مجتبی واحدی
اختصاص دو جایزه ارزشمند جشنواره کن به اصغر فرهادی کارگردان و شهاب حسینی بازیگر توانای ایرانی ، از یک سو قلب بسیاری از ایرانیان را مملو از شادی ساخت و از سوی دیگر نام ایران را در کانون توجه جهانیان قرار داد. هر چند همه می دانیم در سال های اخیر ،نام ایران همواره در مرکز توجه محافل بین المللی و ملت های گوناگون بوده است و متاسفانه دلیل این توجه عمدتا به رسوایی های حکومت جمهوری اسلامی ، باز می گردد . همین رسوایی ها باعث شده بود اعمال انواع فشار اقتصادی و سیاسی بر ایرانیان برای عاملان این فشارها ر “کم هزینه” باشد و برخی جنگ طلبان در سراسر دنیا به راحتی از احتمال حمله نظامی به ایران سخن بگویند . در سال های اخیر نحوه سخن گفتن رهبر جمهوری اسلامی و قدرتمندان وابسته به او و نیز برخی عملکردهای آنان ،بهانه کافی در اختیار برخی دولت ها و مجامع جهانی قرار می داد تا به راحتی ادعای دست داشتن ایران در بعضی ماجراجویی ها در نقاط مختلف جهان را مطرح نمایند. اینگونه بود که بسیاری از تحریم های ظالمانه علیه مردم عادی در ایران ،وضع شد بدون آنکه اعتراض جدی در رسانه های بین المللی را موجب شود یا حرکت های مردمی در نقاط گوناگون دنیا علیه آن شکل بگیرد؛ اعتراضاتی از آن دست که قالب تظاهرات خودجوش مردمی علیه حمله نظامی به عراق روی داد یا حمایتی که صدهزار نفر در سراسر جهان از بهار عربی به عمل آوردند اما چرا؟ بر این باورم که مظلومیت مضاعف ایرانیان ، ناشی از اقدامات حکومت جمهوری اسلامی و اصرار نظام بر تبلیغ گسترده پیرامون سیاست های مخرب خود در سراسر جهان بود. ترسیم چهره خشن از ایران ، اصرار بر اقدامات ضد فرهنگی ،گسترش اعدام و مجازات های خشن،تضییع گسترده حقوق بشر و نقش آفرینی در بعضی ماجراجویی ها در نقاط مختلف جهان ،گوشه ای از اقدامات و سیاست های جمهوری اسلامی بود که تاوان آن توسط مردم ایران پرداخت شد. در واقع پیش ازآن که قوم وحشی داعش و حامیان نهان و آشکار آن ،موجب وحشت و نفرت در سراسر جهان شوند سردمداران جمهوری اسلامی ، مروج” خشونت تقدیس شده ” بودند و بدین طریق زمینه را برای ایران هراسی و اسلام گریزی فراهم کردند.در چنان شرایطی ،سران ضد ایرانی جمهوری اسلامی ، آدرس غلط به مردم دادند و ادعا کردند که ایران- نه جمهوری اسلامی- درمعرض تهدیدات امنیتی است . تئوریسین های داخلی و مبلغان باجیره و مواجب یا بی جیره و مواجب در خارج از کشور نیز دست به دست هم دادند و اینگونه تبلیغ کردند که “حضور ایران در میان قدرت های اتمی می تواند تهدیدهای امنیتی را برطرف کند.” در واقع جمهوری اسلامی که برای پیشبرد سیاست های داعش گونه خویش هزینه های فراوان سیاسی و اقتصادی بر ملت ایران تحمیل کرده بود با ادعای رفع تهدیدهای امنیتی میلیاردها دلار برای پیشبرد ماجراجویی های هسته ای هزینه نمود که البته به دلیل تبلیغات ناشیانه ،همین پروژه نیز بهانه ها برای ایران هراسی را افزایش داد . اکنون به موضوعی باز می گردم که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد . سینمای ایران و هنرنمایی یک کارگردان -که اتفاقا هماهنگی زیادی با سیاست های فرهنگی نظام ندارد- نام ایران را به خانه های میلیاردها نفر در سراسر جهان برد. بدون اغراق می گویم تاثیر این موفقیت در خنثی سازی “ایران هراسی” و رفع تهدید از کشورمان ،دهها برابر بیش از سیاست های ابلهانه هسته ای است. اما سران خود خواه نظام و ماشین تبلیغاتی آن، بار دیگر دشمنی با ملت ایران رابه نمایش گذاشتند. بی شک این موفقیت بزرگ علاوه بر ایجاد موج شادی ، ترسیم گر چهره واقعی ایران و فرهنگ ایرانی است اما متاسفانه نه سران نظام حاضر به مشارکت در این شادی شدند نه رسانه های پرخرج جمهوری اسلامی در انعکاس این موفقیت ،نقش آفرینی کردند ؛رسانه هایی که بارها شاهد بوده ایم با بزرگ نمایی برخی توانمندی های هسته ای و موشکی و نیز ترویج مداوم سیاست های داعش منشانه جمهوری اسلامی ، در واقع در خدمت قدرت ها و دولت هایی هستند که “ایران هراسی ” را ترویج می کنند. شخصا امیدی به اصلاح رویه های حاکم در جمهوری اسلامی ندارم. حتی نگران برخوردهای نامطلوب با هنرمندانی هستم که برای ایران ،افتخار آفرینی کردند . اما می توان از رسانه های مستقل در خارج از ایران و تریبون های غیر وابسته در داخل توقع داشت با انعکاس مطلوب موفقیت اخیر ،فاصله میان داعشی های جمهوری اسلامی و افتخار آفرینان ایرانی را بیش از گذشته به جهانیان نشان دهند. با اطمینان می گویم حسن استفاده از این فرصت می تواند بسیاری از تهدیدهای امنیتی که ارمغان جمهوری اسلامی برای ایران است را برطرف نماید. همچنین قدر شناسی بایسته از افتخار آفرینان عرصه فرهنگ ،تشویق گر سایر کسانی خواهد بود که آنان نیز از قابلیت های بالقوه برای افتخار آفرینی و معرفی چهره واقعی ایران و ایرانی را دارند. نکته آخر اینکه ،حساب سران نظام و ماجراجویی های آنان را از تلاشگرانی که به دور از شائبه های سیاسی ، برای افزایش توانمندی های علمی ایران در همه عرصه ها از جمله فن آوری صلح آمیز هسته ای تا پای جان ایستادند جدا می دانم و در برابر همه آنان سر تعظیم فرود می آورم.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.