جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
ریاست جنتی؛ محصول رای سلبی، تحریم یا مهندسی انتخابات؟

تاريخ انتشار : 6/1/2016



احمدرضا احمدپور

در هفت اسفند ۱۳۹۴ رخدادی سیاسی بنام انتخابات در ایران برگزار شد. پیش از برگزاری آن پاره‌ای از شخصیت‌های گرامی اعلام کردند، تحت هر شرایطی [حتی برفرض رد صلاحیت‌های گسترده] در چنان رخدادی شرکت خواهند کرد! شورای نگهبان ازاین‌جهت مانع و متعرضی در برابر خویش ندید و رد صلاحیت‌ها گسترده گردید و آن گرامیان نیز بر اراده و گفته‌ی خود ماندند و مردم را به شرکت در انتخابات فراخواندند و پیوسته، کسانی را که مایل به‌رای‌دادن نبودند و آن رخداد را نمایشی می‌دانستند متهم کردند که رای‌ندادنشان درواقع رأی به جیب جنتی‌هادادن است و درنهایت آن رخداد سیاسی با اتخاذ راهکار «رأی سلبی» به‌پایان رسید.
آن بخش از اصلاح‌طلبان و اعتدالیون برای تحقق رأی سلبی، لیستی بنام «لیست امید» ارائه دادند و تأکید کردند تا همگان بدون کم‌وکاست به لیست‌های امید در سراسر کشور رأی بدهند. دلیل اصرار به مشارکت سراسری نیز، تعیین رهبر آینده بود تا پس از رهبر کنونی، فردی معتدل و برابرِ نظر تنظیم‌کنندگان لیست امید روی کار بیاید و سکان رهبری کشور را در دست بگیرد. میلیون‌ها تن از مردم به آن لیست، اعتماد کردند و امیدوارانه و نجیبانه رأی دادند، نتیجه آن شد تا پس از رویداد هفتم اسفند، مشوقان لیست امید، شادی بر چهره و لبخند بر لبان، خود را پیروز میدان بدانند و امیدها به آغوش مردم روانه کنند. بگذریم از اینکه بعدها نانجیب خوانده شدند؛ اما لیست امید به‌ظاهر پیروز میدان بود؛ چراکه القاء شده بود از ورودی ۸۶ تن به خبرگان، بسیاری از آنان از راه حمایت لیست امید واردشده‌اند!
در رویدادی مهم و البته شایسته‌ی پیش‌بینی و معمول، جناب احمد جنتی، نفر شانزدهم از منتخبین تهران با ۵۱ رأی قاطع به ریاست خبرگان رسید و ۳۵ رأی دیگر بین آقایان امینی [نامزد لیست امید (۲۱ رأی)] و شاهرودی (۱۳ رأی) و [یک رأی نامعلوم] تقسیم شد.
نکته‌ی شایسته‌ی توجه اول، این است که تبلیغ‌شده بود لیست امید حضوری چشم‌گیر در خبرگان خواهد داشت؛ اما دیدیم آن‌گونه نبود و جناب امینی رأی بالایی نداشت و نمایندگان خبرگان، تندروترین و حذفی‌ترین چهره‌ی خبرگان را بر کرسی ریاست آن نشاندند که خود نشان از چگونگی لیست امید در نمایش انتخابات هفتم اسفند سال ۹۴ و نیز بیانگر میزان تدبیر و درایت دست‌اندرکاران آن لیست است که امید است این رویکرد شوم در مجلس شورای اسلامی رخ ندهد.
نکته‌ی دوم این است که خلاف ادعاهای هواداران لیست امید، آشکار شد اکثریت خبرگان را افرادی تشکیل داده‌اند که رویکرد به حاکمیت و ولایت امری آیت‌الله خامنه‌ای دارند نه رویکرد به اصلاح‌طلبان، چنانچه آیت‌الله امینی که مطابق نظر اصلاح‌طلبان و اعتدالیون بود از رأی ضعیفی برخوردار شد؛ ازاین‌رو نمی‌شود ۵۱ رأی قاطع را ندید گرفت؛ اما ۲۱ رأی اقلیتی را دید و برجسته کرد و به امید مرگ احتمالی فلانی و بهمانی، تصمیمات نادرست را پوشش داد: شبه امید و احتمالاتی که در واقعیات دنیای سیاست جایی ندارند!
کارشناسان واقع‌بین می‌دانند در دنیای سیاست، کنش‌ها و واکنش‌ها پیام‌آور هستند؛ اگر هاشمی یا یکی از اعضای لیست امید رییس می‌شد؛ تحقیقاً مهم بود و نتیجه رأی مردم که با هزاران امید پای صندوق آمده بودند را به نمایش می‌گذاشت و روزنه امید را بیشتر می‌کرد؛ چنانچه ریاست جنتی نیز پیام خاص دارد و ناامیدی را دامن خواهد زد؛ چراکه نشان می‌دهد با مهندسی دقیق می‌شود سرنوشت انتخابات را از پیش تعیین کرد و رأی مردم را خلاف مقصودشان و حتی از مسیر رقیب، مصادره‌ی به مطلوب کرد.
نکته‌ی سوم اینکه، از شوربختی ایرانیان است که هر دو جناح اصلاح‌طلبی، اعتدالی و اصول‌گرا، عادت دارند تا بجای پذیرش واقعیت‌ها و سعی بر جبران اشتباهات و عذرخواهی از مردم، تلاش می‌کنند تا غیرمنطقی، خطای خود را توجیه کنند و به دنبال مقصر بگردند؛ بر همین اساس شاهد هستیم، برخی مروجان و هواداران رأی سلبی در فضای مجازی و محافل، همچون ایام رقابت رخداد هفت اسفند ۹۴ که منتقدان رأی سلبی و کسانی که نمی‌خواستند رأی بدهند را متهم می‌کردند به همکاری با تندروها و به نفع جنتی و مصباح و یزدی، اکنون نیز گناهکار اصلی در به ریاست رسیدن احمد جنتی، منتقدین و تحریم کنندگان می‌دانند درحالی‌که در زمان تبلیغات انتخاباتی، تحریمی‌ها را از اثرگذاران به شمار نمی‌آوردند و تا اکنون نیز، نمی‌خواهند باور کنند در چینش نامزدان خبرگان در سال گذشته که در برخی حوزه‌ها، نامزدها بدون رقیب بودند، رأی و مشارکت بالا کارساز نبود و تأثیری بر تغییر چینش مهندسی‌شده نداشت و دقیقاً مشارکت بالا، تنها پر کردن جیب خالی رقیب بدون رقابت در برخی حوزه‌های رأی‌گیری بود؛ ازاین‌رو نمی‌خواهند بپذیرند که اصولاً رأی سلبی بی‌معنا و ناکارآمد بود و جالب است که انتخاب جنتی برای ریاست خبرگان آشکار کرد که بخشی از سازمان مهندسی انتخابات، گنجاندن نامزدان حامی جنتی در لیست امید بود که زیرکانه و بدون دردسر از رأی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون بهره بردند و به‌راحتی به مجلس خبرگان راه یافتند!
حال از نگری دیگر، گیریم که با مشارکت بیشتر، احمد جنتی هم از گردونه‌ی انتخابات خارج می‌شد؛ تحقیقاً کسی مثل احمد خاتمی با ۵۰ رأی، علاوه بر ۱۳ رأی شاهرودی در برابر ۲۱ یا ۲۲ رأی لیست امید انتخاب می‌شد و جای جنتی می‌نشست، آن‌وقت چه می‌گفتند؟ آیا بازهم کسانی که رأی ندادند مقصر بودند؟!
حامیان رأی سلبی، اگر انتخابات ۷ اسفند را ناپاک و آلوده می‌دانستند که در آن صورت دست‌اندرکاران لیست امید و رای‌سلبی‌ها، باید پاسخ دهند؛ چرا در چنین انتخاباتی ناپاک، شرکت کردند و چرا مروج آن بودند؟! که البته چنین باوری ندارند؛ اما اگر از دید آنها، انتخابات ۷ اسفند پاک و درست بوده است؛ چنانچه آن را پاک و درست دانستند و حاکمیت و دولت نیز…، پس هر دو فرض بر درستی برگزاری انتخابات صحه می‌گذارد؛ چراکه هردو جریان رقیب، با مشارکت فعالانه در آن رخداد سیاسی، اجتماعی، درستی آن را پیشاپیش پذیرفته‌اند؛ بنابراین ۵۱ نفری که به احمد جنتی رأی داده‌اند، نمایندگان و منتخبان مردم بوده‌اند؛ ازاین‌رو اخلاقی نیست که زبان گلایه و شکایت و توجیه روا باشد؛ ولی چشم واقع‌بینی بر خطاهای خویش بسته باشد و تحریمی‌ها و منتقدین را متهم و مقصر معرفی کنند!
اما، اگر کمی با دقت، چشم واقع‌بینی باز شود؛ آشکار است مهندسی انتخابات به گونه‌ای بود که میزان مشارکت به‌جز در تهران در بسیاری از استان‌های کشور، اثرگذاری اساسی نداشت و چینش خبرگان و رویکرد آن از پیش آشکار بود که شوربختانه، «رأی سلبی»ها آن را تشخیص ندادند و تشویق به‌رای در تهران را به سراسر کشور تعمیم دادند و حتی با این کار، انتخابات مجلس شورای اسلامی که بسیار مهم‌تر و کارگشاتر بود و میزان رأی در آن بیشتر کاربرد داشت، تحت‌الشعاع قرار گرفت!
برداشت نخست: خوب است رأی سلبی‌ها که استراتژی خود را از درگیری بین رضاخان و مدرس و اختلاف عمل مشروطه‌خواهان و مشروطه‌خواهان در دهه‌ی هشتم قرن دوازدهم تا دهه‌ی اول سده‌ی سیزدهم شمسی، به عاریه گرفته بودند و بیشتر، کاربردی غیر از انتخابات داشت، بپذیرند که مشارکت سیاسی، اجتماعی تحت هر شرایطی همیشه و همه‌جا پسندیده نیست و درباره‌ی انتخابات، رأی سلبی نه درست است و نه اخلاقی است و نه جواب می‌دهد؛ بنابراین نشستن جنتی بر کرسی ریاست خبرگان زاده‌ی مهندسی دقیق انتخابات از سوی برنامه‌ریزان و ناکارآمدی رأی سلبی است و نه شرکت نکردن شماری از مردم.
برداشت دوم: انتخابات اسفند خبرگان و مجلس شورای اسلامی در تهران پیام‌آور و عبرت‌آموز بود و حاکمیت باید درس‌ها می‌گرفت که نگرفت و اما با بهره‌گیری از کم‌بینی‌ها و نادرست بینی‌های شماری از چهره‌های سیاسی، نتیجه را به نفع خویش رقم زد!
دست‌اندرکاران بر سرنوشت جریان اصلاح‌طلبی، اعتدالی نیک می‌دانند، تجربه و عقل می‌آموزد، پوزش‌خواهی صادقانه، مردم را به آینده و به آنان، امیدوارتر خواهد کرد تا توجیه خطا و گناه بر گردن دیگری انداختن! و بجای متهم کردن دیگران و امید واهی بستن به مرگ‌ومیرها، بهتر است در مجلس شورا متمرکز شوند و با درایت و باریک‌بینی و واقع‌بینی، مراقب باشند تا یا دکتر عارف یا دکتر مطهری ریاست مجلس شورای اسلامی را به عهده بگیرد و نه لاریجانی که نه خود را پاسخ‌گوی اصلاحات می‌داند و نه پیروزی‌اش در انتخابات را برگرفته از رأی آنان می‌داند و چه‌بسا در آینده نیز دست در دست کینه‌توزان اصلاحات بگذارد و به ریش… بخندد و در این رویدادهای بازار نادرستی‌ها آنچه البته به‌جایی نرسد فریاد است و حصر، همچنان ناشکسته در حال فراموشی!

* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماٌ دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.