مجتبی واحدی در خصوص کودتای اخیر ترکیه ،سخن بسیار است. نمی دانم کدامتحلیل به واقعیت نزدیک است، شاید آنچنان که مخالفان اردوغان می گویند او همانند بسیاری از حکامکشورهای اسلامی ،در این ماجرا نقش فریب کارانه داشته * و شاید او در معرض یک توطئه قرار گرفته است. هر کداماز دوفرضیه که صحیح باشد یک واقعیت غیر قابل انکار در این حادثه ، خود نمایی کرد که می تواند برای دموکراسی خواهان ایرانی ،درس آموز باشد . رفتار اردوغان با منتقدان و مخالفان خود به خصوص در یکی دو سال اخیر ، بسیاری از افراد و گروهها را از او عصبانی کرده بود. شاید اطلاع از همین عصبانیت ، گروهی از نظامیان ترکیه را قانع کرده بود که در غیاب حمایت مردمی به راحتی می توانند بر حکومت اردوغان ،مهر پایان بزنند. اما دموکراسی خواهان ترکیه می دانستند برای جلوگیری از تسلطکودتاچیان، بایستی از دولت منتخب -حتی منتخب غیر مطلوب برای خود – دفاع کنند . اگر با استاندارد گروههای سیاسی ایران-از جمله اصلاح طلبان- به تحولات ترکیه بنگریم اردوغان برای بسیاری از فعالانسیاسی دموکراسی خواه درترکیه، “غیر خودی” به حساب می آید . اما هر چه باشد او منتخب قانونی اکثریت مردم ترکیه است. بر همیناساس ، همه کسانی که استقرار دموکراسی وجهه همت آنان است با کنار گذاشتناختلاف دیدگاهها با رئیس جمهور ترکیه ،در برابر کودتا ایستادند و نظامیان کودتاچی را در تلاش خود برای برکناری دولت قانونی ترکیه ، ناکامگذاشتند . اعلاممخالفت و مقابله با کودتا در ترکیه ، همدر بیانیه گروههای کرد ترکیه ،مشاهده شد همدر فریاد اله اکبر مسلمانان در مساجد. حتی رسانه هایی که در سالهای اخیر با بی مهری اردوغان مواجه شده بودند در این ماجرا در کنار رئیس دولت منتخب ترکیه ایستادند و بسیار زودتر از آنچه گمانمی رفت کودتا را در هم شکستند. در یککلام،اغلب فعالانسیاسی و رسانه ای در ترکیه ، به این درکصحیح رسیده بودند که تقسیمبندی “خودی و غیر خودی ” نه تنها غیر خردمندانه و غیر انسانی است بلکه به زیان همه افرادی است که دغدغه حقوق بشر و دموکراسی دارند. در همسایگی ترکیه ،کشور دیگری وجود دارد که در سالهای اخیر شاهد کودتاهای مکرر سیاسی بوده و کودتاگرانهر بار به خواسته های خود رسیده اند. از سال های نخستین استقرار جمهوری اسلامی ، سراننظام بارها علیه حقوق اساسی ملت دست به کودتا زده اند که البته به تناسب شرایط زمانی ، کودتاها دارای تفاوتهایی بوده است. هنوز سومینسال استقرار نظامبه نیمه نرسیده بود که رئیس جمهور قانونی کشور با فشار آیت اله خمینی از سمت خود عزل شد. سه سال بعد از آن، در جریان انتخابات مجلس دوم ، کودتایی خفیف تر صورت گرفت که نتیجه آن حذف کاندیداهای وابسته به گروههای ملی -مذهبی و برخی منتقدان اقتصادی -سیاسی نظام از چرخه انتخابات مجلس بود.بسیاری از حذف شدگان در انتخابات مجلس دوم، کسانی بودند که در جریانکودتای خرداد شصت – عزل بنی صدر -سکوت کرده بودند. پس از تثبیت روند “حذف غیر خودی ها “در انتخابات مجلس ، نوبتبه سطحبالاتر رسید . پایان دهمین سال استقرار جمهوری اسلامی با عزل غیر قانونی آیت اله منتظری از قائم مقامی رهبری،همزمان شد. فروروین سال شصت و هشت به دنبال علنی شدن اختلافات میان رهبر و قائممقامرهبری ،آیت اله منتظری نامه ای برای رهبر وقت نوشت که در آن ، پس از شرحبرخی وقایع، از آیت اله خمینی درخواست شده بود : ” از حضرتعالى تقاضا مىکنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند” . آیت اله منتظری منتخب مجلس خبرگانرهبری بود و عزل یا پذیزش استعفای او نیز در حیطه اختیارات آنمجلس قرار داشت. لذا منتظری ضمنحفظ حرمت آیت اله خمینی، بدونآنکه از استعفا سخن بگوید خواستار تصمیمگیری در مورد خود توسط مجلس خبرگان شد. اما رهبر جمهوری اسلامی از ارجاع درخواست آیت اله منتظری به مرجع قانونی- مجلس خبرگان- خودداری و در اقدامی کودتاگونه ، برکناری قائممقام رهبری را اعلامکرد. در آن زمان دو جناححکومتی در برابر اینکودتا سکوت کردند. کمتر از دوسال بعد ، مقدمات برگزاری دومیندوره انتخابات مجلس خبرگان فراهم شد. اینبار هاشمی رفسنجانی و خامنه ای دست به اقدامی زدند که می توان آن را مهمترینکودتا در دهه دوم استقرار جمهوری اسلامی دانست زیرا نهاد ناظر بر رهبر را نشانه گرفته بود. پیش از آن، کاندیداهای عضویت در مجلس خبرگان بایستی از روحانیون مشهور ، گواهی اجتهاد دریافت می کردند. اما با تغییراتی که با تدبیر خامنه ای و حمایت کامل رفسنجانی انجام شد شورای نگهبان ، تایید صلاحیت نامزدهای عضویت در خبرگان را به عهده گرفت تا تایید صلاحیت ” نظارت کنندگان بر رهبر “به ” مواجب بگیران رهبر “سپرده شود. این بار یکی از جناح های حکومتی – جناحموسومبه چپیا خط امام- قربانی کودتا بود . یک سال و اندی بعد در زمستان سال هفتاد شمسی ، وزارت کشور دولت رفسنجانی در اقدامی بی سابقه ،بسیاری از کاندیداهای نمایندگی مجلس چهارم از جمله چهل و یک تناز نمایندگانحاضر در مجلس سومرا رد صلاحیت کرد و شورای نگهباننیز بر اقدامدولت رفسنجانی مهر تایید زد. از آن زمان تا سال هشتاد و هشت هر چهار سال ، دوبار “کودتاهای درونحکومتی ” انجامشد که هدف همه آنها تنگتر کردنمحدوده انتخاب مردم بود که در اینمیان شرایط بغرنج اقتصادی و انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی ، دو و نیم استثنا را بر حکومت تحمیل کرد. البته این استثناهانیز تنها شامل بخشی از خانواده نظام میشد. (انتخاب خاتمی و انتخابات مجلس ششم را استثنا و انتخابات مجلس پنجم را نیماستثنا می دانم ) در سال هفتاد و دو ، برای تضمین انتخاب مجدد رفسنجانی ، یکچهره تفریحی – رجبعلی طاهری – در کنار یکمهره رفسنجانی- عبداله جاسبی – به همراه یک منتقد کنترل شده – احمد توکلی – به رقابت پرداختند. دو سال بعد از آن ، به همریختگی اقتصادی و فشارهای بینالمللی مرتبط با پرونده میکونوس – که خروج همه سفرای اروپایی از ایران رادبه دنبال داشت- کودتاگران ایرانی را وادار کرد قدری از فشار ها در داخل بکاهند. انتخابات مجلس پنجم در حالی برگزار شد که برای نخستین بار پس از دوازده سال ، صلاحیت مهندس سحابی و گروهی از یارانش برای حضور در رقابت های انتخاباتی تایید گردید اما آنان در نیمه راه انصراف دادند. شاید اصلی ترین دلیل آن انصراف نیز راه افتادنمجدد بازی ” خودی -غیر خودی” توسط اصلاح طلبان بود. در آن سال حزب نزدیک به رفسنجانی -کارگزاران سازندگی – موفق شد به عنوانبخشی از خانواده نظام تعدادی از کاندیداهای خود را برای شرکت کنندگان در انتخابات معرفی و راه ورود آنان به مجلس را هموار نماید. در آن شرایط، نیروهای ملی -مذهبی مطمئنبودند که از لحاظ مالی ،تبلیغاتی و سیاسی ،امکانرقابت با جناح قدرتمند حکومت -اصولگرایان – و جناح ثروتمند و آشنا به فنون رقابت در داخل نظام-نزدیکانرفسنجانی – را ندارند لذا در نیمه راه انصراف خود را از حضور در رقابت ها اعلامکردند. انتخاب خاتمی در سال هفتاد و شش و تشکیل مجلس ششمدر سال هفتاد و نه نیز ناشی از ادامه فشارهای داخلی وخارجی بر نظام بود. پس از آن، رهبر جمهوری اسلامی جایگاه خود را در خطر دید و تصمیمگرفت جز افراد مورد اعتماد صد درصد خود ،کسی را در حکومت شریکنکند.در روند جدید ،کسانی که یکروز خود را “خودی نظام”می دانستند یکی پس از دیگری حذف شدند تا رهبر جمهوری اسلامی از خلوص صد درصدی زیردستان خود مطمئن شود. کودتاهای خالص سازی در ایرانتا جایی پیش زفت که حامی اصلی کودتاهای اولیه یعنی هاشمی رفسنجانی هماز دور رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال نود ودو حذف شد. یکی از مهم ترین کودتاهای موفق نظام در سال هشتاد و چهار به وقوع پیوست. در آن سال همدستی دو بخش از حکومت ، کودتایی علیه کروبی را رقم زد تا مهره بی اراده خامنه ای یعنی احمدی نژاد به حکومت برسد. در آن زمان، عوامل دولت خاتمی بر اینباور بودند که راه یافتن کروبی به دور دومانتخابات ، کار را بر رفسنجانی سخت خواهد کرد اما او در رقابت با احمدی نژاد به راحتی پیروز خواهد شد. در مقابل ،شورای نگهبان و نیروی نظامی مسلط بر آن-سپاه پاسداران – نیز با اطمینان به کارآمدی اقدامات تخریبی خود علیه رفسنجانی ،به دنبال آنبودند که احمدی نژاد در دور دوم با رفسنجانی رقابت کند . به عبارتدیگر در سال هشتاد و چهار کودتایی صورت گرفت که موردتوافق یکجناح و بخشی از جناحدیگر بود. اما داستانسال هشتاد و هشت تفاوت عمده با همه تلاش های کودتا گرانه در سه دهه قبل از آن داشت. این بار وقاحت کودتا گران در مسلط سازی مجدد یک عنصر بی کفایت و فاسد ، باعث شد بسیاری از ایرانیان برای چند روز احساس “خودی -غیر خودی ” را کنار بگذارند. اما تجربه سی ساله کودتاگران بار دیگر به آنان کمک کرد تا بازهمبازی “خودی -غیر خودی ” را به رابیندازند و مقاومت یکپارچه در برابر کودتا را در همبشکنند. عده ای به خاطر حفظ “حرمت دوران طلایی امام ” ، شجاع ترین مخالفان نظام را از دایره خودی ها کنار گذاشتند وبازی فریب کارانه حکومت در عاشورای هشتاد و هشت هم عده ای را آنچنان فریب داد که حرمت پرچم عزاداری عاشورا بر حرمت خون های به ناحق ریخته شده ،ترجیح دادند و از صف معترضان جدا شدند. داستان کودتاهای موفق در جمهوری اسلامی ، از هیچپیچیدگی برخوردار نیست. به نظر می رسد طراحانخارجی این کودتاها و حامیانآنها ،به خوبی خصلت ایرانیاندر تن دادن -آگاهانه یا ناخود آگاه -به حذف “غیر خودی ها ” را شناسایی و اینویژگی را علیه کسانی به کار گرفتند که روزی خود را “خودی غیر قابل حذف “می دانستند. در مقابل ، سیاستمداران و انسان های دموکراسی خواه در ترکیه که بر خلاف ایرانیان ، “همه هنر ها نزد آنان نیست” یک هنر را به خوبی فرا گرفته اند .هنر آنان ،اتحاد به دور از حذف غیر خودی ها بوده و هست. ما ایرانیان هنرمند ،سالهاست به کودتا ها تنمی دهیم و پس از پایان کودتا از نتیجه ای که منتفع اصلی آن ، کودتاگران هستند احساس شعف می کنیم . اما دموکراسی خواهان ترکیه ، بدونآنکه ادعای پیروزی های تاریخی داشته باشند به مدد رسانه های نوین ، برای نخستین بار یک کودتای طراحی شده توسط نظامیان را شکست دادند. اگر برخی دوستان روشنفکر بر مردمخرده نگیرند خود و مخاطبان رابه درس گرفتن از تحولات ترکیه دعوت می کنم : گاماول دموکراسی ،تعطیل روند “خودی -غیر خودی ” است. راستی فاصله ما با رهایی از بلای دسته بندی های غیر انسانی – که تنها منتفع آن ،دشمنان دموکراسی هستند – چقدر است ؟ * پی نوشت * حتی اگر فرض دخالت اردوغان در کودتا صحیح باشد باز هم مدعای این یادداشت قادر به تحلیل حوادث ترکیه خواهد بود. در واقع اردوغان با شناخت از روحیه هموطنان خود و گروههای سیاسی، شرایط اتحاد ملی با محوریت خود را مهیا نموده است.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.