یوحنا نجدی – سعید قاسمینژاد در میان افراد نزدیک به آقای خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، چهرههایی را میتوان یافت که اگرچه قریب به بیست سال از حضورشان در بیت وی میگذرد اما هنوز برای رسانهها و جامعه کمتر شناخته شده هستند. “احمد مروی” از جمله همین چهرهها است که رفاقتش با خامنهای، به اوایل دهه پنجاه خورشیدی و زمانی باز میگردد که نوجوان بود. او همچون خامنهای، زادهی مشهد است. در سالهای پیش از انقلاب، پدرش (یحیی مروی) و برادرش (محمدهادی مروی) گاه میزبان روحانی جوان و لاغراندامی بودند که سعی میکرد خود را اهل ادبیات، هنر و به نوعی متفاوت از دیگر روحانیون نشان دهد؛ خامنهای جوان گاه در خانه مرویها منبر میرفت و ذکر مصیبت میکرد. این چنین بود که احمد مروی از دوران نوجوانی با این روحانی سخنور آشنا شد و پای خطبههایش مینشست؛ آنچنانکه هنوز نیز در بر همین منوال میچرخد. پدر خانواده، یحیی مروی که طلبگی را به دلیل مشکلات اقتصادی، ناتمام رها کرده و بازاری شده بود، در سال ۱۳۵۶ درگذشت. محمدهادی، برادر بزرگتر احمد، اما خیلی زود وارد حوزه علمیه مشهد و سپس قم شد و از نیمه دهه چهل تا انقلاب سال ۱۳۵۷ درگیر فعالیتهای انقلابی بود. او در شهر قم، با دختر روحانی تندرو، آیتالله ابوالقاسم خزعلی ازدواج کرد. محمدهادی مروی بعد از انقلاب، با روحانیون سرشناسی همچون محمد بهشتی و مرتضی مطهری همنشین شد و البته به مناصب مهمی به ویژه در قوه قضاییه دست یافت. علاوه بر تدریس در دانشگاه “امام صادق“، ریاست “دادگاه عالی انتظامی قضات“، ” معاونت اول قوه قضاییه” و ریاست “کمیسیون نقل و انتقالات قضات” از مهمترین مسوولیتهای او محسوب میشود. وی در سال ۱۳۸۶ بر اثر خونریزی مغزی درگذشت و علی خامنهای در پیامی، با القابی پرطمطراق درگذشت او را تسلیت گفت. اما احمد مروی در ابتدای دهه پنجاه، در شانزده-هفده سالگی، در قم طلبگی میکرد و گاه به عنوان رابط، برخی از نامهها را بین روحانیون انقلابی قم و علی خامنهای رد و بدل مینمود. بدینگونه، پایش به منزل شخصی خامنهای در خیابان “خسروی نو” در مشهد باز شد و مهمتر از آن، اعتماد او را نیز جلب کرد. از سوی دیگر، آشنایی دیرپای خامنهای جوان با پدر و برادر احمد بر عمق این اعتماد میافزود. باری؛ چرخ روزگار چرخید؛ آنچنان غریب و باورناشدنی که بعد از طوفان انقلاب ۱۳۵۷ و با وجود روحانیون سرشناس و مطرح در صف انقلابیون اما همان روحانی سخنور و لاغراندام، در تابستان ۱۳۶۸ “رهبر جمهوری اسلامی” شد. رهبر جدید، تنها کمتر از شش ماه بعد و در حالی که شاعران و مداحان در حال تغییر «روح منی خمینی، بتشکنی خمینی» به «دست خدا بر سرماست، خامنهای رهبر ماست» بودند، یاد همشهری متعمد خود، احمد مروی، افتاد و او را به بیتش فراخواند؛ بیتی که در آن زمان از جلال و جبروت کنونی برخوردار نبود. احمد مروی خود دربارهی نقشش در سر و شکل دادن به بیت خامنهای را میگوید: «{بیت رهبری} در آن سالها هنوز این چارچوبی را که الان دارد، نداشت. به تدریج این چارچوب و این ساختار برای دفتر به وجود آمده است. در قسمتهای مختلف کار میکردیم، تا دفتر تقریباً شکل گرفت و ساختار خودش را پیدا کرد.» به این ترتیب، بیت رهبری به سرعت و به طور چشمگیری عریض و طویل شد و احمد مروی در آن، به سمت بیستوپنج سال گذشتهاش یعنی “معاون ارتباطات حوزهای دفتر مقام معظم رهبری” منصوب گردید. طرح قدیسسازی از علی خامنهای احمد مروی از زمان ورود به بیت علی خامنهای در بهمن ۱۳۶۸ تا به امروز، یکی از نزدیکترین افراد به وی محسوب میشود. سمت تشکیلاتی او به عنوان “معاون ارتباطات حوزوی” بیت، اگرچه در ظاهر به ارتباط میان روحانیون سالخورده در قم و علی خامنهای مربوط میشود اما آقای مروی، مهمترین وظیفه خود را ارائه چهرهای رحمانی، فرازمینی و حتی مقدس از علی خامنهای میداند و در این راه، به شدت از فرزندان رهبر جمهوری اسلامی نیز دفاع میکند. او به طور مشخص اغلب درباره سه موضوع صحبت میکند: سادهزیستی، تحمل نقد و فرزندان رهبر جمهوری اسلامی. الف– سادهزیستی: فقط موکت و یک مبل دست دوم حجتالسلام مروی همیشه از سادهزیستی رهبر جمهوری اسلامی ستایش میکند. او از جمله از قول علی خامنهای میگوید: «چه ضرورتی دارد حالا دورتادور اتاق ما پشتی قالیچهای باشد؟! نمیشود یک پشتی معمولی باشد؟ حتماً باید قالیچهای باشد؟ گرانقیمت باشد؟ فقط یک پشتی باشد که به دیوار تکیه ندهند.» به گفته مروی، رهبر حکومت ایران گفته است که در خانهاش چیزی بیشتر از «یک فرش دستباف» ندارد که آن هم «جزو جهیزیه» همسرش بوده و اگرچه «الان دیگر نخ نما شده»، ولی «چون یادگاری است»، آن را نگه داشتهاند و به جز آن، «همه خانه با موکت، فرش شده است». احمد مروی درباره تنها “مبل” موجود در منزل رهبر جمهوری اسلامی، از قول کارکنان بیت رهبری میگوید که «این یک مبل دست دومی بود، دادیم تعمیرش کردند، پارچهای روی آن کشیدند و برای آقا آوردیم». او بارها تاکید کرده که زندگی خامنهای «کاملاً زاهدانه است» به گونهای که «هیچ تغییری از نظر کیفیت، نسبت به قبل از انقلاب، نداشته است» و حتی همسر وی، از پذیرش “ظروف چینی” در خانه خودداری میکند. این عضو بیت رهبری درباره نحوه اداره زندگی و خرج و مخارج شخص علی خامنهای و خانوادهاش نیز گفته «آقا، از حداقل نذورات استفاده میکنند» و به هیچ عنوان «از بیتالمال استفاده نمیکنند». مروی میافزاید که کنجکاوی مردم درباره حقوق ماهیانه رهبر حکومت ایران را به خود علی خامنهای گفته و او در پاسخ پرسیده: «مگر من کاری میکنم که بابت آن حقوق بگیرم؟» ب– انتقادپذیری: «سینهاش مثل آینه صاف است» علاوه بر سادهزیستی، مروی در اغلب موارد تلاش میکند تا چهرهای انتقادپذیر، با گذشت و اهل مدارا و مشورت از رهبر جمهوری اسلامی ترسیم کند: «سینه ایشان از هر گونه کینه و عقده و ناراحتی از هر کس پاک است، مثل آینه، صاف است.» مروی از تاکیدهای علی خامنهای مبنی بر رسیدگی به همه نامههای مردم به بیت رهبری خبر میدهد: «حضرت آقا میفرمایند کسی که نامه به اینجا میدهد، حتماً همه جاها رفته و ناامید شده است، آخرین جا اینجا است، به ما پناه آورده، لذا بررسی کنید». این در حالی است که به عنوان مثال، نامهنگاریهای متعدد خانواده سعید زینالی (دانشجویی که در جریان اعتراضات دانشجویی تیر ۱۳۷۸ بازداشت شد و تاکنون از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست) به بیت رهبری و حتی شکایت این خانواده از علی خامنهای خطاب به “مجلس خبرگان رهبری” تاکنون هیچ جوابی دریافت نکرده است. مروی در جای دیگر با ذکر خاطرهای میگوید که در جریان یکی از کوهپیماییهای خامنهای ماموران امنیتی از نزدیک شدن فردی به وی جلوگیری کردند اما او خطاب به محافظانش گفته: «چرا راهش را کج کردید؟… اگر این آقا میآمد و یک سیلی به من میزد، برای من قابل تحملتر بود تا این که راهش را کج کردید.» در نمونهای دیگر، مروی ادعا میکند که در جریان یکی از ملاقاتهای حضوری “ولی فقیه” با مردم در خارج از تهران، فردی در میان جمعیت “اهانتهایی” کرد و سپس بازداشت شد اما علی خامنهای به نزدیکان خود گفته: «اگر به خاطر من و بر هم زدن سخنرانی من او را گرفته و زندانی کردهاند، به پاسدارها بگویید همین امشب آزادش کنند چرا که تا آزاد نشود، خوابم نمیبرد.» ج– فرزندان خامنهای هیچجا مشغول نیستند علی خامنهای و همسرش منصوره خجسته باقرزاده، دو دختر (بشری و هدی) و چهار پسر (مصطفی، مجتبی، مسعود و میثم) دارند. دربارهی این شش فرزند تا مدتها اطلاعات زیادی وجود نداشت تا اینکه بعد از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۴، مهدی کروبی، کاندیدای معترض به نتایج آراء، در نامهای سرگشاده به علی خامنهای، آشکارا فرزند او، “مجتبی” و نیز سپاه و بسیج را به حمایت از محمود احمدینژاد و دخالت در انتخابات متهم کرد. بعد از انتخابات ریاست جمهوری مخدوش سال ۱۳۸۸ نیز بار دیگر نام مجتبی خامنهای به عنوان یکی از اصلیترین عوامل سرکوب اعتراضهای مردمی در جریان جنبش سبز، بر صدر خبرها نشست. احمد مروی اما در این سالها به شدت در پی تطهیر چهره فرزندان رهبر حکومت ایران است. او فرزندان علی خامنهای را دارای «دیانت، پاکی، زهد، بیتعلقی به دنیا و عدم اقبال به مسائل دنیا و امکانات» توصیف کرده میگوید: «واقعاً آقازادههای آقا خیلی خوبند؛ از هر جهت، خیلی خوب تربیت شدهاند. بالاخره ایشان در این موقعیتی که هستند، خیلی امکانات برایشان هست… امّا حقیقتاً ما نمیبینیم که از این امکانات استفاده بکنند.» وی با تاکید بر اینکه «من با اینها مأنوسم» مدعی شده که حتی یک بار هم ندیده که «اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند» به گونهای که مصطفی، در “خانه مستاجری” در قم زندگی میکند. مصطفی خامنهای، پسر بزرگ رهبر جمهوری اسلامی، با دختر آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. به ادعای مروی، پسران علی خامنهای نه تنها «جایی مشغول نیستند» بلکه حتی «در دفتر {خامنهای} هم مسوولیتی ندارند» و «فقط در نشر آثار {پدرشان} همکاری دارند». از خاطره تا واقعیت تصویری که احمد مروی از رهبر حکومت ایران و خانوادهاش ترسیم میکند اما به کلی با واقعیتهای سیاسی و ملموس فاصله شگرفی دارد؛ در رد اظهارات آقای مروی فقط به چند شاهد نقض اشاره میشود. خاطرهگوییهای احمد مروی و تلاش وی برای نشان دادن چهرهای “باگذشت” از رهبر حکومت ایران در حالی صورت میگیرد که اتفاقا علی خامنهای، یکی از کینهایترین رهبران سیاسی محسوب میشود. جامعه ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی و رهبری علی خامنهای، بر اساس جدیدترین گزارشها یکی از سه زندان بزرگ روزنامهنگاران است؛ در میان دو کشور دارای بالاترین آمار اعدام قرار دارد و دارای یکی از استبدادیترین ساختارهای سیاسی است و اینهمه، آشکارا میزان گذشت و مدارای رهبر حکومت ایران با مخالفان و منتقدان خود را نشان میدهد. از جمله موارد مشخصتر، همچنین میتوان به کینه دیرپای وی از میرحسین موسوی در ماجرای انتخاب نخستوزیر در سال ۱۳۶۰ اشاره کرد. علی خامنهای، رییس وقت جمهور اسلامی که به شدت با نخستوزیری موسوی مخالف بود در آن زمان ناچار به پذیرش وی شد. اما امروز میرحسین موسوی بیش از پنج سال و نیم است که با دستور مستقیم علی خامنهای به همراه همسرش، زهرا رهنورد، در حبس خانگی به سر میبرد. علی خامنهای نه تنها در برابر مخالفان، بلکه در برابر اصلاحطلبانی که همواره خود را “داخل نظام” تعریف کردهاند نیز گذشتی ندارد به گونهای که سیدمحمد خاتمی را «یاغی» و «طغیانگر نسبت به انقلاب» توصیف کرده است. او حتی با وجود پیغامهای متعدد و ذلیلانهی محمد خاتمی برای عیادت از وی پس از عمل جراحی پروستات در شهریور ۱۳۹۳، از پذیرش رییس دولت اصلاحات سر باز زد. درباره ادعای سادهزیستی رهبر جمهوری اسلامی و فرزندانش، سخن اما بسیار است که تنها به چند نمونه درباره “امپراتوری مالی” علی خامنهای اشاره میشود. از جمله تارنمای “بامداد خبر” در اردیبهشت ۱۳۹۲ طی گزارشی ویژه نوشت که رهبر جمهوری اسلامی، از طریق گروه سرمایهگذاری ری، یکی از هلدینگهای تحت نظرش، نمایندگی رسمی بی.ام.دبلیو را در ایران در اختیار دارد. این گروه سرمایهگذاری، متعلق به حرم عبدالعظیم حسنی، در بخشهای مختلف اقتصاد ایران همچون نفت و گاز، صادارت و واردات، کشاورزی، صنایع غذایی، پتروشیمی، بیمه و حملونقل نقش دارد و توسط برخی از چهرههای سابق امنیتی و مدیران نزدیک به خامنهای اداره میشود. شبکه “بانکداری“، بخش مهمی از امپراطوری مالی رهبر حکومت ایران است. تحقیقهای انجام شده در این خصوص حاکی از آن است که به عنوان مثال علی خامنهای سهامدار اصلی بانکهای “پارسیان“، “کارآفرین” و“سینا” است؛ بانکهایی به ظاهر خصوصی که بازوی بانکی رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران محسوب میشوند. خبرگزاری معتبر “رویترز” نیز روز ۱۳ نوامبر ۲۰۱۳ در گزارشی مفصل، درباره انبوه فعالیتهای اقتصادی نهادهای تحت مدیریت رهبر جمهوری اسلامی، به ویژه “ستاد اجرایی فرمان امام” نوشت که این فعالیتها، «منبع مالی مستقلی برای پشتیبانی آیتالله خامنهای فراهم میکند». این گزارش، با اشاره به فعالیتهای اقتصادی گسترده “ستاد اجرایی فرمان امام” در بخشهای گوناگونی همچون بانکی، مالی، نفت و مخابرات تا تولید قرصهای ضدبارداری و حتی پرورش شترمرغ، ارزش داراییهای “ستاد” را “حدود ۹۵ میلیارد دلار” تخمین زد. ادعای سادهزیستی علی خامنهای و فرزندانش و همچنین بیاعتنایی آنها به مال دنیا در حالی از طرف احمد مروی مطرح میشود که با گذشت ۲۷ سال از رهبری وی، تاکنون حتی یک گزارش و حسابرسی از فعالیتهای اقتصادی مجموعه بیت رهبری به مردم ارائه نشده است. مواضع و دیدگاهها؛ کپی برابر اصل مواضع احمد مروی در تمامی زمینهها، به طور کامل منطبق با مواضع علی خامنهای و گاه حتی تندتر از او است. مروی واژههای مورد پسند رهبر حکومت ایران، همچون “دشمن” و “بصیرت” را به طور مرتب به کار میبرد. او با صراحت میگوید که «همه امور باید منطبق با نظر مقام عظمای ولایت باشد» و در حال حاضر، نوعی «پیوند عاطفی میان ولیفقیه و مردم» وجود دارد. وی جایگاه علی خامنهای را با امام اول شیعیان همردیف میداند و خواستار پیروی مطلق از فرمان ولی فقیه است. “معاون ارتباطات حوزوی” بیت رهبری، همچون مرادش، وضعیت زنان در جمهوری اسلامی را برعکس شرایط آنان در کشورهای غربی، بسیار مطلوب میداند: «باید در مورد حقوق زن از دنیای غرب پرسشگر باشیم؛ نه اینکه پاسخگوی آنها باشیم. آنها را به محکمه بکشانیم زیرا جفای بزرگی در حق بخش عظیمی از جامعه انجام دادهاند.» وی، همچون علی خامنهای، مخالف سرسخت تکنولوژی و مظاهر دنیای مدرن است؛ «ترویج ماهواره، اینترنت، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی» را «توطئه دشمن برای گسترش ولنگاری اخلاقی و فرهنگی در جامعه» میداند و در مقابل بر این باور است که جوان امروز باید “بصیرت” داشته باشد. احمد مروی در عین حال که در تمامی زمینهها در “رکاب آقا” است از تیرماه ۱۳۸۷ عضو شورای مرکزی “جامعه روحانیت مبارز“، تشکل سیاسی روحانیون محافظهکار شد. پایانبندی؛ نیمقرن در رکاب آقا احمد مروی یکی از چهرههای در سایهی حاضر در بیت رهبر جمهوری اسلامی و از معتمدان شخص علی خامنهای و حتی خانواده او است. تقریبا نیمقرن است که با “مقام عظما” نشست و برخاست دارد و هر از گاهی به مناسبتهای مختلف، خاطرهای ناگفته یا روایتی ناشنیده درباره مرادش نقل میکند. اگر در تصاویر مربوط به سفرهای استانی علی خامنهای دقت کنید، گاه او نیز در گوشه و کنار دیده میشود. مروی اگرچه در ظاهر، “معاون ارتباطات حوزوی” بیت است، اما وظایف او گاه فراتر میرود. بعد از انتخابات ریاست جمهوری مخدوش سال ۱۳۸۸ و در آستانه سفر علی خامنهای به قم در پاییز سال ۱۳۸۹، شنیده شد که برخی از روحانیون این شهر در اعتراض به سرکوب مردم و حوادث مربوط به این انتخابات، به استقبال رهبر حکومت ایران نخواهند رفت؛ این اما احمد مروی بود که پیشتر با روحانیون قمنشین تماس گرفت؛ اوضاع را سنجید و شرایط را به بیت اطلاع داد. مروی قطعا یکی از افرادی است که در پشت پرده تحولات سیاسی حکومت ایران نقش قابل اعتنایی ایفا میکند و از بسیاری ناگفتهها باخبر است. نزدیکیاش به شخص علی خامنهای و فرزندانش، از او چهرهای ساخته که در بازخوانی تاریخ تحولات سیاسی در عصر جمهوری اسلامی، از کنار نامش نمیتوان بیتفاوت گذر کرد. تصویرسازیهای او از علی خامنهای در قامت یک “گاندی” یا “مادر ترزا” را فراموش کنید اما نامش را نه. او احمد مروی است؛ رفیق شفیق پنجاهسالهی آقای خامنهای.
*مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.