محمدتقی فاضلمیبدی
گر نکتهدان عشقی خوش بشنو این حکایت حکایت فعالیتهای فر هنگی در کشور ما حکایت غریبی است. منظور از فرهنگ در اینجا فرهنگ دینی است. یعنی فعالیتهای فرهنگیای که در جمهوری اسلامی برای ترویج دین و دیندار کردن جامعه، بویژه جوانان، صورت میگیرد و پولهایی که در این راستا هزینه میشود. راستش اگر بخواهیم نهادهای فرهنگی که به عنوان دین تاسیس گشته و از بودجه مملکت و یا از بودجههای دیگر صرف آن میشود، شماره کنیم، کار آسانی نیست و آمار درستی نیز در این رابطه وجود ندارد. چه تعداد مراکز فرهنگی دینی در داخل کشور و چه تعدادی در خارج از کشور، از جامعهالمصطفی گرفته تا دفاتر رایزنیهای فرهنگی و فعالیتهای فرهنگیای که در سفارتخانه وجود دارد و دفاتر برخی مراجع و…، آمار آن روشن نیست. از سویی رقم این بودجهها، به دلار یا ریال چقدر است آن هم درست نمیدانیم. شاید در کشور چنین آماری نزد کسی و یا نهادی نباشد. نهادها و مراکز و موسساتی که در داخل کشور به این امور اختصاص دارند و یا برخی از فعالیتهای آن نهاد در راه تبلیغ دین صورت میگیرد، به چند مرکز مهم و بودجههای آنان در سال جاری میتوان اشاره کرد: ۱- سازمان صدا و سیما ۱۱۴۰ میلیارد تومان ۲- سازمان بسیج مستضعفین ۱۰۳۵ ۳- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۷۷۰ ۴- مرکز خدمات حوزههای علمیه قم ۵۲۸ ۵- شورایعالی حوزههای علمیه ۳۲۹ ۶- کمک به بازسازی عتبات عالیات ۳۱۳ ۷- کمک به اشخاص حقوقی غیردولتی (جدول ۱۷) ۲۸۹ ۸- جامعهالمصطفیالعالمیه ۲۱۸ ۹- اجرای منشور توسعه فرهنگ قران ۲۰۰ ۱۰- شورای سیاستگزاری حوزههای علمیه خواهران ۱۹۳ ۱۱- سازمان تبلیغات اسلامی ۱۱۵ ۱۲- نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها ۱۰۲ ۱۳- دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ۹۲ ۱۴- کمک به آستانهای مقدس تحت نظر مقام معظم رهبری ۸۰ ۱۵- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۷۸ ۱۶- شورای برنامهریزی و مدیریت حوزههای علمیه خراسان ۵۷ ۱۷- موسسه نشر آثار امام (ره) ۵۷ ۱۸- دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران ۵۶ ۱۹- شورایعالی انقلاب فرهنگی ۵۰ ۲۰- احداث و تکمیل مساجد کشور۵۰ ۲۱- بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس ۳۹ ۲۲- شورای سیاستگزاری ائمه جمعه ۳۷ ۲۳- مجمع جهانی اهلبیت ۳۶ ۲۴- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ۳۵ ۲۵- سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها ۲۲ ۲۶- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ۲۰ ۲۷- ستاد اقامه نماز ۱۹ ۲۸- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ۱۲ ۲۹- بیمه هنرمندان (فعالان قرآنی، مداحان و سایر هنرمندان) ۱۰ ۳۰- موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی ۸ ۳۱- کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی ۶ ۳۲- بنیاد سعدی ۶ ۳۳- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسعه بازیهای رایانه ۴ ۳۴- شورایعالی انقلاب فرهنگی بابت تحول علوم انسانی در دانشگاهها ۳ ۳۵- دانشگاه اهل بیت ۳ جمع این ارقام ۶۰۱۲ میلیارد تومان. این جدول را از دکتر زیباکلام طی نامهای به آقای مطهری در سایت انتخاب دیدم. البته صدها موسسات دیگر وجود دارد که در این جدول نیامده و سالی چند هزار کتاب دینی که با هزینههای زیاد چاپ میشود و چه مقدار فیلم و سریال که در این زمینه تولید میشود در اینجا مجال ذکر آن نیست. در این رابطه میخواهم به چند نکته اشارهای داشته باشم. ۱-نخست باید اذعان کنم که در مقام نادیده انگاشتن پارهای از نتایجی که از این نهادهای فر هنگی و موسسات دینی حاصل میشود، نیستم. یقینا در کنار این مقدار هزینه ثمراتی نیز بهبار مینشیند و خیلی از افراد از نتایج حاصله از آن بهره میبرند؛ اما نخست آیا میان این نهادهای متعدد فرهنگی دینی که برای اعتلای فرهنگ اسلام فعالیت میکنند، انسجام وهماهنگی و ارتباط وجود دارد؟ یا اینکه هر نهاد و مرکزی کاری در دست گرفته و پرو ژهای را دنبال میکند؟ به اصطلاح، همه اینها مامور به تکلیف هستند و نه دنبال نتیجه. خوشبختانه کتابخانه ملی، براساس اعلام ریاست آن آقای دکتر صالحی امیری، در صدد ایجاد هما هنگی میان این مراکز فرهنگی است. واگر بتواند جلوی کارهای موازی بگیرد خدمت بزرگی به بودجه کشور کرده است. ۲-آیا میان فعالیتهای فرهنگی دینی و نتایجی که در پی دارد، همگونی و سنخیتی بر قرار است، به عبار ت دیگر آیا به آن اندازه که کار فر هنگی صورت میگیرد و میلیاردها تومان هزینهای که صرف آن میشود، بازدهی فرهنگی آن نیز مطلوب است و فرهنگ اسلام و تشیع را در برابر شبهات و تبلیغاتی که در برابر آن صورت میگیرد استحکام میبخشد؟ یا اینکه نتایج خیلی از این کارهای فر هنگی در دی از جامعه را دوا نمیکند. وبنیان فرهنگ دینی را استوارتر نمیسازد؟ ۳-میتوان گفت علت غایی فعالیتهای فر هنگی دینی دو چیز است؛ یکی پاسخ به شبهاتی که بر دین و اسلام وارد میشود، و دوم؛ تقویت روحیه دینی و مستحکم ساختن بنیان اخلاقی در جوامع دینی و اسلامی. از آنجا که در جمهوری اسلامی هزینههای تبلیغ دین و پروژههای تحقیقاتی در زمینه اسلام و دین و مسایل اجتماعی از دیگر کشورهای اسلامی بطور نسبی، احتمالا، بالاتر است، آیا در این کشور، در سال ۹۴و ۹۵نسبت به بودجهای که در ردیف فوق آمد، گرایش جوانان و جامعه به اسلام و معنویت و اخلاق بیشتر شده است و یا عکس آن اتفاق افتاده است؟ همین طور در مقایسه با سالهای قبل. آیا تحقیق و تفحصی که در صرف بودجهها صورت میگیرد، در بازدهی بودجهها و انتظاری که از آن میرود، صورت میگیرد؟ فیالمثل در ماه مبارک رمضان و ماه محرم هزاران ساعت وقت صداوسیما در اختیار تبلیغات و فعالیتهای فرهنگی دینی است و در کنار آن میلیاردها تومان هزینه صرف این کارها و برنامهها در این رسانه میشود؛ آیا مسولان محترم صداوسیما و یا نهاد دیگری بازدهی و ثمرات آن را در جامعه کاویده است؟ تا روشن شود در کنار هزاران ساعت وقت و میلیاردها تومان پول، تا چه میزان، جامعه ایران رشد فر هنگی در عرصه دینی داشته است؟ مانند این پرسش در سایر نهادهای فرهنگی وجود دارد. پرسش دیگر اینکه آیا آمار مفاسد اجتماعی، چه مثبت و چه منفی، به فعالیتهای فرهنگی ربط پیدا میکند؟ که یقینا بیربط نیست. آیا با رشد بودجههای فرهنگی در هر سال، آمار مفاسد اجتماعی نباید کاهش یابد؟ به نظر میرسد اگر این مراکز برای دینی کردن و اخلاقی ساختن جامعه هستند، باید چنین ارتباطی را در نظر داشت. و هر چه بر تعداد این نهادها و بودجههای آن افزایش مییابد، باید آمار خیلی از مفاسد از جمله دروغ و تهمت و اختلاس و نزاعهای خانوادگی و سوءاستفاده از بیتالمال و…کاهش یابد. آیا چنین اتفاقی صورت گرفته است؟ در اینجا به چند نمونه از آمار و نرخ این مفاسد اشاره میشود: ۱- (طلاق) یکی از نگرانیهای مردم و مسئولین افزایش آمار طلاق و کاهش ازدواج در کشور است. بگونهای که طبق آمار سازمان ثبت احوال کشور در پنج ماهه اول سال ۱۳۹۴، در این مدت ۲۹۷هزار و ۶۲۴ مورد ازدواج و ۶۹هزار و ۱۸۲ مورد طلاق ثبت شده است. با توجه به آمار مشابه در سال قبل در این مقطع زمانی میتوان گفت که درسال ۱۳۹۴نسبت به سال ۱۳۹۳ (در این پنج ماهه) طلاق یازده و نیم (۵/۱۱) درصد تغییرات مثبت داشته است. تاملی کوتاه بر این آمار نشان میدهد که تا پایان مرداد ماه ۱۳۹۴ به ازای هر ساعت ۱۹ طلاق در کشور تثبت شده است که روند آن نسبت به گذشته بیشتر شده است و به ازای هر ۳/۴ ازدواج یک طلاق در کشور داشتیم. (سایت آفتاب نیوز) ۲- (اعتیاد) دکتر احمد حاجبی در حاشیه مراسم اهدای گواهی به مرکز ملی مطالعات اعتیاد به عنوان مرکز همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و سازمان بهداشت جهانی، در خصوص آخرین آمار اعتیاد در کشور گفت: آنچه به عنوان آمار رسمی اعتیاد در کشور وجود دارد یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر برآورد شده است که در مجموع، با حساب افرادی که به صورت تفننی مصرف میکنند و وابستگی ندارند، این تعداد به دو میلیون نفر میرسد. بیشترین گروه سنی درگیر اعتیاد نیز افراد جوان در دهههای سوم تا چهارم زندگی هستند، اما در سنین مختلف مثل سالمندی و نوجوانی هم وجود دارد. (همان) ۳- (قرصهای روانگرد) بر اساس آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور، آمار تلفات مصرف مواد مخدر و محرکهای روانگردان در ۱۰ سال گذشته حدود ۴۰ هزار نفر در سراسر کشور بوده است و مرگ و میر ناشی از مصرف شیشه هم در این مدت، سال به سال روند افزایشی به خود گرفته است. به گزارش روزنامه ایران، در حال حاضر یکسوم از مصرفکنندگان مواد مخدر، زنان هستند که تمایل کمتری نسبت به مردان برای ترک اعتیاد و درمان بیماری دارند. به همین خاطر جمعیت آنان در پروسه درمان حدود یک پنجم است. ۴- (افزایش پروندههای قضایی) معاون قوه قضائیه از ورود حدود چهار میلیون پرونده قضایی به دادگاههای عمومی، دادسراهای سراسر کشور و دادگاه انقلاب در سال ۹۱ خبر داد. (فرارو) به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مهر، پزشکی قانونی میگوید نزدیک به یک درصد مردم ایران هر سال به خاطر نزاع و ضرب و شتم به مراجع انتظامی و قضایی میروند که نتیجه آن مرگ بیش از ۱۱۰۰ نفر در هر سال است سازمان پزشکی قانونی میگوید در دهه هشتاد (۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰) بیش از ۱۱ هزار و ۱۰۰ نفر بر اثر اصابت سلاح سرد، مردهاند. آمار این سازمان نشان میدهد سالانه بیش از یک هزار و ۱۰۰ مرگ به همین طریق از دنیا رفتهاند. ۵- (سایر مفاسد اجتماعی) در کنار این جرایمی که آورده شد، از اختلاسها و سود استفادههای مالی و پروندههای زمینخواری هم باید اشاره کرد. که در سال چه میزان ان کشف میشود. البته مصائب اجتماعی بسی بیشتر از این است که اشاره شد. پرسش اساسی این است این عدم تناسب میان صرف هزینههای فرهنگی و عدم بازدهی مطلوب آ ن از چه ناشی میشود. مگر نه این است که روحانیت و کارشناسان دین در غالب عرصه حضور دارند و در صداوسیما پی در پی سخنرانیهای مذهبی پخش میشود؟ اگر تاثیر چندانی در جامعه و در میان چوانان ندارد، عامل آن چیست؟ آیا کسی آمار گرفته است که چند درصد مردم، بالاخص جوانان به این نوع تبلیغات توجه میکنند؟ مگر نه این است که برای گسترش توسعه در کشور روحیات مردم در جهت رشد اخلاقی تغییر یابد؟ و توسعه اخلاق و آزاداندیشی و اعتماد و راستی و پاکی درونی پیش از گسترش خیابان و پارک و اتوبان و… است؟ آیا این صفات توسعه در کشور ما نهادینه گشته و یا همواره باید با نیروی پلیس و اعمال قانون این صفات را به کرسی نشاند. ضرورت دارد تا کارشناسان فرهنگ و متولیان مذهب این مسئله را نقادی کنند و نسبت میان صرف بودجههای فر هنگی و نتایجی که ببار مینشیند، روشن سازند. و باید به این مسئله مهم پاسخ داد که چرا با افزایش مراکز تبلیغی و دینی آمار مفاسد اجتماعی افزایش مییابد؟ کسانی که به خاطر برخی مسایل کوچک فیالمثل یک کنسرت بر سر دولت داد و فریاد میزنند و تا استعفای وزیر پیش میروند، چرا دنبال حل این مشکل نیستند که با وجود این همه پایگاههای تبلیغات دینی و صرف هزینهها تاثیری که انتظار است، محقق نمیشود. آیا هرگز کاوش کردهایم که چرا خیلی از سخنرانیهای مذهبی در میان مردم کاربرد ندارد. شبکههای اجتماعی، که در جیب هر کسی وجود دارد بر سایر تبلیغات غالب گشته است؟ بر این باورم باید به جای فریادها و تهدیدهای بیمورد، خود را نقد نماییم. مدعی بودیم اگر چند مدت صاحب صداوسیما شویم اسلام را به همه جهان صادر میکنیم؛ اکنون در کشور خود ماندهایم که چگونه جامعه را در مدار اخلاق و معنویت قرار دهیم. شاید عمل به فرمایش امام صادق (سلام الله عليه) خطاب به داعیان دین تا حدودی کارگشا باشد: کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق و الورع. آدمیان را بغیر زبان (با عمل خود) به دین بخوانید تا مردم از راه راستگویی و تقوایی که در شما میبینند رغبت به دین پیدا کنند. یعنی به جای اینکه از راه دعواهای سیاسی و بیانیههای تهدیدآمیز مردم را به دین بخوانیم، از راه تلاش و تقوا و صداقت دعوت به دین و اخلاق نماییم.