جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آیا موسوی اردبیلی با دیگران فرق داشت؟!

تاريخ انتشار : 11/27/2016



آیت‌الله موسوی اردبیلی به روایت خانواده‌های زندانیان دهه ۶۰
نیکی محجوب
درگذشت آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، عالی‌ترین مقام قضایی ایران در دهه ۶۰، بحث وضعیت زندانیان سیاسی در این دهه و تلاش خانواده‌ها برای پیگیری وضعیت آنها را داغ کرد.
عده ای آقای موسوی اردبیلی را در زمره افرادی دانستند که در آن دهه پاسخگوی خانواده ها بود.
او از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ ریاست دیوان عالی کشور را به عهده داشت.
پس از مرگ او یک کاربر توییتر نوشت: "خیلی از خانواده های زندانیان دهه ۶۰ می‌گویند به جز آقای منتظری و نماینده هایش، آقای موسوی اردبیلی تنها مقامی بود که دست‌کم در اتاقش به روی خانواده ها باز بوده و حرفشان را می‌شنید و با روی خوش با آنها برخورد می‌کرد."
برخی با اشاره به سخنان آیت الله موسوی اردبیلی در سال ۹۱ که گفته بود "اگر بنده کاری کرده‌ام که نباید می‌کردم یا ترک فعلی کرده‌ام که باید انجام می‌دادم، از همه عذر می‌خواهم، از همه حلالیت می‌طلبم" این سخنان وی را به اقدامات وی در دهه ۶۰ مربوط دانسته‌اند.
اما در آن سال‌ها خانواده زندانیان سیاسی چه وضعیتی داشتند و اگر اشاره آقای اردبیلی به عملکردش در آن سالها بوده، به چه کارهایی اشاره داشته است؟
رایا یکی از زندانیان دهه ۶۰ که در حال حاضر در آلمان زندگی می کند به بی بی سی فارسی گفت: "من را از زندان کارون به اوین برده بودند، بیشتر از یک سال بود که خانواده از وضعیت من اطلاعی نداشت. مادرم مدام مقابل دادستانی بود یا مقابل دیوان عالی کشور می رفت، اما بی نتیجه."
آقای موسوی اردبیلی پس از کشته شدن محمد بهشتی به سمت ریاست دیوان عالی کشور رسید.
مادر رایا در خصوص دیدارش با آیت الله موسوی اردبیلی به او گفته است: "یک روز مقابل دیوان عالی رفته بودم، موسوی اردبیلی سوار ماشینش شد، خودم را روی ماشین انداختم، ابتدا نایستاد، اما وقتی زخمی شدم، ترمز کرد. موسوی اردبیلی شیشه را پایین داد و گفت چه می خواهی؟"
به او گفتم: "چندین ماه است که از دخترم خبری ندارم، او را از خوزستان منتقل کرده اند، لباس که برایش در این سرما می برم، نمی‌گیرند و می‌گویند اینجا نیست، اما چطور هر بار پولی را که برایش می دهم می‌گیرند، اگر دخترم اوین نیست کجا است؟ موسوی اردبیلی در پاسخ گفت از زندان اوین بپرس و ماشین به راه افتاد."
حامد صرافپور، در پی مرگ آیت الله موسوی اردبیلی در صفحه فیس بوکش نوشت: "با کشته شدن ناجوانمردانه برادر بیگناهم، پدرم چندین نامه به آقای موسوی اردبیلی که رییس دیوان عالی کشور بود، فرستاد و از قتل برادرم دادخواهی کرد. اما حتی یک جواب ساده نگرفت. فراموش نمی‌کنم پدرم همان روزهای تاریک و غمناک جلوی من و دیگر اعضای خانواده گفت: او (آیت الله موسوی اردبیلی) جواب سلام مرا هم نداد، در حالیکه جواب سلام در اسلام واجب است."
آیت الله محمد موسوی بجنوردی که از سال ۱۳۶۰ به مدت ده سال عضو شورای عالی قضایی بوده، درباره احکام اعدام در دهه ۶۰ در مصاحبه ای با "تاریخ ایرانی" گفته است: "احکام اعدام بعد از آنکه قاضی حکم می‌کرد و به دیوان عالی کشور می‌رفت، تایید می‌شد و سپس به اداره فنی در دادگستری می‌رفت و این اداره هم تایید می‌کرد."
بهاره منشی رودسری، که پدر، شوهر خاله و شوهر عمه اش در دهه ۶۰ اعدام شده اند، در این خصوص به بی‌بی‌سی فارسی گفت: "مادرم، خاله و عمه ام می گویند در خلال آن سالها بارها به سازمان بازرسی کل کشور در خیابان شریعتی رفته بودند. اما تاکید می کنند که به داخل راهمان نمی دادند و همان پشت در می ماندیم و دست از پا درازتر باز می گشتیم."
عباسعلی منشی رودسری، پدر خانم منشی، بهروز یوسف پور لرزجانی، شوهر عمه او در سال ۱۳۶۷ در اوین اعدام شدند. مجتبی مطلع سراب شوهر خاله خانم منشی نیز در فروردین سال ۱۳۶۸ در تبریز اعدام شد.
حامد یازرلو که پدر و مادرش در دهه ۶۰ زندانی سیاسی بودند، در مورد دسترسی خانواده زندانیان به مسئولان حکومتی، از جمله آقای موسوی اردبیلی به بی‌بی‌سی فارسی گفت:" هیچ وقت ملاقاتش نکردیم، اینها هیچ وقت حاضر به پاسخگویی نشدند. حتی میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت هم هیچ وقت جوابی نداد."
عاطفه اقبال، زندانی سیاسی در دهه ۶۰ از دیگر افرادی است که در خصوص عدم پاسخگویی دستگاه قضایی در وب سایت شخصی خود نوشته است. او با اشاره به خاطره ای از آقای موسوی اردبیلی نوشت: "دایی مادرم که ما او را حاج صمدی صدا می زدیم، قبل از انقلاب سال ۵۷ با موسوی اردبیلی رابطه خوبی داشت. بعد از انقلاب سال ۵۷ موسوی اردبیلی بسرعت تبدیل شد به یکی از پایه های جمهوری اسلامی."
"مهدی پسر ۲۴ ساله دایی صمدی در سال ۶۰ دستگیر شد و در معرض اعدام قرار گرفت. دایی به اعتبار آشنایی قدیمی اش با موسوی اردبیلی به سراغ او می رود تا شاید بتواند توسط او مهدی را نجات دهد. اما در جواب درخواست ملاقات دایی صمدی، موسوی اردبیلی بسادگی گفته بود که چنین کسی را نمی شناسد. مهدی حاج صمدی در روز ۱۴ شهریور ۶۰ در زندان اوین تیرباران شد."
همایون ایوانی، از زندانیان سیاسی دهه شصت هم در یادداشتی در وب سایت "گفتگوهای زندان"، بر مسئولیت آقای اردبیلی در امضای احکام اعدام زندانیان دهه ۶۰ تأکید کرده است.
به گفته آقای ایوانی، خانواده زندانیان سیاسی در آذر و دی ماه سال ۱۳۶۱ برای رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی تجمع کرده بودند. تجمع آذرماه با درگیری همراه نبود. اما تجمع دی ماه با بازداشت و ضرب و شتم خانواده‌ها همراه شد.
آقای ایوانی در بخشی از مقاله می نویسد: "در تجمع دی ماه سال ۱۳۶۱ خانواده ها، به جرم درخواست رسیدگی به پرونده فرزندان و بستگانشان، گروه گروه داخل ماشین های دادستانی به سوی اوین روانه شدند. در راهرو سالن ۲۰۹ اوین، مادری را روی صندلی چرخدار از محل تظاهرات به شعبه آورده بودند. از سرگذشت او خبری ندارم. من فقط هنگامی که در راهرو ۲۰۹ بودم، از زیر چشم بند دیدم و بخشی از بازجویی اش را که چرا به تظاهرات آمده بود، شنیدم."
یکی از کسانی که در دهه ۶۰ در ایران زندانی بود، نگران این است که مسئولیت کسانی که در آن سال ها در سمت های بالای حکومتی بودند، به فراموشی سپرده شود. او می‌گوید: "با گذشت بیش از سه دهه از آن زمان تلاش بر این است که روی رفتارهای آن دوره به نوعی سرپوش گذاشته شود، همه تقصیرها گردن یک گروه محدود از زندانبانان و بازجویان بیفتد و مسئولانی که در راس امور بودند، بگویند که هرچه شده بدون اطلاع آنها بوده است".
آقای موسوی اردبیلی پس از درگذشت آیت الله خمینی به تدریج از صحنه سیاسی دور و در قم مستقر شد. روشن نیست که آیا او خاطرات سال های مسئولیت خود را جایی ثبت و ضبط کرده یا اطلاعات مهمی که در اختیار داشته با مرگش برای همیشه از میان رفته است.


* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.