علی افشاری
مصاحبه سید هادی خامنه ای با رسانه تصویری “خشت خام”، مساله منشا و چرایی خشونت دولتی در دهه شصت و رابطه آیت الله خمینی و اسدالله لاجوردی رئیس سازمان زندان ها، دادستان انقلاب تهران و اطلاعات دادستانی در سال های ۵۸ تا ۶۳ را در کانون توجه افکار عمومی قرار داده است. هادی خامنه ای در فراز هایی از این مصاحبه می گوید: «در سال ۱۳۶۱ و به دنبال گزارش آیت الله فهیم کرمانی معاون وقت دادستانی و نماینده مجلس، از بد رفتاری با زندانیان سیاسی آیت الله خمینی جلسه ای با سران قوا و مسئولان قضایی برگزار می کند.» هادی خامنه ای به دلیل اینکه در آن سال ها در زندان رفت و آمد داشته و از برخی زندانیان سیاسی بازجویی می کرده است، دعوت می شود. البته هادی خامنه ای در این مصاحبه تصریح می کند که بازجوی رسمی نبوده است. اما برخی از خاطرات زندان سیاسی و همچنین خاطرات حجت الاسلام حسن یوسفی اشکوری روشن می سازد او در زمینه تحقیق و بازجویی از زندانیان سیاسی تا مقطعی مستقل از جنبه رسمی و غیر رسمی فعال بوده است. در این جلسه گویا آیت الله خمینی عصبانی بوده و وقتی آیت الله فهمیم در مورد بد رفتاری ها در پوشش تعزیر توضیح می دهد، صحبت های وی را قطع می کند و می گوید نگویید “تعزیر” بلکه بگویید “جنایت”. خامنه ای توضیح می دهد خروجی این جلسه توصیه به توقف بدرفتاری با زندانیان سیاسی و تغییر کابل با طناب برای شلاق زدن بوده است! همچنین چند روز بعد هادی خامنه ای به همراه محمد علی هادی و سید محمود دعایی ماموریت پیدا می کنند تا گزارشی از وضعیت زندان ها تهیه کنند. آنها علی رغم ممانعت های لاجوردی وهمکارانش می توانند مسائلی در خصوص کوچکی اتاق ها، مشکلات هواخوری، برخورد های غیر قانونی و ممنوعیت کشیدن سیگار را گزارش بدهند و آیت الله خمینی بعدا از مطالعه جمعبندی آنها دستور برکناری اسدالله لاجوردی را به سید حسین موسوی تبریزی دادستان وقت انقلاب می دهد که خود بعدا برکنار و مورد غضب آیت الله خمینی قرار گرفت. اما برکناری لاجوردی چند روز بیشتر طول نمی کشد و ظرف مدت کوتاهی به مسئولیتش بر می گردد. هادی خامنه ای روایت می کند که اکبر هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی از شنیدن گزارش فهیم کرمانی ناراحت شده بودند و تلویحا آنها را متهم می کند که در بازگشت به کار لاجوردی نقش داشته اند. وی می گوید پخش دوباره فیلم شکنجه برخی از ماموران کمیته انقلاب اسلامی که به سازمان مجاهدین خلق نسبت داده شده بود، از صدا و سیما در این اتفاق نقش داشته است. از آنجاییکه در آن ایام محمد هاشمی رئیس صدا و سیما بوده است، وی این نکته را گمانه ای دال بر تمهیدات اکبر هاشمی رفسنجانی برای ابقای لاجوردی تلقی کرده است. حرف های هادی خامنه ای در مورد اظهارات منسوب به آیت الله خمینی تا حد نه چندان زیادی بر روابط مبهم آیت الله خمینی و لاجوردی پرتو می افکند. پیش از وی مجید انصاری که در سال ۱۳۶۳ رئیس سازمان زندان ها شد در اظهار نظری مدعی شده بود بعد از برکناری اسدالله لاجوردی از ریاست زندان وی آقای لاجوردی پس از خودداری از تحویل مسئولیت، به ملاقات آیت الله خمینی می رود و با ارائه گزارش مفصلی خواستار برخورد با “جنایات منافقین” می شود. اما آیت الله خمینی در پاسخ گفته است: “آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به دست این ها (اعضای سازمان مجاهدین خلق) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها (خودسری های داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید”. همچنین اکبر هاشمی رفسنجانی نیز ماجرای جلسه فوق را بدون ذکر جزئیات در خاطراتش منتشر کرده بود. البته نوع روایت رفسنجانی نشان دهنده همراهی تلویحی با توضیحات لاجوردی است که انجام تعزیر ها در قالب خشن را به دلیل عملیات تروریستی مخالفان گریز ناپذیر توصیف کرده بود. رفسنجانی در خاطراتش در روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۳ می گوید احمد خمینی به وی اعلام کرده است که پدرش از عزل لاجوردی بی اطلاع بوده و از این موضوع رضایت ندارد. حجت الاسلام یوسفی اشکوری نیز در خاطراتش به نقل از فهیم کرمانی روایت مشابهی از عزل مستعجل لاجوردی را تعریف می کند. بر اساس تحقیقات فهیم کرمانی که منجر به گزارش شکنجه ها و قطع عضو بدن برخی از زندانیان به آیت الله خمینی شده بود، وی لاجوردی و مسئولان را احضار می کند و بعد از اینکه فهیم گزارش می دهد از لاجوردی خواهان توضیح می گردد و در واکنش به تکذیب لاجوردی با عصبانیت می گوید این شکنجه ها که می گویند دروغ است؟ لاجوردی در پاسخ می گوید ما تعزیر می کنیم نه شکنجه. بنیانگذار جمهوری اسلامی خشمگین شده و به تندی می گوید:” بگویید جنایت می کنیم نه شکنجه”. فهیم نیز در سخنام خصوصی اش با یوسفی اشکوری تصریح می کند که دخالت احمد خمینی باعث بازگشت به کار لاجوردی می شود نقش احمد خمینی واکبر هاشمی رفسنجانی در ابقای لاجوردی آنچه در اظهارات خامنه ای اهمیت دارد تاکید وی بر نقش احمد خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی در ابقای لاجوردی است. در مورد نقش سید احمد خمینی روایت ها متضادی وجود دارد. آنچه مشخص است سید احمد خمینی بعد از تغییر مواضع در بهار سال ۶۰ به سمت سختگیری بر زندانیان سیاسی متمایل می شود واز آن تاریخ به بعد تا زمان فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی از بازیگران دستگاه سرکوب دولتی بوده است. اما بر مبنای اطلاعات موجود نمی توان گفت در نگاه وی حضور شخص لاجوردی موضوعیت داشته است. کما اینکه در فاجعه اعدام های جمعی دهه شصت اسدالله لاجوردی مسئولیت امنیتی و اطلاعاتی نداشت و چند سالی بود که نقشی در سازمان زندان ها نداشت. طرفداران و نیرو های اسدالله لاجوردی احمد خمینی در برکناری لاجوردی در پاییز ۱۳۶۳ را موثر می دانند و از دید آنها سید محمد موسوی خوئینی ها نقش اصلی را داشته است. آیت الله خمینی در پاسخ آنها می گوید که احمد نه تنها چنین نقشی نداشته بلکه برکناری لاجوردی را دارای تبعاتی فاجعه بار می دانسته است. موسوی تبریزی در خصوص چگونگی برکناری نخست لاجوردی در سال ۶۱ که فرجامی در بر نداشت توضیح می دهد که” احمد آقا ( فرزند آیت الله خمینی ) آمد به منزل ما که دیوار به دیوار خانه ایشان بود و گفت که نظر امام این است که آقای لاجوردی ابقا شود”. بنابراین حداقل می توان گفت احمد خمینی تا سال ۶۳ حامی مدیریت لاجوردی بر زندان های سیاسی بوده است. اما از آن تاریخ به بعد وضعیت معلوم نیست. از یک طرف از آنجاییکه احمد خمینی در چهار سال بعد از کنار گذاشته شدن لاجوردی تا زمان مرگ پدرش تلاش خاصی برای بازگرداندن لاجوردی انجام نداده و همچنین مخالفان لاجوردی همچون مجید انصاری وسید محمد موسوی خوئینی ها جزو دوستان و نزدیکان احمد خمینی بوده اند، لذا احتمال موافقت وی با تعویض لاجوردی وجود داشته است. اما خاطره رفسنجانی از انتقال پیام ناخرسندی آیت الله خمینی نسبت به رویداد یاد شده، انگاره ای است که مخالفت احمد خمینی را قوت می بخشد. البته اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش در ۶ شهریور ۱۳۶۳ اظهار می دارد که آیت الله خمینی در پاسخ به شکایت لاجوردی از سلب مسئولیت زندان ها از وی می خواهد تسلیم قانون باشد و فقط مسئولیت دادستانی انقلاب تهران را داشته باشد. اظهارات هادی خامنه ای تصویری که رفسنجانی می کوشد در سالیان اخیر از خود ترسیم کند، را مخدوش می سازد. بررسی عملکرد گذشته رفسنجانی روشن می سازد او در گذشته سنخیتی با اعتدال و عقلانیت نداشته است. رفسنجانی رابطه خوبی با حزب موتلفه داشت و از این منظر اقدامی در مخالفت موثر با لاجوردی انجام نمی داد. به شهادت خاطراتش مسئولان حزب موتلفه نیز پیش او آمده و تقاضای رایزنی با آیت الله خمینی برای ابقای لاجوردی داشته اند. طبیعی است اگر وی نظر مخالف داشته، آنها پیش او نمی آمدند. روابط متغیر آیت الله خمینی و لاجوردی در مورد آیت الله خمینی این نیز روایت دوگانه وجود دارد. از مستندات موجود نمی توان تصویر دقیقی ارائه کرد. آن آیت الله خمینی نقشی در شروع فعالیت های آقای لاجوردی نداشت. بعد از برکناری نیز پستی به وی نداد. لاجوردی توسط روحانیونی مثل آقایان ناطق نوری و محمد حسینی بهشتی وارد فعالیت های امنیتی و قضائی شد و حکم آغاز به کار وی توسط آیت الله علی قدوسی صادر گشت. اگر چه برخورد های تند آقای لاجوردی با زندانیان سیاسی هیچگاه مورد مخالفت علنی آیت الله خمینی قرار نگرفت. اما رهبران جناح چپ سابق و نزدیکان سید احمد خمینی در این روایت متفق القوق هستند که آیت الله خمینی مخالف اقدامات لاجوردی بوده است. اما نزدیکان لاجوردی وبرخی از رهبران اصول گرا این ادعا را رد می کنند. لاجوردی نیز درجایی گفته بود که همه مسائلی که منجر به انتقاد از او شده است را به دستور آیت الله خمینی انجام داده “ولی به رغم آنکه رهبر فقید انقلاب خود گفته بودند که به شورای عالی قضایی بگوید این دستور از جانب ایشان است، لاجوردی معتقد بود که او باید سپر بلای رهبری باشد و نه بالعکس”. برخورد های دوگانه زیادی از آیت الله خمینی در مناسبات با افراد و صاحب منصبان ذکر شده است و سابقه رفتار متغیر وی با همراهان و مسئولان نظام داوری در خصوص اینکه نظر واقعی آیت الله خمینی چه بوده است را سخت می کند. تغییرات در مناسبات او تا حدی زیاد بود که فردی را که زمانی فقیه عالیقدر و خلاصه شده در خود نامیده بود، شیخ ساده لوح خطاب کرد و زمینه را برای حمله تمام عیار و تخریب وی مساعد ساخت. جایگاه آیت الله خمینی در خشونت های دولتی دهه شصت اما هدف اصلی هادی خامنه ای تبرئه آیت الله خمینی از خشونت های دهه شصت و تقویت این ذهنیت است که حکم اعدام های دسته جمعی ۶۷ از سوی وی صادر نشده است. البته وی وقتی تغییر شیوه شلاق زدن از کابل به طناب و همچنین باقی ماندن تعزیر با محدودیت هایی را نشانه میانه روی آیت الله خمینی بر می شمارد!، معلوم می شود که مخالفت آیت الله خمینی با خشونت اساس و مبنایی نداشته است. در واقع محل نزاع خشونت و عدم خشونت نیست بلکه خشونت بیشتر و کمتر و اختلاف پیرامون درجه شکنجه و فشار جسمانی بر زندانیان سیاسی از منظر نسبی است. پذیرش تعزیر به معنای فراهم ساختن چارچوب شرعی و قانونی برای شکنجه بود. تعزیر که با استفاده از شلاق و مجازات های بدنی سنگین و متعلق به اعصار سپری شده است، شکلی از شکنجه است. از آنجاییکه دستگاه قضایی از ابتدای انقلاب استقلالی از نهاد های امنیتی نداشت، الزام اجازه مقام قضایی برای تعزیر نیز تاثیر عملی چشمگیری در کاهش بدرفتاری و اذیت وآزار های جسمی و روانی ایجاد نکرد. فراز های دیگری از سخنان هادی خامنه ای نشان می دهد که وی نیز اصل بدرفتاری و خشونت با زندانیان سیاسی را قبول داشته است. او در پاسخ به خاطرات حسن یوسفی اشکوری که به بازگویی نقل قول وی مبنی بر انجام تعزیر در زندان اوین پرداخته بود، منکر این مساله نشده و فقط مداخله در شکنجه را رد می کند. در جوابیه یاد شده از تعزیر در حد مختصر دفاع شده است. در حالی که مرز روشنی بین شکنجه و تعزیر وجود ندارد و غلط نیست اگر گفته شود، تعزیر نام شکنجه در فقه سنتی شیعه امامیه است. در گزارشی که هادی خامنه ای از زندان ها ارائه می دهد اشاره ای به شکنجه ها و اعدام ها نیست. در واقع مشکلات زندانیان به مسائلی محدود فروکاسته شده است. آیت الله خمینی در رفتار و نظراتش بر شدت برخورد با کسانی که آنها را مخالف اسلام و یا مانع در مسیر اجرای احکام الهی می دانست، تردیدی نداشت. اما در اجرای خشونت مصلحت اندیشی و ملاحظاتی داشت که کاربست آن را محدود می ساخت. در واقع معادله خشونت در دهه اول حیات جمهوری اسلامی پیچیده بوده و چند متغیری است. آیت الله خمینی فاکتور بزرگی است اما از انصاف و واقعیت بدور است مسئولیت همه خشونت ها را بر دوش وی افکند. فشار از پایین بنیاد گرایان شیعی، برخی از نیرو های تندروی حکومت و درگیری های جناحی، فضایی را خلق می کرد که او را به سمت خشونت بیشتر سوق دهند. همچنین برخی از خشونت ها نیز خارج از اطلاع وی صورت می گرفت. منتها در مورد خاص اعدام های ۶۷ با توجه به مخالفت ها وگزارش آیت الله منتظری نمی توان قبول کرد که وی در جریان نبوده است و احتمال اینکه حکم با دستور وی صادر شده باشد، بالا است. در نظرات سیاسی آیت الله خمینی اقتدار گرایی و استفاده از خشونت( مجازات های شرعی) برای ارعاب مخالفان حضور پر رنگی دارد. بنابراین به همان میزان که انتساب تصمیم گیری و تصمیم سازی پیرامون همه خشونت های ناموجه دولتی به وی غلط است، تبرئه او نیز از واقعیت بدور است. همچنین باید در نظر داشت آیت الله خمینی به لحاظ سیاسی، نظری و مشروعیت مذهبی پشتوانه اصلی اقتدار گرایان و خشونت طلبان در همه ادوار حیات جمهوری اسلامی بوده است. * مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.