مجتبی واحدی
می خواستم در تیتر یادداشت عبارت مشهور آیت اله جوادی آملی رابه کار ببرم اما توصیه برخی برخی دوستان پس ازیادداشت “دیوث کیست” را به یاد آوردم و تعدیل شده آن عبارت را مورد استفاده قرار دادم . بگذریم ! چندی قبل یکی از دوستان مشفق ، پیامی برایمفرستاد که حاوی دعوت به انصاف در تحلیل دستاوردهای انقلاب اسلامی بود . صداقت و شفقت آن دوست انقدر برایم ارزش داشت که تصمیم گرفتمبی هیچتعصب به سی و هشت سال گذشته نگاه کنم و در صورت لزوم به اصلاح تحلیل های اخیر خود بپردازم. به وضعیت عمومی اقتصادی مردم فکر کردم. به باور من درآمدی که در میان ایرانیان توزیع می شود قطعا بیش از سال های پیش از انقلاب است. اما اگر از قشر نورچشمی بگذریمسطح زندگی اکثریت قاطع مردمنسبت بهقبل از انقلاب بهبود پیدا نکرده است. عده ای در امدهای کلان دارند همانطور که قبل از انقلاب چنین وضعیتی وجود داشت. اما یکویژگی ، سالهای پیش از انقلاب را از چهار دهه اخیر متمایز می سازد.به تناسب مسئولیت هایی که پس ازانقلاب داشته ام با نامبسیاری از افرادی که اموالشان مصادره شد آشنایی دارم . هر یک از آنها دهها بلکه صدها واحد تولیدی از خود به جای گذاشته اند و با گذشت چهار دهه از انقلاب ، میراث آنان هنوز منبع تامین معاش هزاران خانوار است. خیامی ها ، هژبر یزدانی ، لاجوردی ها ، ایروانی ها و…… اسامی آشنایی برای فعالان اقتصادی ایران هستند. فاجعه پلاسکو نام یکی از همین فعالان را بر سر زبانها انداخت : القانیان. اما پس از انقلاب، چه اتفاقی افتاده است ؟ افراد بسیاری ، ثروت اندوزی کردند که قریب به اتفاق آنان حداقل به یکی از جناحهای مشهور سیاسی در ایران ، وابسته بودند بدون آنکه حتی خشتی بر روی خشت گذاشته باشند و یک بنگاه موفق و کار آفرین اقتصادی را مدیریت کرده باشند. اما با اسودگی کامل به رانت خواری به قیمت افزایش فقر عمومی مشغول بوده اند و تنها با جابجایی قدرت در میان جناح های حکومتی، بخشی از تخلفات این انگل های اقتصادی افشا شده است. اگر از تغییرات فاجعه بار اقتصادی بگذریم نتیجه حاکمیت نظامجمهوری اسلامی در سایر زمینه ها و ابعاد نیز درخشان تر نیست. چه کسی می تواند تنزل شدید اخلاقی در جامعه را طی چهل سال گذشته انکار کند؟ به اعتراف سیاستمداران وابسته به جناح های حکومتی ، دروغگویی تا بالاترین سطوح مدیریتی کشور رسوخ کرده و در میان عوام الناس نیز به سکه رایج تبدیل شده است. چشم ناپاک در اغلب خانواده ها وجود دارد . سن فحشاو اعتیاد در ایران از اغلب کشورهای عقب افتاده ، پایین تر است. مسئولیت پذیری ، محلی از اعراب ندارد و پایبندی های خانوادگی روز به روز در حال کاهش است. در زمان انقلاب دو شعار اساسی مردم ، استقلال و آزادی بود. انقلابیون ، شاه را متهم می کردند که گوش به فرمان امریکاست و اکنون در آستانه چهل سالگی انقلاب ، هیچ تردیدی در باج دهی جمهوری اسلامی به روسیه و تاثیر پذیری نظام ولایت فقیه از سران روسیه وجود ندارد . امتیاز دهی های بی حساب اقتصادی برای جلب حمایت چین نیز میزانتحقق شعار استقلال را اشکار می سازد. وضعیت آزادی نیز نیاز به تشریح ندارد. رئیس جمهور بی خطرِ دوره اصلاحات ، حتی اجازه شرکت در مراسمتشییع جنازه هاشمی رفسنجانی را ندارد، مراجع تقلید غیر حکومتی تحت شدیدترین فشارها هستند ، افشای سخنان قائم مقام وقت رهبری موجب صدور حکم بیست ویکسال زندان می شود ، دانشجویان اجازه فعالیت آزاد سیاسی ندارند، روز به روز دایره تایید صلاحیت کاندیداهای نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری تنگ تر می شود ، اقلیت های مذهبی در انجام مناسک مذهبی خود از حداقل ازادی برخوردار نیستند ، بهاییان از تحصیل و کسب محرومند ، حتی تجمع تعدادی جوان برای آب بازی در یک پارک به خشن ترین روش سرکوب می شود . اصرار نظامبر حاکم کردن تک صدایی تا جایی پیش رفته که وقتی علی مطهری نایب رئیس مجلس سخنرانی می کند امام جمعه تهران بر او می آشوبد که ” اول برو از آقا اجازه بگیر ، بعدا صحبت کن ” در زمینه پاسخگویی و مسئولیت پذیری نیز یکی از عجیب ترین شرایط بر ایران حاکم است. هیچکس اجازه ندارد از رهبر مستبد و مادام العمر ، توضیح بخواهد و….. اما همه آنچه در بالا آمد در برابر یکویژگی این حکومت، هیچ است. این ویژگی، وقاحت صدر تا ذیل حکومت می باشد. آیت اله جوادی آملی چندی قبل سخنانی گفت که مورد استقبال رسانه های نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی واقع شد. او کسانی را که موجب باز شدن پای اجانب به کشور می شوند “دیوث سیاسی” نامید.البته او نگفت کسانی که منافع ایران و ایرانیانرا قربانی شهوات سیاسی رهبر در خارج از مرزها می کنند و مزدورانخارجی رهبر را بر ایرانیان ترجیح می دهند را چه باید نامید؟ اگر کسی که پای اجانب را به کشور بازمی کند بی غیرت است چه باید نامید کسی را که میلیونها ایرانی در زیر خط فقر را می بیند ومیلیاردها دلار سرمایه ایران در سوریه هزینه می کند؟ اما بی غیرت تر از این اجنبی پرستان، کسانی هستند که وقیحانه از انواع فساد ، بیگانه پرستی و رانت خواری ها حمایت می کنند. راستی کدامبیگانه ای می تواند شاهد فساد ، رانت خواری و سایر تخلفات اقتصادی معادل میلیاردها دلار در دولت باشد و دستور ” کش ندهید ” صادر کند؟ کدام دشمن ایران ، سرنوشت سوریه را مهم تر از سرنوشت استان خوزستان می داند؟ آیا بی غیرت از رئیس شورای شهر تهران می توانیافت که گزارش استخدامغیرقانونی صدها مداح و عمله حکومت در شرکت مترو تهران و پرداخت حقوق بدونانجام کار به آنان را مخفی می کند؟ کلمه ” نجومی ” هم اکنون نماد وقاحت و بی غیرتی سه قوه در ایران است. میلیونها ایرانی در زیر خط فقر زندگی می کنند و در همین شرایط، دولتی های بی غیرت حقوق نجومی می گیرند، شهردار بی غیرت تهران املاک نجومی به نورچشمی های خود واگذار می کند و دستور استخدام صدها نفر از مزدوران رهبر را صادر می نماید تا پولهای بی حساب و نجومی به جیب آنها سرازیر شود و مجلس بی غیرت ، با انجامتحقیق و تفحص از این دو ” نجومی ” مخالفت می نماید . در قوه قضائیه هم ، حساب های نجومی در اختیار رئیس غیر ایرانی و بی غیرت قوه است تا علیرغم وجود میلیونها ایرانی در زیر خط فقر ، میلیاردها تومان پاداش های ویژه به قضات امر بر و ظالم پرداخت نماید. آزار دهنده ترین بخش,ماجرا ، اصرار همینبی غیرت هابر خودنمایی و رفتار رژه گونه در برابر چشمان مردم است. اکنون به موضوعی باز می گردم که در ابتدای یادداشت مورد اشاره قرار گرفت. معتقدم منصفانه ترین قضاوت نسبت به جمهوری اسلامی را می توان در چند جمله خلاصه کرد : پیامد جمهوری اسلامی برای ایرانیان ، عقب افتادگی مستمر در عرصه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی است. در عین حال ، بی غیرت هایی که عامل همه عقب افتادگی ها هستند با وقاحت مثال زدنی در برابر چشمان مردم، خود نمایی می کنند و رژه می روند تا قدرت خود را به نمایش بگذارند. در یکجمله : رفتار روزمره مقامات جمهوری اسلامی ، رژه بی غیرت هاست . اما بی تردید دیری نخواهد پایید که کاسه صبر ایرانیان لبریز خواهد شد و آن روز ، بی غیرت هایی که در برابر چشمان مظلومان به ظلم خود افتخار می کنند سرنوشتی عبرت آموز خواهند داشت. متاسفانه هزینه این عبرت ها نیز از جیب همان ایرانیانی پرداخت خواهد شد که هم اکنون هزینه شهوات سیاسی رهبر و مزدوراناو را پرداخت می کنند.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.