بابکداد
وقتی پوست میشکافد و زخمی سر باز میکند، بیشترین توجه و بهترین کار آن است که پنبهای آغشته به الکل را بر آن بزنیم و سر زخم را محکم ببندیم. خاصیت زخم، «توجه خواستن» از شماست! مدام زُق زُق میکند و با طلب خارش، شما را به خودش مشغول میکند. پزشکان در این مورد میگویند چرکین نشود! «پانسمان» را نو به نو عوض کنید تا چرک احتمالی هم بخشکد؛ ولی زخم را نخارانید تا دوباره سر باز نکند! رفتار با زخم در درمان آن بسیار مهم است. زخم «احمدینژادها» این روزها سر باز کرده و دوباره دارد زُق زُق میکند! دوباره دارد چرک میکند. او را نباید با خاراندن و «توجه» به خونریزی انداخت. کافی است گهگاهی با ذکر آماری و یادی از آن هشت سال سیاه، «پانسمانش» را نو به نو عوض کنیم و آنقدری بیتوجهی نشانش بدهیم تا «چرک» نکند و زخمش دوباره عود نکند. دقت کنیم! احمدینژاد «به فرموده» آمده است! همانطور که با «فرمان» و فرموده رفته بود. او (کلیت پدیده احمدینژاد و تیمش را میگویم) مانند زخم چرکینی است که ما را از بیماریهای بزرگترمان غافل میکند. دوباره به لودگی و شوخی میاندازدمان تا فراموش کنیم در «بالادست رودخانه» آنکه او را فرستاده و آب را با حضور او گلآلود میکند، به دنبال اهداف دیگری است. مهمترین هدف آن بالا، فراموش کردن خودمان و مطالبههایمان است. و تیم احمدینژاد آن بازیچهای است که خوب میتوانند توجه ملت ما را به خود جلب کنند. این زخم را گهگاه با آگاهی مختصری باید نو به نو پانسمان کرد. ولی «سر زخم» را باید بست و به زُق زُق آن باید بیاعتنایی کرد. وگرنه از دل همین «شوخی و متلک و لودگیها»، چه بسا که او یک بار دیگر تبدیل شود به مرکز توجه! و همین زخم کوچک، شوخی شوخی به «مرگباری» یک غدهای سرطانی دوباره سر بر آورد. منحرف نشویم. و بر مطالبههایی که باید دنبال کنیم، متمرکز شویم. خواهید دید این زخم که «به فرموده» سر باز کرده و دوباره پیدایش شده، چطور در «مُرداب بیتوجهی» ما غرق و فراموش و درمان خواهد شد. * مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.