رسام؛ واحد خبر
با تورق روزنامهها و مطالعه صفحات خبرگزاریها و تارنماهای مجازی متعلق به اصولگرایان به زحمت میتوان متوجه شد پیروز انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم چه کسی بوده است. هرچقدر حامیان دولت مشی اعتدالی در پیش گرفتهاند٬ رسانههای مخالفان و جریانی که خود را جبهه انقلابی میداند طلبکارانه و از موضع منت گذاشتن برخورد میکند، چنانکه معتقدند در این انتخابات تخلفات گسترده صورت گرفته اما آنان تحفط به خرج داده و خیابانها را ناآرام نمیکنند. طرفه آنکه محمدباقر قالیباف یکی از شکستخوردگان انتخابات اخیر در بیانیهاش خود را بهعنوانِ نماینده مردم برای پیگیری تحقق وعدههای حسن روحانی جا میزند حال آنکه نتایج انتخابات مجلس دهم، ریاستجمهوری دوازدهم و شورای شهر پنجم نشان میدهد که شهروندان به چه کسانی برای پیگیری مطالباتشان وکالت دادهاند. در حالی که هنوز یک پیام تبریکِ به معنای واقعی از سوی کاندیداهای رقیب و از جانب اردوگاه منتقدان و مخالفان حسن روحانی برای وی ارسال نشده٬ قالیباف بیانیه داده که «ما متعهد میشویم تا وعدههای مطرح شده دولت در جریان انتخابات را تا زمان عملی شدن این وعدهها پیگیری کنیم و همچنین وظیفه خود میدانیم که از هر اقدامی برای تحقق اهداف ملی و پیگیری مطالبات ۹۶ درصدیها، با اولویتِ رسیدگی به مستضعفین و محرومین و اقشار کم درآمد، با تمام توان حمایت کنیم.» از سوی دیگر ابراهیم رئیسی نیز به دبیر شورای نگهبان نامه نوشته و مدعی شده که تخلفات گستردهای از سوی دولت در این انتخابات به وقوع پیوسته است. وضعیت در انتخابات شورای شهر نیز به همین منوال است. کاندیداهای اصولگرای شورای شهر تهران که در قالب لیست «خدمت» تهیه شده بود و نتوانست آرای مردمی را کسب کنند٬ به عملکرد وزارت کشور در شمارش آرا معترضاند. رایِ حرام و تدلیس برای نگفتنِ تقلب جریانی که با برخورداری از امکانات وسیع هنوز نتوانسته ابهامات مردم نسبت به انتخابات سال ۸۸ را برطرف کند این روزها در کار ایرادِ شک و شبهه نسبت به صحت انتخابات ۹۶ بهسر میبرد. جالب اینکه آنها برای جلوگیری از شباهتشان با نیروهای تحولخواه و معترضان به نتیجه انتخابات دور دهم ریاستجمهوری سعی میکنند از واژه «تقلب» استفاده نکنند اما ادعا و منظورشان وقوع همین پدیده در انتخابات است. عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان که از سوی سازمان بسیج و سپاه پاسداران حمایت میشود نوشته است: «تفاوت رأی امسال روحانی با رأی ۱۳۹۲ بیش از ۶ درصد یا حدود ۵ میلیون نفر است.برای این پنج درصد چهها که نکرد. او وقتی مشاهده کرد که عمل چهار ساله رأی را به ۵۱ درصد قبلی هم نمیرسد از برائت از اعدام منافقین تا به کارگیری بیت امام، از بیبیسی فارسی تا آمدنیوز، از ظریف تا خاتمی و از تدلیس تا حمله به نهادهای دیگر، از چنگاندازی به صورت نظام تا تهدید وحدت ملی، از تولید دهها مساله حقوق بشری برای تشدید تحریمهای غیرهستهای تا بیرون کشیدن هاشمی از قبر و… در دستور کار قرار داد.» علیرضا زاکانی، نماینده سابق مجلس و از چهرههایی که بارها در مصاحبههای تلویزیونی و دیگر رسانهها به تحولخواهان و معترضان به انتخابات ۸۸ حمله کرده بود نیز اینگونه اظهارنظر کرده است:«جناب آقای روحانی باید بدانند اعتراضات جبهه انقلاب به تخلفات صورت گرفته از مجاری قانونی دنبال خواهد شد و دلدادگان به انقلاب اسلامی مثل فتنه گران، آسمان ریسمان نخواهند کرد تا برای قدرت طلبی چند روزه دنیای خویش با سرمایه های معنوی و مادی مردم رشید ایران بازی نموده و با دروغ گویی ها و تهمت زنی های بسیار، قابلیت های فوق العاده چهل میلیون رای را در سال ۸۸ از بین ببرند.» همین رویکرد در ادامه به افرادی در سطوح پایینتر جریان افراطی نیز رسیده٬ چنانکه کبری آسوپار از یادداشتنویسانِ رسانههای وابسته به ارگانهای نظامی در کانال تلگرامیاش آرای حسن روحانی را «رأیی که با تزویر و دروغ بهدست آمده و رأیِ حرام» توصیف کرده است. قطعِ رابطه تندروها با واقعیتهای بیرونی معمولا در هر انتخاباتی این طرفدارانِ فرد پیروزند که پیگیرِ تحقق خواستهها و اهدافشان از برنده انتخابات میشوند اما بهنظر میرسد اینبار ماجرا وارونه شده است. رسانههای تندرو تیتر میزنند که «انتخابات تمام شد نوبت عمل به وعدهها است… مطالبه وعدههای انتخاباتی، رسالت رسانهها در پسا انتخابات» و دهها خواسته و مطالبه را که عمدتا خواستههای جناح بازنده در انتخابات است را برای دولت ردیف میکنند و توقع دارند دولت دوازدهم در کمترین فرصت انتظاراتشان را برآورده کند. از سوی دیگر با نگاهی به مواضع حامیان رئیسی، قالیباف و میرسلیم نکته و تحلیلی درباره چرایی «نه» شنیدنشان از مردم در انتخابات مشاهده نمیشود. میتوان ادعا کرد تنها تحلیل و نظرها درباره علت شکست تندروها در رسانههای اصلاحطلب و میانهرو دیده میشود تا رسانههای اصولگرا و افراطی، گویا خودانتقادی در اردوگاه آنها ممنوع است. در زمینه چرایی باختِ اصولگرایان، علی مطهری نماینده مجلس در یادداشتی که عصر ایران آن را منتشر ساخته٬ بدون اشاره مستقیم به مصادیق بیاخلاقیهای اصولگرایان و رقبای روحانی در انتخابات نوشته است: «یکی از آسیبهای این انتخابات این بود که برخی کاندیداها برای رسیدن به هدف، از هر وسیلهای ولو نامقدس استفاده کردند، حال آنکه سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار غیر از این است.» افزون بر این نگاه، امیر محبیان نیز به «شرق» گفته است اصولگرایان دچار «اغتشاش هویتی و تناقض رفتاری» شدهاند. این تحلیلگر در رابطه با یکی از این تناقضها که دیدار رییسی با امیر تتلو بود، میگوید: «این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزشهای دینی است.» او این دیدار را نشانهای از غلبه «پوپولیسم و قدرتگرایی» در میانِ اصولگرایان قلمداد کرده و تصیح میکند: «افول ما تا این حد بوده است که از شاخصهایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیدهایم؟ هر توجیهی شود، بیمعناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آنهم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سختگیرانه در این زمینه دارد.» با این وجود تندروها و رسانههای حامیشان که عمدتا به نهادهای نظامی وابستهاند به جای تأمل در باب دلایل شکست خود سعی دارند چهرهای متوقع و مطالبهگر از خود به نمایش بگذارند. آنان همچنان از رویکرد قیممآبانه نسبت به شهروندان دست بر نداشتهاند، در نگاهی شگفتانگیز رای واقعی رییسی را نه ۱۶ میلیون بلکه ۳۰ میلیون میدانند و باختشان را به گردن مردم میاندازد. روز یکشنبه بود که حسین شریعتمداری از پرچمدارانِ حمله به معترضان نتیجه انتخابات ۸۸، در سرمقاله کیهان٬ برگزارکنندگان انتخابات اخیر را متهم به تخلف کرد و ادعا کرد رای رییسی میتوانست دو برابر عدد فعلی باشد و روزنامه جوان ارگان رسانهای متعلق به سپاه و بسیج که همواره ادعا میکرد رایدهندگان به میرحسین موسوی در مقابل «نظام» و «مردم» صفآرایی کردهاند، باخت رییسی را به «ترسِ» مردم از تغییر نسبت داد و در طعنهای آشکار به شهروندان پیشبینی کرد که آنان بهخاطر رای مجدد به روحانی به اعتیاد و فحشا کشیده خواهند شد: «افرادی که از تغییر میترسند نمیتوانند حتی در برابر شرایط بدی که پیش رویشان وجود دارد، تصمیم بگیرند تا شرایط را تغییر دهند… وقتی کارخانهها و واحدهای تولیدی یکی پس از دیگری تعطیل و جمعیت بیکاران افزایش مییابد و سفرهشان کوچک و کوچکتر میشود و زندگیهای مشترک به واسطه معضلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از هم میپاشد، هیچ مطالبهای از دولت ندارند و در نهایت به برای تحمل بهتر مصائب و مشکلات در لاک اعتیاد و فساد و فحشا فرو میروند، زیرا از تغییر میترسند و پسزمینههای تاریخی ذهنیشان از تغییر این ترس را تقویت میکند.»