مجتبی واحدی
اخیرا تصاویری از حمله اراذل و اوباش چادر پوش حکومت به احمدی نژاد منتشر شده است که به ادعای برخی رسانه ها ، اقدام اعتراضی گروهی از خانواده شهدا به عدمتمکین احمدی نژاد در برابر دستورات ولی فقیه میباشد.حدوددیک ماه قبل نیز تصاویر رقت آمیزی درفضاهای مجازی پخش شد که اخراج همراه با تحقیر احمدی نژاد از حرمرضوی را به نمایش می گذاشت. این یادداشت به دنبال نشاندادنریشه این اقدامات و یک نتیحه گیری عمومی از آن است. سالهاست که مردمشاهد اختلاف عمیق میان بخش های مختلف حکومت جمهوری اسلامی هستند . ایناختلافات بارها در رسانه های رسمی کشور منعکس شده و گاه تذکر عمومی رهبر به سرانقوا را به دنبال داشته است. اما در بسیاری از موارد ، حتی عتاب های رهبر بی اثر بوده و اختلافات و ظهور علنی آن ، ادامه یافته است . نخستین اختلافات جدی که بروز وظهور رسانه ای داشت به سال های تصدی ریاست جمهوری توسط خاتمی – به ویژه دوره دوم ریاست جمهوری او – باز می گردد که البته با استقرار مجلس ششم و تسلط مهدی کروبی بر تریبون باز آن ، خاطرات فراموش نشدنی در اذهان باقی گذاشت . در آنزمان ، گروهی از سخنگویان رهبر ، اصلاح طلبان را به القای ” حاکمیت دو گانه ” متهم می کردند در حالی که مظهر حاکمیت دو گانه ، کسی نبود جز رهبر که نهادهای زیر نظر خویش را از هر حسابرسی و پرسش، معاف کرده بود در حالی که دو قوه انتخابی -دولت ومجلس – مرتبا تحت شدیدترین فشارها قرار داشتند. البته با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، شاخ و شانه کشیدن های متقابل روسای قوای مجریه ، قضائیه و مقننه وارد فاز جدیدی شد تا جایی که احمدی نژاد در تریبون مجلس دست به افشاگری علیه برادران لاریجانی زد ، صادق لاریجانی رئیس جمهور را به رعایت ادب و متانت دعوت کرد و برادر او از جایگاه رئیس مجلس، احمدی نژاد را چهره ای مشکل ساز برای نظاممدیریتی کشور دانست. در یککلام ، در بیست سال گذشته – پس از پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی – افکار عمومی همواره شاهد زد و خورد های کلامی میان عالی ترین مقامات کشور بوده است. در همه این سال ها، تذکرات واقعی یا نمایشی رهبر برای کنترل اختلافات ، نتیجه بخش نبوده و سطح منازعات در سه سال اخیر به رهبر و رئیس جمهور رسیده است. رهبر علاوه بر پرهیز مقامات از برخی اقدامات و اظهار نظرها، مرتبا دستوراتی برای منع مردم از برخی بهره مندی های مباح صادر می کند . اگر چه فشار بر مردم عادی برای تطبیق خود با آن دستورات، بیش از تلاش برای اجرای امریه های رهبر خطاب به مقامات عالیرتبه کشورمی باشد در عین حال ابن دستورات نیز آنگونه که ولی فقیه و عوامل او توقع دارند مورد توجه قرار نمی گیرد که تعدد دستورات بازدارنده رهبر و عدم تطابق آنها با واقع ، از عوامل بی توجهی همگانی به آن اوامر و نواهی است . در کنار دستورات سلبی ، آقای خامنه ای همچنین شهوت فراوانی برای ابلاغ دستورات ایجابی و صدور فرمان در عرصه های مختلف دارد که از ” نامگذاری سالها” در هنگام تحویل سال و صدور دستورات فراوان برای رسیدن به اهداف نامگذاری شروع و با توصیه های خودبزرگ بینانه به بهانه فرارسیدن سال تحصیلی ، آغاز رمضان و محرم ، برگزاری مراسم حج و …..ادامه می یابد. البته دستورات ایجابی رهبر از نظر میزان توجه و اجرا تفاوت زیادی با دستورات سلبی و نواهی او ندارد. ظاهرا خامنه ای نیز به تشریفاتی بودن اغلب دستورات خویش واقف است و از عدماجرای آنها چندان دلگیر نمی شود. اما در یک زمینه ، خامنه ای و اراذل و اوباش او ، هیچگونه انعطافی نشان نمی دهند که در این فقره تفاوتی میان اراذل صاحب منصب رسمی مانند سران قوه قضائیه و فرماندهان فاسد نظامی و انتظامی با چماقداران حکومتی وجود ندارد . این حوزه ، هر نوع انتقاد به رهبر یا تلقی ایستادگی در برابر اوست. داستانی که درابتدای یادداشت مورد اشاره قرار گرفت نمونه ای از همین مقوله می باشد . برای حکومت ولایت فقیه ، تخطی سیاستمداران از همه خطوط قرمز اخلاقی و دینی قابل اغماض است اما نزدیک شدن به رهبر و حوزه ولایت او از جانب هر کس که باشد با مجازات سخت مواجه خواهد شد . فرقی همنمی کند که مقاومت جانانه مهدی کروبی در برابر ” خود خدا پنداری رهبر ” باشد یا تخطی باج خواهانه محموداحمدی نژاد از دستورات ارباب دیروز! از اواخر سال هشتاد و هشت که سران حکومت ، از تسلیم کروبی نا امید شدند تصمیمگرفتند بدون پذیرش مسئولیت ، او را تحت شدید ترین فشارها و محدودیت ها قرار دهند . در آن زمانشیوه کار بدینگونه بود که با کنترل تلفن خانه کرویی و نیز کنترل تماس های محافظان ، همه تردد ها را تحت نظر قرار دهند و اراذل و اوباش را برای حمله به شیخ و میزبان های او ، در مقصد مستقر نمایند. سرانفاسد ، بی اخلاق و مستبد حکومت در انتقام از” عدم تسلیمکروبی در برابر ولی فقیه” همه اصول انسانی را نادیده می گرفتند . در همانایام ، سید تقی درچه ای که سابقه رفاقت او با کروبی به نیم قرن می رسید فوت کرد . کروبی که می دانست حضورش در مجلس ختمِ رفیق پنجاه ساله ، موجب بر هم خوردن مراسمتوسط چماقداران حکومتی می شود تصمیم گرفته بود حدود نیمه شب برای عرض تسلیت به فرزندان و همسر درچه ای به منزل آنان برود. آنگونه که شیخ در گفتگوی تلفنی برایمتعریف کرد در نیمه راه ، فردی از منزل مرحومدرچه ای تماس می گیرد و به او اطلاع می دهد که نیروهای تحت امر ، تهدید کرده اند که اگر پای کروبی به آنجا برسد باید منتظر اتفاقات ناگوار باشند. اوباش گری مزدوران رهبر از سوی دیگر ، شامل حال کسانی می شد که می خواستند برای دیدن کروبی به منزل او بروند . آنها به دستگیری و اعمال مجازات ، تهدید می شدند . هنگامی که رهبر از تسلیم کروبی ناامید شد خشنترین و بی اخلاق ترین ماموران او با هدایت مستقیم دو تن از مدیران دولت احمدی نژاد- مرتضی تمدن استاندار تهران و محمد لاریجانی فرماندار شمیرانات – با مواد آتش زا و سنگ و چوب به مجتمع محل سکونت کروبی حمله کردند و علاوه بر تخریب کلی ، بر روی تمام درها و دیوارها انواع شعارهای عقده گشایانه را نوشتند. حتی,در یکی از شب های ماه رمضان ،امنیت و فرصت کافی حمله کنندگان ، اینامکان را برای آنانفراهم نمود تا با استفاده از نردبانهای مجهز، خود را به پنجره طبقه چهارم – واحد مسکونی کروبی – برسانند و….. پیش از حمله به منزل شیخ ، او برای دیدار آیت اله صانعی به قم رفته بودکه گروهی از لات های مزدبگیر به منزل صانعی حمله کردند و در تخریب های خود حتی به قرآن های موجود در کتابخانه این مرجع تقلید، رحم نکردند. اما همانگونه که در بالا توضیح داده شد انتقام گیری رهبر تنها شامل حال رهبران جنبش اعتراضی نیست. اخراجخفت آمیز محمود احمدی نژاد از حرم امام رضا و حمله چند روز پیش عده ای موسوم به خانواده شهدا به او در بهشت زهرا نشان داد هر کس هر چقدر برای خوشایند رهبر ، خوش رقصی کرده باشد هر گاه خواستار خروجاز صف مجیزگویان رهبر باشد باید خود را برای مواجهه با اراذل حکومتی آماده نماید .احمدی نژاد همانست که در زمانریاست جمهوری ، تئوری پردازِ دوستی با مردم اسرائیل را در کنار خود داشت واز او حمایت می کرد. نزدیک ترین یار احمدی نژاد با صراحت از ” پایان دوره اسلام گرایی ” سخن گفت ، مشاور دیگر او – مهدی کلهر- فیلم های وسترن را الگوی جوانان انقلابی و شهدای جنگ تحمیلی معرفی کرد و خود در اقدامی انسانی – اما به زعم آخوندهای خشک مغز دربار رهبر، اقدام خلاف شرع – مادر هوگوچاوز را در آغوش گرفت. در کنار همه اینها ، احمدی نژاد شخصا سردمدار جریانی بود که قریب به اتفاق عناصر موثر نظامدر سه دهه ابتدایی استقرار جمهوری اسلامی را به انواع فساد متهم می کرد. بالاتر از همه اینها،آلودگی بالاترین مقامات دولت احمدی نژاد به فسادهای گسترده مالی ، موجب رسوایی های بی سابقه برای نظامجمهوری اسلامی شد . در عین حال تا زمانی که احمدی نژاد ، مجری سیاست های رهبر بود نه بی آبرو کردن نظامبه خاطر دزدی های کلان سران دولت موجب اعمال فشار بر رئیس دولت شد نه اظهار دوستی مشاور او با مردم اسرائیل و نه اعلام پایان اسلام گرایی توسط رئیس دفتر محبوب وی. مشکل احمدی نژاد از روزی آغاز شد که او تصمیمگرفت از حق قانونی خود برای عزل وزیر اطلاعات استفاده کند و با خانهنشینی یازده روزه ، اعتراض ملایمخود به دخالت رهبر را اعلامکرد. از همان روز کسی که رهبر با افتخار از نزدیکی با او سخن می گفت مغضوب دربار خامنه ای شد و اکنون کار به جایی رسیده که ورژنجدید اراذل و اوباش حکومتی در زیرچادر مشکی و با عنوان مادرانشهدای حرمبه تهدید احمدی نژاد می پردازند. سرنوشت احمدی نژاد می تواند عبرت بزرگ برای کسانی باشد که با زیر پا گذاشتن همه اصول اخلاقی، دینی و ملی، تنها به دنبال جلب رضایت رهبر هستند . آنها باید بدانند ادامه رویه و روند فعلی ، فقطدو انتخاب برای آنها باقی می گذارد: سینه چاکی مادام العمر برای رهبر یا قرار گرفتن در صف انتظار برای چشیدن مواجهه با اراذل و اوباش حکومتی . همچنین با قاطعیت می توان ادعا کرد در جمهوری اسلامی ، هبچخط قرمزی جز رضایت رهبر وجود ندارد . آنان که این خط قرمز را محترمبشمارند محدودیتی برای شکستن همه اصول اخلاقی، انضباطی و دینی نخواهند داشت و حتی در همه صحنه ها از پشتیبانی رهبر و دستگاههای سرکوبگر بهره مند می شوند. دستور ” کش ندهید ” اعلام حمایت رسمی آقای خامنه ای ازفساد چند هزار میلیاردی احمدی نژاد به دلیل پایبندی وی به تنها خط قرمز جمهوری اسلامی بود و بازداشت یاراناو ، پاسخی به کاهش غلظت سینه چاکی در برابر رهبر.
*مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.