جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
نگاه رسانه ای رهبری؛ سانسور و پارازیت

تاريخ انتشار : 10/12/2011



حمید مافی
جرس:آقای خامنه ای از هنگامی که به عنوان رهبر جمهوری اسلامی منصوب شده هیچ گاه با رسانه های داخلی و خارجی به گفت و گو ننشسته است.
رهبر جمهوری اسلامی در 22 سال گذشته تنها از طریق خطابه و نماز جمعه با مردم سخن گفته و هیچگاه به صورت مستقیم در برابر پرسش های رسانه ای قرار نگرفته است. هر چند که مدیران صدا و سیما و روزنامه های کیهان و اطلاعات نیز از منصوبان رهبری هستند اما اجازه نداشته اند تا با بالاترین مقام رسمی کشور به گفت و گو بنشینند.
آقای خامنه ای اگر چه هیچ گاه با رسانه ها سخن نگفته اما دستورالعمل کتبی و شفاهی بسیاری برای آن ها صادر کرده است. او در نخستین دیدارش با کارکنان صدا و سیما در سال 69، کار خبری را سیاسی دانسته و صداو سیما را در مقام یک حزب قرار داد و گفت: ما حزبى به نام تلويزيون و راديو داريم كه در هر خانه‏يى هم شعبه‏ اى دارد. سعى كنيد خوراك فكرى سياسى مردم را در هر هفته، بلكه در هر روز، به همين منظور و با همين توجه كه عده‏ اى را مى‏خواهيد از لحاظ سياسى تجهيز و توجيه كنيد، بدهيد يا برسانيد.
به باور رهبر جمهوری اسلامی، صدا و سیما رسانه ای است در مقام دانشگاه که باید اصول انقلاب را تدریس کند. او در همین راستا گفته که طرفداری از دولت یک گرایش اصولی است؛ و از صدا و سیما خواسته که از دولت انتقاد نکند.
رهبری که سانسور و پارازیت را مجاز می شمارد
از نگاه رهبر جمهوری اسلامی رسانه ها نباید هر خبری را منتشر کنند. بلکه وظیفه آن هاست که خبرهای مثبت را منعکس کنند تا مردم دلگرم شوند. او در دیداری با اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما در نخستین سال های رهبری اش می گوید: هر خبری گفتنی نیست، بعضى از خبرها، اصلاً مضر است. حادثه‏يى را در جايى درست مى‏كنند و ميليونها و ميلياردها دلار خرج مى‏كنند، تا آن را به گوش ما برسانند. آنگاه ما بياييم، همين حادثه را از طريق رسانه‏هاى گروهى خودمان، به گوش مردممان برسانيم! آيا اين عاقلانه است؟! آن چيزى كه دشمن درست كرده و ميلياردها دلار خرجش مى‏كند، تا به گوش ما برساند، ما حتّى جلويش را هم مى‏گيريم و اگر بخواهد برساند، ما پارازيت هم پخش مى‏كنيم كه پخش نشود؛ ولى چه داعى‏يى داريم كه ما آن خبرها را بدهيم؟ پس ببينيد، هر خبرى گفتنى نيست. ممكن است اكثريت خبرها گفتنى باشد؛ اما گاهى ممكن است، حتّى اكثريت هم نباشد.
او از صدا و سیما می خواهد که تنها نقاط زیبا را نشان دهد و به مسئولان صدا و سیما تاکید می کند که در تمام مراحل باید بر کار فیلمنامه نویس نظارت کنند تا او منحرف نشود و حتی اگر لازم دیدند جاهایی را حذف یا اضافه کنند تا تولید سالم به دست مردم برسد. در واقع عالی ترین مقام رسمی جمهوری اسلامی، سانسور و جلوگیری از انتشار اخبار غیر دولتی و انتقادی را وظیفه دستگاه رسانه ای کشور می داند. او در جایی  دیگردر همان نخستین روزهای رهبری اش از مطبوعات می خواهد که از پرداختن به مسائل تفرقه برانگیز خودداری کنند و به جنگ نظام سلطه بروند.
حسین شریعتمداری نماد نگاه رسانه ای رهبر
آقای خامنه ای برای این که سیاست های رسانه ای خود را آن گونه که اعلام کرده پیش ببرد در نخستین گام، حسین شریعتمداری را بعنوان نماینده خود در روزنامه کیهان تعیین کرد تا آن گونه که خود تمایل دارد روزنامه را اداره کند. رهبر جمهوری اسلامی برای یکدست شدن دستگاه رسانه ای کشور علی لاریجانی را نیز جایگزین محمد هاشمی کرد و بعد از آن ضرغامی را به سمت ریاست تنها سازمان رادیویی و تلویزیونی کشور گمارد.
 اگرچه در منشور رسانه از نگاه رهبر جمهوری اسلامی که توسط تارنمای برهان انتشار یافته، رسانه ها باید از "تهمت زنی، انتشار مطالب اثبات نشده، بدگویی، تخریب و انتشار مطالب غیر واقعی" خودداری کنند اما روزنامه کیهان تحت مدیریت شریعتمداری در تمام سالهای گذشته نه تنها به این موارد پایبند نبوده بلکه همواره منتقدان و مخالفان را آماج حملات خود قرار داده است.
شریعتمداری یکی از  همکاران قدیمی (بازجویان) نهادهای امنیتی کشور بوده که به گفته خود در زندان با بریدگان از انقلاب به گفت و گو نشسته است. اگر چه او مدعی شده که هیچگاه ثواب بازجو بودن در کارنامه اش ثبت نشده اما فرهاد بهبهانی در کتاب «مهمانی حاج آقا» که خاطرات زندان او بعد از انقلاب است تاکید کرده که حسین شریعتمداری بازجوی پرونده او بوده است.
شریعتمداری در پاورقی های دنبالله داری با عنوان «نیمه پنهان» در سال های گذشته همواره به تهمت زنی و انتشار مطالب غیر واقعی و اثبات نشده در باره بسیاری از چهره های سیاسی و فرهنگی پرداخته است. او همچنین در صفحه دوم روزنامه ای که تحت نظارت رهبری اداره می شود تهمت و افتراهای بسیاری را به مقام های پیشین و کنونی جمهوری اسلامی نسبت داده است؛ اما تا به حال با وجود شکایت های متعددی که از او صورت گرفته یا در محکمه قضایی حاضر نشده و یا حکم به برائت گرفته است.
صدا و سیمای حکومتی نیز در سالهای بعد از رهبری سیدعلی خامنه ای به رسانه ای کاملا جناحی تبدیل شده که در حمله به نیروهای منتقد و مخالف کم نگذاشته است. ساخت و پخش برنامه «هویت» که در آن اعتراف های اجباری برخی از منتقدان سیاسی و روشنفکران پخش شد و همچنین جهت گیری خبرها علیه منتقدان از سیاست هایی بوده که بیت رهبری به رسانه ملی ابلاغ کرده است.
از پیشنهاد سعید امامی تا توقیف فله ای
مجلس پنجم در آخرین مصوباتش یادگاری به جای گذاشت که تنها دستاوردش تحدید آزادی مطبوعات بود. قانونی که براساس سند انتشار یافته در روزنامه «سلام» پیشنهاد سعید امامی -  مسئول قتل های زنجیره ای – بود. نمایندگان مجلس ششم تلاش زیادی داشتند تا این قانون مطبوعات را به گونه ای تغییر دهند که دستگاه قضایی و هیات نظارت برای توقیف رسانه ها محدود تر شوند. اما هنگامی که این طرح به صحن علنی مجلس آمد از بیت رهبری نامه ای به مجلس فرستاده و عدم تغییر در این قانون  خواسته شد؛ تاکید گردید که قانون فعلی مطبوعات کامل و جامع است و نیازی به تغییر ندارد.
او که در نخستین سالهای رهبری اش گفته بود: " طرفداری از دولتی که سرکار است یک گرایش اصولی است" و از صدا و سیما خواسته بود تا در نمایش دستاوردهای دولت تنها نقاط زیبا را نشان دهند. در دوران حضور اصلاح طلبان در قدرت نه تنها بر این مدار نماند بلکه دستور حمله به مطبوعات و روزنامه نگاران را صادر کرد.
آیت الله خامنه ای در حالی که روزنامه کیهان از مدت ها قبل سناریو نفوذ دشمن در رسانه های داخلی را در یادداشت ها و اخبار ویژه اش دنبال می کرد در جمع گروهی از جوانان به سیاست های رسانه ای دولت سید محمد خاتمی حمله و روزنامه ها را پایگاه دشمن معرفی کرد؛ او گفت:دستگاه‌های مسئول وزارت ارشاد و دستگاه قضایی و امنیتی کار خودشان را بکنند، من با مسئولان اتمام حجت می‌کنم.
همین اظهار نظر کافی بود تا دستگاه قضایی کشور شبانه حکم توقیف شانزده روزنامه و هفته نامه را صادر کند و به فاصله کوتاهی گروهی از روزنامه نگاران اصلاح طلب و وبلاگ نویسان راهی زندان شوند
تاوان انتقاد از رهبر
اگرچه رهبر جمهوری اسلامی همواره در سخنانش اعلام کرده که از انتقاد ها استقبال می کند و چون احمدی نژاد ایران را در شمار کشورهایی خوانده که "آزادی بیان" در آن ها با هیچ کجای دنیا قابل مقایسه نیست اما در عمل با منتقدانش رفتاری دیگر داشته است.
به گواه آمار انتشار یافته توسط سازمان های بین المللی و رسانه های آنلاین هم اکنون ایران در مرز جهنم روزنامه نگاران ایستاده است. تنها بعد از انتخابات سال 88 نزدیک به 116 روزنامه نگار و وبنگار در ایران زندان را تجربه کرده اند.  برخی از این روزنامه نگاران پس از پایان محکومیت و یا با قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شده اند. برخی از آن ها ایران را ترک کرده و گروهی همچنان در زندان هستند و گروهی نیز منتظر اجرای حکم تا تاوان انتقاد  از دولت را بپردازند.
در میان تمام روزنامه نگاران زندانی که شرایط دشواری را نیز سپری می کنند برخی از آن ها  به اتهام نامه نوشتن به رهبر و یا انتقاد از او محکوم به حبس بلند مدت و ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی شده اند.
احمد زیدآبادی که پیش از انتخابات سال 88 یز بارها احضار و بازداشت شده بود به اتهام نامه نوشتن به رهبر جمهوری اسلامی ایران به ۶ سال زندان، ۵ سال تبعید به گناباد و محرومیت مادام‌العمر از هر گونه فعالیت سیاسی و رسانه ای و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی به صورت کتبی یا شفاهی محکوم شده است. دبیر کل سازمان ادوار تحکیم وحدت در 22 فروردین 1386 در نامه ای به رهبر ایران از او پرسیده بود که چرا انتقاد و سئوال از مقام رهبری در ایران جایز نیست و هر نگاهی خلاف نظر رهبری به دشمن نسبت داده می شود؟
عیسی سحر خیز از دیگر روزنامه نگارانی است که به اتهام توهین به رهبری  شرایط دشواری را در زندان سپری می کند. سحرخیز که این روزها در اعتراض به وضعیت جسمی خود و عدم رسیدگی مسوولان زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده است پیش از این در نامه ای سرگشاده به رئیس دستگاه قضائی جمهوری اسلامی خواستار محاکمه  خامنه ای،  احمدی نژاد و محسنی اژه ای شده بود. سحرخیز همچنین در نامه ای دیگر به نهادهای بین المللی رهبر جمهوری اسلامی را مسئول مستقیم جان خود معرفی کرده و گفته بود که حکومت در حال انتقام گیری از اوست.
محمد نوری زاد دیگر روزنامه نگاری است که تاوان نامه نگاری با رهبر جمهوری اسلامی را سخت پرداخت. او که خود سال ها در روزنامه کیهان در نقد اصلاح طلبان نوشته بود بعد از انتخابات در نامه ای به آقای خامنه ای از عملکرد دستگاه های تحت نظارت او انتقاد کرده بود. نوری زاد نیز در زندان مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته بود.
علاوه بر این سه نفر مهدی محمودیان نیز پس از آن که نامه ای به رهبری نظام نوشت و از شکنجه و تجاوز جنسی در زندان ها خبر داد شرایط سخت تری را در زندان تجربه کرد. او نیز در سال 86 در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی از برخورد خشن نیروی انتظامی با بازداشت شدگان تحت عنوان اراذل و اوباش پرده برداشته بود.
در کنار این این افراد دیگر روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی هم اگرچه به اتهام هایی چون تبلیغ علیه نظام، تبانی و تجمع برای اقدام علیه امنیت ملی و یا توهین به رئیس جمهور محکوم شده اند، اما در واقع دلیل اصلی محکومیت آن ها اعتراض به تائید انتخابات غیرقانونی سال 1388 از سوی رهبر جمهوری اسلامی است.
همچنین  بی بی سی اعلام کرده است که پس از پخش مستند خط و نشان رهبری که بخش هایی از زندگی سیاسی رهبر ایران را به نمایش گذاشته بود، دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی خانواده کارکنان بی بی سی در ایران را تحت فشار قرار داده است. یک روز بعد از پخش این مستند  هم گروهی از مستند سازان سینمایی در ایران بازداشت شدند.
یک پله تا سقوط به جهنم روزنامه نگاران
ایران تا سقوط به جمع کشورهای عضو جهنم رسانه ها تنها یک پله فاصله دارد. بنا بر گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز در سال 2010 ایران تا جهنم روزنامه نگاران تنها یک پله فاصله دارد. این سازمان سال گذشته اعلام کرد رتبه ایران درشاخص آزادی رسانه ها در میان 178 کشور جهان، 175 است و تنها کشورهای ترکمنستان، کره شمالی و اریتره پائین تر از ایران قرار دارند. بنا بر این گزارش وضعیت ایران در سال 2010 نسبت به سال 2009 وخیم تر شده و ایران سقوط سه پله ای را تجربه کرده است.
رتبه ایران در آزادی رسانه ها برای سال 2009 ، 172 و برای سال 2008 ، 166 بوده است. به استناد گزارش سازمان های بین المللی رتبه ایران در سال های گذشته به صورت مداوم در حال نزول قرار داشته است.
حکومت جمهوری اسلامی ایران در سال های گذشته همواره بر روزنامه نگاران سخت گرفته است به گونه ای که به گواه گزارش انتشار یافته توسط "انجمن حمایت از روزنامه نگاران" در نیویورک، سال 2009 ایران با 52 روزنامه نگار زندانی یک سوم روزنامه نگاران زندانی جهان را داشته است هم اکنون نیز به استناد آمار بنیادهای بین المللی ایران در کنار چین بیشترین تعداد روزنامه نگاران زندانی را دارد.
اگرچه احمدی نژاد در نشست های خبری خود ایران را آزاد ترین کشور دنیا می داند و رهبر جمهوری اسلامی در خطابه هایش رسانه ها را به نقد فرامی خواند و آزادی بیان در ایران را غیر قابل قیاس با تمام دنیا نشان می دهد، اما حکایت آن چه که بر منتقدان و روزنامه نگاران در ایران می رود روایت گر انتقام گیری از منتقدان و روزنامه نگاران است که قلم هایشان را در خدمت عالی ترین مقام حکومتی قرار نداده اند.

منبع: جرس

**مصاحبه ها ومقالات مندرج در سايت رسام لزوماً ديدگاه رسام نمي باشد.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.