سجاد نیک آیین سفر اخیر رهبر نظام، آقای سید علی خامنه ای، به کرمانشاه واظهارات وی دراین سفر، سخنانی تکراری واز جهات بسیاری به سخنرانی وی درروزهای آغازین سال 1388 درمشهد شبیه بود. درآن روزهای ایران درآستانۀ انتخاباتی سرنوشت ساز قرار داشت، که تلخکامی هایی فراموش ناشدنی برای بسیاری از آزادیخواهان این مرز وبوم بهمراه داشته است ودارد. درآن روزها سخن از انتخاب اصلح وفردی ساده زیست وعدالت خواه وارزشی بود که همگان پیشاپیش نامش را می دانستند. همچنانکه سخن از اظهار تمایل یک کشور غربی برای برقراری رابطه با ایران بود. اشتباه محاسباتی سلطان نیز درهمین جا رقم خورد. وی که سرمست از غرور به رسمیت شناخته شدن توسط یکی از بازیگران اصلی ومؤثر بین المللی بود، می پنداشت که بی توجه به هرآنچه درداخل انجام دهد، بازیگران خارجی همچنان برای گشودن درهای رابطه پشت دروازه های تهران صف خواهند می کشند. غافل ازاینکه عدم مشروعیت داخلی، نقطۀ طمع بازیگران خارجی برای امتیازگیری است. آن روزهای خوش سلطان گذشت وبهر ترتیبی توانست قربانی کردن شماری از بهترین نخبگان فکری وسیاسی وبسیاری ازشهروندان بی گناه، اصلحش از صندوف رأی بیرون آورد ودستکش های مخملی را به بهانۀ چدنی بودن دستهای فرستنده، بازپس فرستد. اما احوال سلطان دراین روزها دینی است وبرای خود حکایتی دارد. امروز، مباشر سلطان ما به اشارت همان سلطان به هزار ویک رنگ اتهامات رنگارنگ متهم ودرنهایت صحبت از تهدید همان اصلح، به حذف است (!). سلطان، از آن روز تا به امروز دربدر درپی مشروعیت است ومحبوبیت! از قم گرفته تا کرمانشاه، جمعیتی بهرقیمتی گردآورده می شود، تا سلطان به این سو وآنسوی آب بفهماند که آب رفتۀ مشروعیت را به جوی بازگردانده است، شاید از این نمد کلاهی برای فرار از تهدیدهای جهانی بسازد، چراکه امروز دیگر صحبت از تمایل برای برقراری رابطه ومذاکره نیست بلکه سخن از تهدیدی بین المللی است که ناقوسهای جنگ را به صدا درآورده است و جز پیامد سیاستهای فاجعه بار خارجی یک نظام تمامیت خواه، نیست. صدالبته سلطان ما نیز این روزها بیشتر به دادن امتیازاتی درعرصۀ خارجی برای حفظ تاج وتخت خود می اندیشد. اما نباید فراموش کرد که روزهایی سرنوشت ساز در راهند. درنهایت سلطان میان دو گزینه یکی را باید برگزیند؛ یا دادن امتیازات وسیع در عرصۀ خارجی ویا باز نمودن تصنعی فضای داخلی برای به صحنه کشاندن توده ها وعرضه اندام مشروعیت داخلی برای دفع تهدیدهای خارجی! برای تدوام سلطنت البته ترکیبی از این دو نیز ممکن است، بکارگرفته شود. عدم توانایی رهبر دراثبات مشورعیت داخلی، بازیگران بین المللی را به افزایش فشارهای جهانی برای وادار نمودن نظام ایران به تمکین دربرابر خواسته های جامعۀ جهانی، تشویق نموده است. بحران بین المللی اخبر باردیگر نشان داد که بحران مشروعیت رهبری وبه تبع آن نظام تا چه اندازه می تواند دارای ابعاد خطرناک بین المملی باشد. البته بسیاری از سیاستمداران عادت دارند که نعل را وارونه بزنند، وبه جای فشار بر رأس هرم قدرت برای تمکین دربرابر خواسته های ملت، از ملت می خواهند که دربرابر ستمهای روا رفته برآنان دم برنیاورند وبرای دفاع از منافع ملی کشور، یکصدا شوند! دراین میان نقش نیروهای تحول خواه برای استفادۀ فعال از چنین فضایی وپیشبرد امور به سمت وسوی رسیدن عملی به خواسته های حقیقی بسیار حیاتی وتعیین کننده بنظر می رسد، امری که ازهم اکنون باید دردستور کار اتاقهای فکر تحول خواهان قرار گیرد.