سجاد نیک آیین
شواهد وقرائن مختلف نشان می دهند که رهبر نظام ولایت مطلقۀ فقیه ورأس هرم قدرت درایران ، برای فتح آخرین سنگر ویران شدۀ مردمسالاری درکشور بسیج شده اند. سفر به کرمانشاه وآنچه آقای خامنه ای دردیدار با دانشجویان درمورد تجدید سازوکارهای نظام ودرحقیقت بازنگری درقانون اساسی محصول طرحی بلندمدت بود، که آقای خامنه ای دراین سفر ازاجرای عملی آن خبرداد. پیش بینی نوع تغییرات مدّنظر آقای خامنه ای چندان دشوار نیست، ودرچهارچوب نوع نگاه ویژۀ تمامیت خواهانۀ وی به فضای سیاسی داخلی وخارجی کشور قابل تحلیل وارزیابی هستند. ازهم اکون می توان پیش بینی نمود که این دگرگونیها، درراستای گسترش قبضۀ رهبری درتمامی امور کشور از قانونگذاری تا اجرا وقضا خواهد بود. اجرای این تغییرات دررژیم سیاسی نظام ایران، استقرار یک دیکتاتوری تمام عیار را درپی خواهد داشت. مسألۀ مهم دراین میان، توجه به زمان آغاز اجرای این طرح وهمچنین زمان بندی رهبر ایران، درطرح آشکار وهمچنین علنی نمودن مراحل اجرایی آن، است. همچنانکه دراخبار نیزآمده بود، رهبرایران سال گذشته تيمی تخصصی از کارشناسان و حقوقدانان را مأمور بازبينی و بازنگری دهها مورد ازقانون اساسی نمود است. زمینه های طرح چنین مسأله ای را از سوی رهبرایران، با توجه به زمان بندی آغاز وهمچنین طرح آن، مربوط به چندین عامل اساسی است که می توان آنها را درموارد زیر خلاصه نمود. الف: سابقۀ تاریخی بازخوانی عملکرد آقای خامنه ای طی سالهای پس ازانقلاب، در " محوریت حذف"، خلاصه می شود. میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی ومحمد خاتمی وحتی محمود احمدی نژاد کسانی بودند که آقای خامنه ای نشان داد، حاضر نیست به کمتر از اطاعت محض وبی عملی سیاسی کامل آنان، رضایت دهد. جایگاه قانونی نخست وزیر وپس ازآن رئیس جمهور درقانون اساسی کنونی، آقای خامنه ای را ناگزیر ازاتخاذ سیاستهای محافظه کارانه دربرابر دولتمردان نامطلوب خود واداشته است. چنین وضعیتی نه با شخصیت وروانشناسی شخصیت آقای خامنه ای سازگار است ونه با لوازم رهبری وشیوۀ مدیریتی وی تناسب دارد. تحمل رقیبان بالقوۀ نیرومند وبعضاً برآمده ازرأی مردمی ومحدود نمودن نقش آقای خامنه ای درادارۀ امور کشور، امری است که بهیچ وجه برای وی قابل تحمل وحتی پذیرش باشد. ب: محدود کردن نقش نهادهای نظارتی مسألۀ مهم دیگری که انگیزه های رهبری برای چنین اجرای تغییری وپرداختن هزینه های آنرا دوچندان می نماید، محدود نمودن نقش نهادهای نظارتی واساساً مبسوط الید نمودن هرچه بیشتر رهبری درساختار نظام است. هراس ازبرملا شدن نقش باند اقتصادی وابسته به رهبری درپرونده های فساد سیاسی واقتصادی یکی از مهمترین دغدغه های امروز بیت رهبری است، مسأله ای که بارها وبارها توسط اجمدی نژاد وهوداران وی تلویحاً به آن اشاره شده است. تعارضهای موجود میان نهادهای قدرت، درشرایط فعلی به تهدید بالقوه ای تبدیل شده است، که هرآن بیم آن می رود که با برهم خوردن توازن قوا، عملاً به چالشی دربرابر شخص رهبری تبدیل شده، وابعادی غیرقابل پیش بینی به مسأله بدهد. ازهم اکنون می توان تصور کرد، که یکی از محورهای بازنگری درقانون اساسی کوتاه کردن دست نهادهای نظارتی صوری موجود همچون مجلس ازنظارت برحوزه های نفوذ رهبری است. رهبری نظام باطرح مسألۀ جایگزین نمودن پست ریاست جمهوری با نخست وزیری درحقیقت هدف انحراف افکار عمومی ازتوجه به این مسألۀ مهمتر را دنبال می نماید. نهادی مانند مجلس فرمایشی کنونی نیزنشان داد، که حتی دربدترین حالات خود وبرای جلب نظر افکار عمومی نمی تواند نسبت به عملکرد رئیس جمهور مورد تأیید رهبری ونقض مکرر قانون توسط وی بی تفاوت باشد. تجربۀ مجلس ششم بویژه به رهبر ایران آموخته است که مجلس هم می توان به نهاد بالقوه خطرناکی دربرابر توسعه طلبی های نهاد رهبری وحتی محدود نمودن نقش رهبری تبدیل شود. این مسأله نکتۀ دیگری بوده است که آقای خامنه ای را به جزم کردن عزم خود برای لگام زدن براین نهاد بالقوه سرکش، تشویق کرده است. پ: سرکوب خشن تر جنبش های آینده بحرانهای اخبر منطقه، جنبش های عربی وپیش ازآن جنبش سبز، وشکافهای بوجود آمده دربدنۀ نظام پیرامون برخورد با جنبش سبز، این توهم را برای آقای خامنه ای بوجود آورده است که با حذف قانونی نهدهای مزاحم واستحالۀ رژیم کنونی به یک نظام سلطنتی تمام عیار، می تواند دربزنگاههای بحران از تعدد نهادهای تصمیم گیری ونظارت آنها برچگونگی برخورد با معترضان احتمالی درآینده جلوگیری نماید. سخنان اخیر، آقای خامنه ای درانتقاد ازشیوۀ برخورد با اعتراضات تیر78 وعدم قاطعیت دربرخورد با جنبش دانشجویی دران سالها، روزنه ای است به زوایای تاریکخانۀ ذهن رهبر نظان ولایت مطلقۀ فقیه. یکی ازکارکردهای حقیقی این مجموعه بازنگری ها درحقیقت ابزارهای قانونی سرکوب جنبش های احتمالی آینده برای رهبری ونهادهادهای اطلاعاتی-امنیتی زیرمجموعۀ آنرا فراهم خواهد ساخت. ت: تجربۀ جنبش سبز سرکوب خشونت بار جنبش سبز وتوفیق ظاهری کاربرد قوۀ قهریه، توهم "یکپارچه سازی نظام" را دررهبری نظام دامن زده است. آقای خامنه ای بوِیژه پس ازرویدادهای مربوط به انتخابات 88 وادارۀ خونبار آن بحران به این جمع بندی رسیده است، که از لحاظ اقتدار داخلی قادراست بدون هیچ گونه مزاحمت جدی وپرداخت هزینۀ زیاد، پروژۀ حذف تمامی جریانها وچالش های پیش روی رهبری را به اجرا بگذارد. عقب نشینی جنبش سبز ازحضور درخیابانها وحصر رهبران آن، بدون پرداخت هیچ هزینه ای موجب توهم مضاعف رهبری شده است، بگونه ای که بی محابا نه تنها انتخابات برگزارشده را سالم می داند، بلکه امروز بلندپروازانه به تغییر قانون اساسی وتهی کردن هرچه بیشتر آن از محتوایش، فکر می کند. کودتای انتخاباتی88 را می توان آزمون قوۀ قهریه نظام قلمداد نمود. آزمونی که اثبات کارآمدی آن شرایط برای اجرای پروژه های اینچنینی را فراهم آورد. زمان بندی هرچند زمان بندی اجرای این طرح را بسیاری به آغاز اختلافات میان رهبری ورئیس جمهوری نسبت می دهند، اما باید آنرا پروژه ای درازمدت ومربوط به آغاز رهبری آقای خامنه ای، دانست. پیگیری واجرای این طرح برای شخصیتی چون علی خامنه ای که نه ازشایستگی علمی تکیه زدن برچنین جایگاهی برخوردار بود ونه اساساً ظرف شخصیتی اش گنجایش تکیه زدن براین مقام را داشت، بسیار طبیعی بود. فرار از نظارت ودیدگان افکار عمومی خصلتهای شخصیتی آقای خامنه ای هستند. اما فرار ازنظارت افکارعمومی همۀ ماجرا نیست. اجرای این طرح را باید با مسألۀ بیماری روبه حادشدن آقای خامنه ای وتلاشهای برای موروثی نمودن سلطنت وی، درارتباط دانست. احتمالاً باید منتظر بازنگری دوبارۀ درشرایط مربوط به رهبری وتصدی این پست نیز دراین مجموعه بازبینی ها بود، تا شرایط قانونی موروثی شدن سلطنت خاندان خامنه ای برکشور فراهم شود. راهکارها نظام ورهبری آن برای اجرای این طرح، به موازات ایجاد اختناق وبستن فضای سیاسی، درسیاست خارجی با توسل به ایجاد بحرانهای گوناگون بین المللی وتحریک کلان کنش گران سیاست بین الملل، زمینه های تهدید نظامی ایران را فراهم آورد. اجازه ندادن به گزارشگر ویژۀ حقوق بشر برای ورود به ایران، انجام عملیات تروریستی درخاک آمریکا وازسرگیری فعالیتهای اتمی نظامی همگی محرکهایی هستند که طراحان سیاست خارجی نظام درراستای بحران سازی، آنها را به جامعۀ جهانی نشان عرضه می کنند. بحرانی هایی اینچنینی زمینۀ بسته تر شدن هرچه بیشتر فضای داخلی وگذراندن طرحهایی اینچنینی را بطور کامل فراهم می آورد. بازگشت به جنبش مردمی تنها راه رویارویی وعقب نشاندن نظام درشرایط فعلی، بازگشت به جنبش بی خشونت مردمی وپیگیری مطالبات مردمی ازراههای مسالمیت آمیز مردمی است. طرحی که آقای خامنه ای آنرا کلید زده است، جز با فشار افکار عمومی وحضور فیزیکی آنها درصحنه به تعطیلی کشانده نخواهد شد.