جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آیت الله خمینی وتخطئۀ معصومین علیهم السلام

تاريخ انتشار : 12/13/2011



مصطفی رهبر

آیت الله خمینی ومیراث فکری برجای مانده از او، موضوعی است که واکاوی وکنکاش درابعاد گوناگون آن بویژه ازمنظر درون دینی کمتر مورد بحث ومداقه قرار گرفته است. هرچند تئوری ولایت مطلقۀ فقیه را می توان را یکی از مهمترین برون دادهای اندیشۀ آیت الله خمینی دانست که درچند دهۀ اخیر بارها وبارها توسط بسیاری از صاحب نظران حوزۀ سیاست، دین ومذهب مورد نقد وبررسی قرار گرفته است، اما باید اذعان داشت که زوایای پنهان اندیشۀ ونقطه نظرات دینی وی بخصوص از زاویۀ درون مذهبی کمتر مورد توجه وبررسی قرار گرفته است.
نقد این اندیشه بخصوص دربرهۀ کنونی از آن رو مهم بنظر می رسد که می تواند حساب بسیاری از گروههای سیاسی ومهمتر ازآن مذهبیون را با شخصیت آیت الله خمینی، آراء ونظریات وی وهمچنین کاریزمای مذهبی وسیاسی وی یکسره نماید، ورنگ مذهب از رخسار حاکمیت جمهوری به اصطلاح اسلامی، بشوید.
باید پذیرفت واعتراف نمود که مذهبیون ومتدینین جامعۀ امروز ایران هنوز بخش بزرگی ازکنش گران عرصۀ اجتماعی کشور را تشکیل می دهند. درنگاه اینان آیت الله خمینی مرد خداست که احیای مکتب اسلام واهل بیت صلوات الله علیهم درعصر کنونی وامدار انقلاب ونظام اوست. درنظر این گروه آنچه امروز رژیم ولایت مطلقۀ فقیه انجام می دهد، مطابق "النعل بالنعل" همان حکومتی است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وامیرمؤمنان صلوات الله علیه درمدینه وکوفه تأسیس نموده بودند.  درمیان این گروه کمتر کس یا کسانی را می توان یافت که اگر با نظام همراه نباشند اما دربرابر عملکرد آن موضع سکوت وبیطرفی اتخاذ نکرده باشند.
هرچند این نقد درون مذهبی از آیت الله خمینی وشخصیت واندیشه های وی درهمان سالهای آغازین انقلاب توسط بسیاری از مراجع وروحانیون طراز اول شیعه صورت گرفت، اما سرکوب خشونت بار این اعتراضات بهمراه التهابات سالهای آغازین انقلاب بعلاوۀ شخصیت کاریزماتیک آیت الله خمینی که رسانه ها نقش عمده ای درساخت وپرداخت آن را برعهده داشتند، مانع از آن بود که صدای معترضان شنیده شده وبازتابهای عملی آن درصحنۀ سیاسی واجتماعی دیده شود. کوششهای کنونی برای ورود مذهبیون به عرصۀ نقد صریح نظام ولایت مطلقۀ فقیه وآراء، اندیشه ها وعملکرد آیت الله خمینی بیش از هرزمان دیگر برای همراه نمودن توده های مذهبی ومتدین، مهم وحیاتی بنظر می رسد.
نمی توان از کنار این واقعیت گذشت که نمایاندن انحرافات آیت الله خمینی ممکن است برای بسیاری از باورمندان ومریدان وی گزنده ورنجش آور باشد، اما باید اذعان نمود که میراث استبدادی ایشان واثر ویرانگر آن تنها به دایرۀ کشور ومنافع ملی ایران محدود نمی شود، بلکه آثار ونتایج مخرب تفکر آیت الله خمینی مذهب شیعه وبسیاری از مسلم ترین باورها واصول این مذهب را نیز نشانه رفته است. نگاه ویژۀ آیت الله خمینی به دین اسلام ومذهب شیعه درکنار تلقی "قدرت محور" وی از احکام اسلامی، اولویت دادن به اصل بی سابقه ای بنام "حفظ حکومت" برتمام اصول دین ومذهب در حقیقت مجال عملی بروز وظهور تئوری ولایت مطلقۀ فقیه درعرصۀ درون مذهبی را تشکیل می دهند. نگاهی اینچنینی به مسأله حکومت وضرورت حفظ آن که می توان از آن به "جنون قدرت" تعبیر نمود، دربرخی از آثار آیت الله خمینی عینیت می یابد وتامرز تخطئۀ معصومین صلوات الله علیهم نیز پیش می رود. ازجمله آیت الله خمینی درپاسخ به نامه ای از وزیرکشور وقت، علی اکبر محتشمی پور، دربارۀ وضعیت قانونی نهضت آزادی وادامۀ فعالیت این گروه، نکاتی را بیان می دارد، که نشانگر عمق تلقی انحرافی وی ازسیرۀ ائمۀ معصومین صلوات الله علیهم اجمعین بویژه سیرۀ حکومتی پیامبراسلام وامیر المؤمنین صلوات الله علیهماست. وی درفراز پایانی این نامه درپاسخ به وزیرکشور وقت، می نویسد:
"«نهضت آزادى» و افراد آن از اسلام اطلاعى ندارند و با فقه اسلامى آشنا نيستند. از اين جهت، گفتارها و نوشتارهاى آنها كه منتشر كرده‏اند مستلزم آن است كه دستورات حضرت مولى الموالى امير المؤمنين را در نصب ولات و اجراى تعزيرات حكومتى كه گاهى بر خلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را- نعوذ باللَّه- تخطئه، بلكه مرتد بدانند! و يا آنكه همه اين امور را از وحى الهى بدانند كه آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است." (صحيفه امام، ج‏20، ص: 481-482)
دراین نوشتار قصد این قلم دفاع از عملکرد نهضت آزادی ویا مهر تأیید زدن برتمامی اندیشه های این گروه نیست، اما همین فراز ازپاسخ بنیانگذار نظام ولایت مطلقۀ فقیه دربردارندۀ نکاتی بسیار مهم دراندیشه های آیت الله خمینی است که درپی به مهمترین آنها اشاره خواهد رفت.
استفاده از ابزار "تکفیر" وبیرون راندن دیگری از دایرۀ ایمان خودساخته، حربه ای است که رهبرپیشین نظام ایران بارها وبارها ازآن برای حذف مخالفان خود بهره بُرد. جدا از آنکه صغرا وکبرای منطقی آیت الله خمینی برای اثبات انحراف عقیدتی طرف مقابل بسیار سست وبی بنیان است، اما آنچه دراین نوشتار برای این قلم مهم بنظر می آید، نگاه بشدت فرصت طلبانه ومنحرف آیت الله خمینی برای ساختن مذهب جدید خویش است، گویی ایشان عرصه ومجال مناسبی را یافته تا دشنه ای دیگری برپیکر مذهب زده ودراین هیاهوی بازار دین فروشی، نرخ قدرت طلبی را بالاببرد.
بنیانگذار رژیم ایران پس ازانقلاب 57، دراین نامه آشکارا مدعی می شود که "دستورات حضرت مولى الموالى امير المؤمنين را در نصب ولات و اجراى تعزيرات حكومتی" برخلاف احکام اولیه وثانویۀ اسلام بوده است!!! باید دقت داشت که چنین ادعای بی سابقه ای نه توسط یک فرد عادی بلکه توسط رهبر مذهبی یک رژیم به اصطلاح شیعی مطرح می شود. حال پرسش اینجاست که اساساً  انگیزۀ طرح چنین ادعای گزاف وبدون سند ومدرکی توسط ایشان چیست؟! چرا دقیقاً روشن نمی فرمایند دقیقاً کدام مورد از احکام امیرمؤمنان صلوات الله علیه دردوران زمامداری درنصب وعزل ولات وهمچنین تعزیرات حکومتی برخلاف احکام اولیه وثانویه اسلام بوده است؟!
امیرمؤمنان صلوات الله وسلامه علیه، که بنا برنص صریح کتاب الهی "نفس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم" هست، چرا احکام اولیه وحتی ثانویه اسلام را نقض نموده است، واگر ایشان بعنوان حاکم اسلامی، والعیاذ بالله، حتی احکام اسلام را نقض نماید، آنگاه جایگاه عصمت واساساً تعریف عصمت برای ایشان به چه معناست؟ مگر نه اینکه اساساً ایشان "اقامۀ حدود الهی" وعمل به سنت "پیامبر" را فلسفه واساس رسیدن به قدرت تعریف می کننند؟!  اگر چنین است، آنچه ایشان را به صدور احکام مخالف احکام اولیه وثانویه برانگیخته است چه چیز بوده است؟! واساساً اعتقاد به وجود حاکم وجانشینی که پس ازپیامبر مجاز به نقض ویا تغییر احکام اسلام بدون هیچ چارچوب وضابطه ای باشد، چه ضرورتی دارد وچرا شیعیان باید بدان معتقد وباورمند باشند؟
نکتۀ ظریف موجود دراین ادعای آیت الله خمینی، تلاش ایشان برای برساختن گروه جدیدی از احکام اسلامی است، که نه دردایرۀ احکام اولیه اسلامی می توان آنها را دسته بندی نمود، ونه صفت ثانویه را می توان برآنها اطلاق نمود وگویا حاکم اسلامی، درساختن وتشخیص آنها خودمختار است. نگاهی به تعریف احکام اولیه وثانویه اسلامی به روشن تر شدن بیشتر این مسأله کمک خواهد کرد. حکم اولی بر اساس تعریف مشهور فقها، حکمی است که در موضوع آن عروض حالتی خاص مانند اکراه، اضطرار، تقیه، ضرر، عسر و حرج و ... اخذ نشده باشد. و حکم ثانوی آن است که در موضوع آن عروض این قبیل حالت ها دخیل باشد.
با توجه به چنین تعریفی روشن نیست که احکام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که آیت الله خمینی مدعی است برخلاف احکام اولیه وثانویه اسلام بوده اند، دقیقاً از چه سنخی بوده وچه ملاکهای دیگری برای صدور آنها مدنظر قرار می گرفته است؟!! واگر چنین احکامی والعیاذ بالله ازسوی معصوم صادر شده باشد، آنگاه مبانی اعتقادی شیعه برای توجیه ضرورت وحود امام معصوم برای حفظ دین اسلام، با کدام مبنای عقلی ومنطقی قابل توجیه خواهد بود؟
نمی توان گفت که مقصود آیت الله خمینی از این عبارات، مختار بودن امام درتشریع بواسطۀ اتصال به علم الهی بوده است، چراکه ایشان بلافاصله این مدعا را هم نقض کرده وآنرا برخلاف "ضرورت اسلام" تعبیر می کند. البته شیعیان امام معصوم را ولی ونمایندۀ خداوند برروی زمین می دانند، وحکم ایشان را بواسطۀ اتصال به سرچشمۀ وحی الهی لازم الاتباع می دانند، اما روشن نیست برای آیت الله خمینی که منکر چنین شأنی برای معصومین است، کدامین استدلال ضرورت اعتقاد به امام معصوم را برای ایشان توجیه می نماید؟!
درتحلیل نهایی باید گفت، که آیت الله خمینی با طرح چنین ادعایی تلاش می کند تا برای عملکرد سراسر غیرمشروع وغیرمذهبی خود، توجیهی فراتر از تئوری احکام ثانویه دست وپا کند، ودراین راه از تحریف سیرۀ معصومین صلوات الله علیهم وحتی تخطئۀ آنان نیز ابایی ندارد.
البته سوی دیگرِ فرضیۀ آیت الله خمینی نیز خالی ازاشکال وانحراف نیست. ایشان دربخش دیگر پاسخشان به صراحت نظریۀ متصل بودن عملکرد امیرمؤمنان به سرچشمۀ معرفت الهی را انکار نموده واظهار می دارد که چنین ادعایی "برخلاف ضرورت اسلام" است!!!
انکار این وجه الهی ازعمکلرد مولای متقیان، چه معنایی غیراز انکار ولایت ائمل معصومین صلوت الله علیهم که درقرآن به صراحت ازآن سخن گفته شده است، دارد؟! دراین صورت چرا خداوند دستور اطاعت از آنان را درردیف اطاعت از خود وپیامبرش قرار داده است؟!
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است (النساء: 59)
اگر حکم پیامبر واولی الامر حکم الهی نیست، وممکن است با وحی وحکم الهی درمغایرت ویا تعارض باشد، چرا باید خداوند دستور به اطاعت از آنها را به چنین تآکید وصراحتی آشکار نماید. جالب اینکه آیت الله خمینی درمرحله ای پیشتر ودرمقام ساخت وپرداخت بدعت ولایت مطلقۀ فقیه همین آیه را مستند وتکیه گاهی برای واجب الاطاعه بودن فقیه قرار می دهد.
مطلب دیگر اینکه آیت الله خمینی توضیح نمی دهند که کجای مسألۀ اعتقاد به وحیانی بودن عملکرد امیرالمرمنین صلوات الله علیه "برخلاف ضرورت اسلام" است؟!! برعکس مگر باور به همین الهی بودن اندیشه وقول وفعل امام معصوم واعتقاد به عصمت او به مثابه ستون فقرات اندیشۀ شیعی نبوده است؟! این کدامین ضرورت اسلام است که با اعتقاد به "وحی الهی بودن" عملکرد امیرمؤمنان صلوات الله علیه درمعرض تهدید وخطر قرار می گیرد؟!
برخلاف این ادعای آیت الله خمینی، با مطالعۀ تاریخ اسلام وبویژه سیرۀ امیرمؤمنان صلوات الله علیه می توان به این نتیجه رسید، که رفتار ایشان درمقام حاکم اسلامی همواره مؤید به وحی الهی وفرمان خداوند عزوجل بوده است. حتی پس ازجنگ نهروان ایشان به صراحت ازاین امر خبر داده وشیعیان را پس ازخود از جنگ با این جماعت باز می دارند. اگر خصوصیتی درامیرالمؤمنین واین رفتار سیاسی ایشان نبوده است، چرا وبه چه دلیل ایشان باید چنین سفارشی را به مسلمان داشته باشند؟ این خصوصیت همان اعتقاد دیرینۀ تشیع به علم الهی وعدالت الهی وعصمت امام معصوم است که ایشان دراینجا بدان تصریح می فرمایند.
گویا آیت الله خمینی پس ازقبضۀ کامل قدرت وحذف تمامی رقبای مذهبی وسیاسی درسالهای پایانی حاکمیت خود برای توجیه عمکلرد سراسر مغایرِ خود با مذهب چاره را درتقدس زدایی از امامان معصوم می بیند تا اگر او نتوانست ولو ذره ای خود را بالاببرد، برمقام وجایگاه آن بزرگواران خدشه وارد نموده وبه تعبیر خود منزلت آنان را به حاکمانی خطاکار، والعیاذ بالله، فروبکاهد. آیت الله خمینی بویژه برای اراداتمندان به وی، باید مورد دقت وموشکافی بیطرفانه وبدور از فضا سازی های رسانه ای قرارگرفته ونتایج آن درمعرض داوری توده های مردمان شیعه قرار داده شود، تا این بار نه روشنفکران وبلکه مذهبیون به بازکردن زنجیر از پای مذهبی برخیزند که ریا دراندیشه وعمل سی وچند سال است آنرا به اسارت خود درآورده است.
 

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.