مجتی واحدی اظهارات دیروز اقای خامنه ای به خوبی نشان داد رهبران حکومت های موقت و انقلابی در کشورهایی که بهار عربی را تجربه می کنند توانسته اند سخن خود را به رهبر جمهوری اسلامی برسانند که «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان». تسلیم رهبر زیاده خواه جمهوری اسلامی دربرابر خواسته منطقی سران انقلاب های منطقه، مرا به این فکر انداخت که زبان حال بسیاری از هموطنانم را هم با او در میان بگذارم پس از چند ماه رجزخوانی بی حاصل در خصوص تأثیرپذیری بهار عربی از انقلاب اسلامی ایران، روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی باردیگر در مورد تحرکات انقلابی در کشور های عربی سخن گفت اما این بار ادعاهای سابق خویش را تکرار نکرد. او که در جمع سفرای جمهوری اسلامی سخن می گفت، با اشاره به شعار هایی که در تجمعات مردمی در کشورهای عربی داده می شود اظهار داشت: «مهم نیست که این شعارها از کجا الهام گرفته است مهم این است که حرف ها، شعارها و خواسته های سی ساله ملت ایران، اکنون در خاورمیانه، خلیج فارس و شمال افریقا، سبز شده است». این نخستین بار بود که اقای خامنه ای در خصوص بهار عربی سخن می گفت بدون آنکه عبارت بیداری اسلامی را تکرار کند یا بر الهام پذیری آن از اهداف نظام جمهوری اسلامی سخن بگوید . پیش از این ، ترجیع بند سخنان رهبر جمهوری اسلامی ، پافشاری بر «الهام بیداری اسلامی از انقلاب اسلامی ایران» بود و البته برخی مجیز گویان رهبر ، ادعاهای طنز آمیزی هم مطرح می کردند از جمله اینکه «خطبه عربی آقای خامنه ای در بهمن ماه ۸۹ باعث تسریع در پیروزی انقلاب مصر شد» یا آنکه «گروهی از شیعیان بحرین، خامنه ای را مقتدای خود می دانند و از او می خواهند همان کاری را که برای تسریع در پیروزی انقلاب مصر انجام داد برای بحرین هم انجام دهد». کسانی که با جاه طلبی های رهبر جمهوری اسلامی و تملق گویی های اطرافیان او اشنا هستند می دانند که این تغییر موضع، نمی تواند انتخاب همراه با رضایتمندی آقای خامنه ای باشد بلکه آنچه اورا به موضع اخیر رسانده، اولاً ناشی از « تأکید علنی گروههای مبارز در برخی کشورهای انقلاب زده بر عدم الگو گیری آنها از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی» و ثانیاً متأثر از مشکلاتی است که گروههای اسلامگرا در آن کشورها با آن مواجه شده اند. آنها با آگاهی از انزوای روزافزون جمهوری اسلامی در سراسر جهان، ناچار هستند عدم وابستگی خود به جمهوری اسلامی را ثابت کنند در غیر اینصورت نخواهند توانست روابط سازنده با بسیاری از دولت ها وملت ها بر قرار نمایند. البته سران گروههای اسلام گرا که در اغلب کشورهای آزاد شده فعلی با اقبال مردم مواجه شده اند نه تنها تاکنون بارها استقلال خود را مورد تأکید قرار داده اند بلکه در اظهار نظرهایی صریح، بر عدم تبعیت از الگوی جمهوری اسلامی پافشاری کرده اند.اعلام صریح گروه اخوان المسلمین مبنی بر اینکه انقلاب مصر حتی عنوان اسلامی ندارد، تأکید راشد الغنوشی رهبر حزب پیروز در انتخابات تونس بر اینکه «تجربه حکومت اسلامی در ترکیه به تجارب ما نزدیکتر است. چرا که روند تاریخی در این کشور شبیه تونس است» ودر آخرین نونه ، اظهارات سران انقلاب لیبی در خصوص بهره گیری از تجربیات حکومت سکولار ترکیه از نمونه هایی است که نشان می دهد مردم در کشورهای جدیداً آزاد شده ، علاقه ای به دنباله روی از راهی که ایران طی می کند ندارند . البته این بی علاقگی از قبل هم مشخص بود ورهبر جمهوری اسلامی هم از آن اطلاع داشت . اما او که پس از کودتای بیست ودوم خرداد ۸۸ به شدت در عرصه بین المللی و در میان ملت های آزاده جهان ، منزوی شده است تصور می کرد حمایت مالی کلان جمهوری اسلامی از برخی گروههای اسلامی که در بهار عربی اثر گذار هستند می تواند آنها را به اعلام همراهی و تبعیت از الگوی ایران تشویق نماید . او همچنین ، به دنبال اثبات این نکته به ایرانیان معترض بود که « نه تنها حکومت ولی فقیه در ایران رفتنی نیست بلکه در حال تکثیر در منطقه است » .اما طرف دوم این معادله ـ حتی آنها که از کمک های سخاوتمندانه والبته طمع ورزانه جمهوری اسلامی ، بهره مند شده بودند ـ به خوبی می دانستند که انگ «هم پیمانی با حکومت جمهوری اسلامی » هم آنها را در کشور خودشان با مشکل مواجه خواهد کرد و هم پیشاپیش تعامل سازنده آنها با کشورهای بزرگ دنیا و نیز کشورهای عربی را به خطر خواهد انداخت . اظهارات دیروز اقای خامنه ای به خوبی نشان داد رهبران حکومت های موقت و انقلابی در کشورهایی که بهار عربی را تجربه می کنند توانسته اند سخن خود را به رهبر جمهوری اسلامی برسانند که «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان». تسلیم رهبر زیاده خواه جمهوری اسلامی دربرابر خواسته منطقی سران انقلاب های منطقه، مرا به این فکر انداخت که زبان حال بسیاری از هموطنانم را هم با او در میان بگذارم. آقای خامنه ای به خوبی می داند بسیاری از رنجها که امرز به ملت ایران تحمیل می شود فقط به خاطر حکومت استبدادی در کشورمان است و اگر او نباشد نه بسیاری از تحریم ها ، ضعیف ترین اقشار جامعه ایران را گرفتارمی کند و نه ایرانیان در برخی کشورهای بزرگ و کوچک دنیا با بی حرمتی هایی مواجه می شوند که هیچگاه سابقه نداشته است . رهبر جمهوری اسلامی بهتر از هرکس می داند اگر او نبود دولت فاسد و بی کفایت احمدی نژاد تا این حد کشور را به دردسر نمی انداخت و نام ایران هر روز در گزارش های مربوط به افزایش فساد و فقر ، تکرار نمی گردید . او به خوبی آگاه است که دین گریزیِ بسیاری از جوانان ایرانی ، حاصل مدیریت اوست و در افزایش جُرم و جنایت ، هیچکس به اندازه او نقش وسهم ندارد . بر همین اساس یقین دارم اغلب ایرانیان از رهبر دیکتاتور جمهوری اسلامی همان چیزی را می خواهند که رهبران انقلاب ها در کشورهای عربی از او خواسته اند و به خواسته خویش رسیده اند : « ما را هم رها کنید» . آقای خامنه ای بخواهد یا نخواهد این رهایی نصیب ملت ایران خواهد شد اما آیا خداوند با رهبر منزوی و مستأصل جمهوری اسلامی تا آن حد همراهی خواهد کرد که قبل از تحقق خواسته ملت ایران ، خود گامی بردارد و از گسترش روندی که موجب نابودی ثروت های مادی و معنوی ایرانیان شده ، جلو گیری نماید؟
منبع: گویا