رسام؛ سردار حسین علایی، فرماندۀ سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران بمناسبت سالگرد قیام 19 دیماه شهرقم درسال 1356 مقاله ای با عنوان " قیام نوزده دی ازنگاهی دیگر" را درروزنامه اطلاعات منتشر نموده است، که بنظر می رسد، مخاطب اصلی وی رهبر کنونی ایران بوده است. دراین نوشتار سردار علایی ضمن توصیف شرایطی که زمینه ساز سقوط رژیم شاهنشاهی را فراهم آورد، آورده است: "روز 19 دي ماه سال 1356 سر آغاز قيامي مردمي و فراگير است که ظرف حدود يک سال توانست شاه را از کشور بيرون کند و به نظام سلطاني 2500 ساله در ايران پايان دهد. اما اين ماجرا خيلي ساده شروع شد و بهانة آن را خود حکومت فراهم کرد. در روز 17 دي ماه روزنامة اطلاعات که توسط يک سناتور مورد اعتماد اداره ميشد مقالهاي را با عنوان ارتجاع سرخ و سياه عليه آيت الله خميني که توسط شاه به عراق تبعيد شده بود به چاپ رساند. چاپ اين مقاله مورد اعتراض طلاب حوزة علمية قم قرار گرفت و من که خود در آنجا بودم به اتفاق تعدادي از طلاب به در منزل تعدادي از اساتيد حوزه علميه قم مراجعه کرديم تا آنها به درج يک طرفه مقاله توهينآميز عليه شخصيت محبوب مردم اعتراض کنند. اين رفت و آمد به در خانة علماي قم دو روز به طول انجاميد و حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز براي راهپيمايي به طلاب و جوانان در خيابان صفائيه حمله کرد و تعداد 6 نفر از طلاب و معترضين را کشت و عدهاي را نيز مجروح کرد. رفتار غلط مأمورين امنيتي شاه،نارضايتي مردم از حکومت سلطنتي را به اوج رسانيد و به استمرار آن کمک کرد.چنين رفتاري موجب شد تا چهلمها در ايران به راه بيفتد و رژيم شاه ظرف يک سال بيش از 2000 نفر از مردم معترض را در خيابانهاي شهرهاي مختلف بکشد.ولي هرچه بر کشتههاي خياباني و بازداشت مردم و تعداد زندانيان سياسي افزوده ميشد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهي کاسته ميشد." این فرماندۀ سابق نیروی دریایی سپاه دریادداشت خود، اعتراضها به رژیم شاه را به دوفاصلۀ زمانی، پیش از حوادث نوزدهم دیماه وپس ازحوادث 19 دیماه تقسیم می نماید، وبی توجهی رژیم شاه به این اعتراضات وسرکوب آنها را زمینه ساز رویگردانی مردم از رژیم شاه را فراهم آورد: " تا قبل از اين حوادث، مردم مستقيما شاه را خطاب مخالفتهاي خود قرار نميدادند و سعي ميکردند تا انتقادات را متوجه نبود آزادي بيان در کشور،فقدان آزاديهاي سياسي و رفتار بد مأمورين دولتي به ويژه عناصر گارد شاهنشاهي و در نهايت دولت وقت بکنند. اما تداوم رفتارهاي خشن حکومت و سرکوب شديد اعتراضات باعث شد که مردم لبة تيز مخالفتهاي خود را متوجه شخص شاه بکنند و خواستار تغيير اساسي در نظام حاکم شوند." سردار حسین علایی، مؤسس نیروی دریایی سپاه، دراین یادداشت کوتاه از نشانه های آغاز فروپاشی رژیم شاه ونشانه رفتن شخص پادشاه سخن گفته ومی نویسد: "نامه نگاريها به شاه شروع شد و او به حق عامل همة نابسامانيهاي کشور اعلام شد." حسین علایی، سپس از آرمانهای مورد نظر مردم درانقلاب می نویسد: "اين روند ادامه يافت تا آن که مردم، آزادي و نجات خود را در برپايي جمهوري اسلامي ديدند تا هم از حکومت يک شخص به صورت مادام العمر جلوگيري کنند و هم مردم با انتخابات آزاد بر سرنوشت خود حاکم باشند و هم حکومت برخاسته از متن فرهنگ مردم که اسلام است باشد و تعارضي بين باورهاي مردم و اَعمال حاکميت نباشد." سردار علایی، تشدید سرکوبها وتوسعۀ اختناق توسط شاه را زمینه ساز گسترش اعتراضات ودرنهایت انقلاب علیه او می داند که درنهایت او رامجبور به خروج ازکشور کرد که خودراصاحب آن می دانست: "به هر حال شاه به سرکوبها و توسعه اختناق ادامه داد تا با رهبري امام خميني همة مردم عليه وي بسيج شدند و او براي نجات جان خود و خانوادهاش مجبور به فرار از کشوري شد که خود را صاحب آن ميدانست." درپایان این یاداشت سردارعلایی، پرسشهایی را درنظر می آورد که شاه احتمالاً پس ازفرار ازایران آنها را ازخود پرسیده بود ومی نویسد: " به نظر ميرسد احتمالا سوالات زير پس از فرار براي شاه مطرح شده باشد که ميتواند براي سايرين تجربهاي مهم و عبرت آموز باشد. 1-اگر در واکنش به حضور مردم در مجالس ترحيم فرزند امام خميني سعه صدر به خرج ميدادم و با مقاله توهينآميز که نويسنده آن داريوش همايون وزير اطلاعاتم با اسم مستعار بود،مردم را تحريک نميکردم بهتر نبود؟ 2- اگر پس از انتشار مقاله در روزنامه حکومتي، اجازه پاسخ به آن مقاله را در همان روزنامه ميدادم حکومتم دوام بيشتري نمييافت؟ 3- اگر به مردم معترض اجازه راهپيمايي مسالمتآميز را ميدادم و آنها را متهم به اردو کشي و زورآزمايي خياباني نميکردم، مسئله خاتمه نمييافت؟ 4- اگر به مأمورين دستور ميدادم که به تظاهر کنندگان تيراندازي نکنند و هوشمندانه و با تدبير آنها را آرام کنند،نتيجه بهتري نميگرفتم؟ 5- آيا اگر به جاي حصر کردن بعضي از بزرگان در خانههايشان و تبعيد تعدادي ديگر به ساير شهرهاي دوردست و زنداني کردن فعالين سياسي، باب گفتوگو و مراوده با آنها را باز ميکردم، کار به فرار من از کشور ميانجاميد؟ 6- اگر به جاي اتهام زدن به مردم که خارجيها عامل تحريک شما هستند به شعور جمعي آنها توهين نميکردم حالا خودم مجبور بودم به خارجيها پناه ببرم؟ 7- آيا اگر به جاي متهم کردن مخالفين خودم به اقدام عليه امنيت کشور،وجود مخالف را ميپذيرفتم و حتي آن را قانوني تلقي ميکردم و براي آنها حق قائل بودم نميتوانستم بيشتر برمسند قدرت باقي بمانم؟" پرسشهایی سردار علایی ازجهات بسیاری به شیوۀ برخورد رهبرکنونی ایران، سید علی خامنه ای، با معترضان وحصر رهبران آنها وعامل اجنبی خواندن معترضان اشاره دارد وصراحتاً ادبیات سیاسی رهبر ایران درمعرفی معترضان بعنوان عوامل خارجی، ورفتار او در سرکوب اعتراضات وبوجود آوردن فضای سرکوب واختناق را با شاه سابق مقایسه می نماید. ودرپایان این نوشتار علت رسیدن به چنین نقطه ای را درچند سطر تشریح کرده وبا آوردن عبارت " فاعتبروا يا اولي الابصار"، هوشمندانه رهبر ایران را به عبرت آموزی فرا می خواند: "طبيعي است که ديکتاتورها براي خود حق ابدي حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زماني که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شدهاند فرصت طرح اين سوالات را ندارند و زماني به فکر ميافتند که مثل قذافي پس از موش و حشره خواندن مخالفين، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ايستاده مردن ترجيح دهند. فاعتبروا يا اولي الابصار". محمد نوری زاد، فیلم ساز ومستند ساز ایرانی درپانزدهمین نامه ازمجموعه نامه نگاریهای خود، ازشخصیتهای اهل فکروقلم ونیزدارای سابقه درانقلاب، خواسته بود تا به رهبر ایران، سید علی خامنه ای، نامه نوشته واو را ازجایگاه خیرخواهی، نصیحت نمایند. سردار علایی یکی ازمخاطبان صریح این نامۀ نوری زاد بود. به نظر می رسد، سردار علایی این یادداشت را درچنین فضایی به رشتۀ تحریر درآورده است. درآن نامه، نوری زاد، خطاب به سردار علایی، نوشته بود: "من یک بارهم به شما گفته ام. که اگربخواهم جانم را در رکاب یک پاسدارحقیقی فدا کنم، آن یک نفر شمایید. گرچه امثال شما فراوانید و شکرخدا ذخیره های سلامت برای فردای کشوربشمار می روید اما من شخصاً شما را پاسداری فهیم، تیزبین، اهل مطالعه، منصف، مردمی، پاک، جنگ دیده، جهان دیده، به روز، مومن، صبور و اهل مدارا یافته ام. اینها که برشمردم مگر کم سرمایه است؟ شما نیزتقاضای مرا اجابت فرمایید و نامه ای از زاویه ای که خود می پسندید برای رهبرمان بنویسید. متاسفانه دوست گرامی من، جماعتی در سپاه، به این نهاد پاک آسیب نشانده اند. کجا شما باور می کردید بعضی از پاسدارانِ از اسارت برگشته، و پاسداران جنگ دیده، به روزی درافتند که با تلسکوپ های خود به زندگی امثال نوری زاد فرو شوند و با شنود تلفن های او و غارت اموال او و بیرون کشیدن فیلمهای خصوصی او و خانواده اش از و انتشار فیلمهای به غارت رفته ی او بخواهند او را به زانو درآورند؟ اینها را اضافه کنید به پاسدارنماهایی که سربه اموال مردم فرو برده اند و از هزار اسکله ی قاچاق مشغول حفظ نظامند. نامه ای بنویسید و مرا در این راه پرخطر یاوری فرمایید." انتشار این مقاله به واکشنهای تند، محافل نزدیک به رهبر ایران، سید علی خامنه ای، همراه بوده است وحتی پایگاه خبری، خبرآنلاین، نزدیک به علی لاریجانی، ساعاتی پس ازدرج این نوشتار، آنرا بکلی ازخروجی خود حذف نمود.
سردار حسین علائی اولین فرمانده نیروی دریائی سپاه،رئیسستاد مشترک سپاه وهمچنین قائم مقام وزیر دفاع بوده است.