سجاد نیک آیین درشرایطی که بسیاری از ایرانیان درسراسر جهان نگران تحریمهای جهانی وافزایش احتمال حملۀ نظامی به ایران هستند، اظهارات اخیر آقای خامنه ای درخطبه های این هفتۀ نماز جمعۀ تهران نشان داد، که امروز کالای جنگ بیش ازهرکالای دیگری درنظام ایران خریدار دارد. اعتراف آشکار رهبر ایران به دخالت درجنوب لبنان وجنگ سی وسه روزه ودیگر مسائل منطقه ای وتهدید به دخالت درامورکشوهای منطقه وحتی جهان، درشرایط کنونی درمحافل سیاسی وامنیتی جهانی تنها تقویت کنندۀ ادعای دخالت ایران درامور داخلی دیگر کشورها ومسئولیت مستقیم ایران درجنگ افروزی های منطقه ای است. برخلاف ظاهر مقتدرانۀ این مدعیات که مدعی نفوذ وقدرت ایران درمنطقه وجهان وتأثیر این کشور برمعادلات منطقه ای وجهانی هستند، اما درواقع وصحنۀ عمل بیشتر خبر ازضعف مفرط رهبر ایران درتمامی عرصه ها وبویژه درعرصۀ داخلی می دهند. سیاستهای غلط رهبر ایران درعرصۀ داخلی وبه حاشیه رفتن عقلای قوم ومدیران نسبتاً معقول عرصۀ دیپلماتیک کشور با اتهامات رنگارنگ، عملاً زمام امور داخلی وخارجی کشور را به گروهی ازبی کفایت ترین مدیران سپرده است که درپیشبرد امور روزمرۀ سیاست تنها هنرشان استفاده اززور سرنیزه است. تسلط نظامیان برامور داخلی کشور، امروز وضعیت سیاسی، اجتماعی واقتصادی وحتی فرهنگی کشور را دریکی از بدترین دوره های خود فروبرده است. چنین به نظر می رسد که پس از بروز وتدوام مجموعه ای بحرانهای داخلی درکشور، سردمداران نظام ولایت مطلقۀ فقیه وبویژه رهبری وتیم نظامی مشاور وی، دراندیشۀ صدور بحران وپنهان کردن بی لیاقتی ها وبی کفایتی ها درپس پردۀ جنگ خود خواسته هستند. تمایل رژیم ایران به افروختن شعله های این جنگ درحالیستکه بازیگران مؤثر عرصۀ بین الملل تمایل چندانی به اتخاذ این گزینه درشرایط کنونی از خود نشان نمی دهند. هرچند برخی اظهارات جسته وگریخته ازبرخی مقامات رده چندم نظام ایران ودیگر کشورهای درگیر دراین پرونده بزرگنمایی می شود، اما حساسیت افکار عمومی دنیا نسبت به جنگ وپیامدهای ناگوار آن بر پیکر بیمار اقتصاد مسائل مهمی هستند که دست کم درمیان مدت گزینۀ حملۀ نظامی به ایران به قصد تغییر وبراندازی را نامحتمل می نماید. درسوی دیگر این معادله یعنی نظام ولایت فقیه ، اما، وضعیت بگونۀ دیگری است. بن بست کنونی سیاست درعرصۀ داخلی کشور، وجود تعداد زیادی اززندانیان سیاسی که دیر یا زود زمان پایان محکومیت وآزادی شان فرا خواهد رسید واحتمالاً باردیگر باردیگر برای نظام مشکل آفرین خواهند بود، بعلاوۀ چالشهای فراوان اقتصادی بخصوص پس از وضع تحریمهای بین المللی، نو ریزشی هایی همانند علایی ورجایی واحتمال افزایش تعداد آنها بویژه ازمیان فرماندهان سابق سپاه و گسترش دایرۀ منتقدان رهبری به نیروهای داخلی ووفادار به انقلاب درکنار عوامل دیگری همانند انتخابات پیش رو وضرورت امنیتی تر شدن فضا، که نیاز به پنهان شدن درپس یک بحران خارجی را برای نظام تشدید می نماید، موجب شده است تا سیاست گذاران نظام ازجمله شخص رهبری، تحریک بازیگران مؤثر عرصۀ جهانی برای حملۀ نظامی به ایران را دردستور کار خود قرار دهند. نظام ولایت مطلقۀ فقیه به تجربه دریافته است که جنگ وبحران سازی حتی درقالب لفظی وروانی آن بویژه با توسل به احساسات میهن پرستانۀ بسیاری ازایرانیان، هرچند برای مدتی کوتاه نگاهها وانتقادات را ازنظام دور نموده وبا دادن آدرس غلط، دشمن خارجی وجنگ را مسئول وضعیت نابسامان کشور قلمداد خواهند نمود. آگاهی نخبگان وافکار عمومی درکنار مرزبندی مردم با رهبران کشور ازراه اعلام آشکار مخالفت با سیاستهای سردمداران کشور تنها راه حلی است که می تواند رژیم ایران را ادامۀ این راه پرخطر برای حال وآیندۀ کشور باز داشته ونظام به حل وفصل عاقلانۀ پرونده های داخلی وخارجی وادار نماید. مهمترین نمود عینی این اعتراضات تحرک داخلی وبازگشت مردم به خیابانهاست. نیاز به حضور خیابانی مردم واعلام اعتراض به عملکرد نظام درابعاد داخلی وخارجی، درشرایطی کنونی تنها به منزلۀ پیگیری حقوق ومطالبات ملی نیست، بلکه به مثابۀ حضور مردم برای صیانت از مصالح ملی کشور خواهد بود. منبع: جرس
مقالات ویادداشتهای مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.