سجاد نیک آیین ویژه رسام پرداختن به عمکلرد ورفتار یک انسان وداوری یک سویه دربارۀ عملکرد او جدا ازآنکه از عدل وانصاف به دور است، گاه با مقتضیات زندگی فردی وحتی اجتماعی ما انسانها نیز درتضاد وتعارض قرار می گیرد. نمونۀ این داوری های یکسو نگرانه را می توان درواکنشهای گوناگون مطرح شده درفضای سیاسی به مسأله "رأی خاتمی" درانتخابات یافت. هرچند این قلم، به ناکارآمدی وبی ثمر بودن نظریه "اصلاح طلبی درچهارچوب نظام جمهوری اسلامی" معتقد است ودرمقاله ای جداگانه به نقد یکی از توصیه های مطرح شده توسط رئیس جمهور اصلاحات درنامه اخیر خود درباب توصیه به "فراموش کردن گذشته" نگاشته است. اما آن نقد سیاسی نباید مانع از آن شود که به رویه های مثبت رفتار اخیر محمد خاتمی پرداخته شود، بویژه آنکه قرآن کریم ما را به عدم "بخس" و"کم کردن از ارزش کار مردمان" فرمان داده است. رفتار اخیر خاتمی هرچند ممکن است مورد پسند این قلم وهمدلان وهم اندیشان آن قرار نگیرد اما نمی توان این واقعیت را انکار نمود که رفتار خاتمی وشیوه تعامل او با انتخابات موضوعی شکاف برانگیز به سیاهۀ موضوعات شکاف برانگیز حاکمیت تمامیت خواه افزوده است، وازهم اکنون افراط گرایان جناح حاکم زبان به طعن وذم وقدح خاتمی گشوده اند. شکاف موجود درجناح محافظه کار از نخستین ساعات انتشار خبر مشارکت خاتمی درانتخابات مشهود ومشخص بود. دریکسوی جریان موسوم به اصولگرایی، اصولگرایانی قرارگرفتند که هرچند با انگیزه هایی سیاسی مختلف که دراین مقال مجال پرداختن به آنها نیست، خوش آمد گفتند، وبخش دیگری همچون نماینده ولی فقیه درسپاه با عصبانیت، بازهم بر خاتمی روی ترش نمودند. برای حاکمیتی بشدت درمانده ونامشروع، مشارکت رئیس جمهور اصلاحات حتی بعنوان رأی دهنده نیز قاعدتاً باید امری ممدوح وقابل ستایش می بود، اما اظهارات نماینده ولی فقیه درسپاه پاسداران روایتی غیر ازابراز خرسندی ازاین عمل خاتمی را بدست داد. افزایش شکافها درمیان اصولگرایان وقرارگرفتن آنها دربرابر یکدیدگر هرچند ممکن است در کوتاه مدت ومیان مدت نتیجۀ ملموسی برای جنبش اعتراضی مردم بهمراه نداشته باشد اما قطعاً در دراز مدت به فرآیند مشروعیت زدایی از حاکمیت کنونی کمک خواهد نمود. درهمین دورۀ انتخابات نیز شاهد بودیم که حتی بدنۀ محافظه کار مشارکت کننده درانتخابات، به "ساکتین فتنه" ویا مستقلهای دور از جریان جبهۀ پایداری اقبال نشان داد. عصبانیت اصولگرایان از محمد خاتمی از زاویه ای دیگر هم قابل تحلیل وارزیابی است. ناسزاگویی سیاسی توسط کسانی چون سعیدی، نماینده ولی فقیه درسپاه وتوصیف خاتمی بعنوان شخصیتی "بی اراده " که باید "توبه" کند، حاکی از تمایل این جناح از حاکمیت به رادیکال شدن کسانی همچون محمد خاتمی وبه بن بست کشاندن کلی میانه روهایی همچون او وعصبانیت آنان از اینگونه اقدامات فتنه انگیز(!!) وی درمیان اصولگرایان است. ازاظهارات سعیدی برداشتهای گوناگون می توان داشت، اما واضح ترین این برداشتها را می توان نگرانی عمیق تمایمت خواهان از این رفتار "غیر منتظره" خاتمی دانست، بخصوص آنکه افراطیون سپاه ونزدیکان جریان پایداری حذف کامل این جریان بوسیله بیرون راندن کلی آن از دایرۀ نظام را درسر می پرورند. از نگاه اینان این کنش نوعی حرکت بازدارنده از سوی وی برای جلوگیری از "اعمال فشار" بیشتر بر گروههای سیاسی تحول خواه در داخل نظام و"مقابله سختتر با آنان" تحت عنوان "ساختار شکنی"، تجزیه وتحلیل می شود. رهبر جمهوری اسلامی که با تهدید وترغیب درتوحید صفوف اصولگرایان برای حذف اصلاح طلبان از عرصه سیاسی به توفیق نسبی دست یافته بود، می رفت تا به اجماعی درصفوف اصولگرایان برای بیرون آوردن کارت قرمز به آنان واخراج کلی آنان از زمین بازی دست یازد. عدم تن دادن خاتمی به این بازی، هرچند ممکن است درتحلیل نهایی برخلاف حکمت سیاسی وضرورت حفظ یکپارچگی تحریم کنندگان قلمداد شود، اما بهرحال برهم زدن بازی مطلوب رهبری فایدۀ اندکی نیست، هرچند درقیاس با هزینه های این اقدام کمتر به نظر برسد. عصبانیت وناخشنودی امثال سعیدی که می توان از آن بعنوان عصبانیت نظام نیز تعبیر نمود، آن هنگام مضاعف می شود که خاتمی نه پیش از انتخابات کسی را دعوت به مشارکت ورأی دادن نمود ونه در حوزه ای معروف ومشهور وبا حضور خبرنگاران اقدام به انداختن رأی خود به صندوقها نمود تا نظام بتواند از آن برای درهم شکستن روحیه تحریم کنندگان بهره برداری نماید. نکتۀ دیگری که عصبانیت جناح امنیتی-نظامی حاکمیت ولایت فقیه را برانگیخته است، عدم شفافیت مواضع خاتمی وعدم تظاهر علنی او به داشتن خواسته ها ویا ارتکاب اعمالی است که ممکن است بهر صورت تحت عنوان "ساختار شکنی" قرارداده شود. رهبر جمهوری اسلامی عملاً طرح "یا با من یا علیه من" را پیگیری می نماید ودراین میانه جایی برای مواضع خاکستری نمی بیند. این رفتارها آنچنان برای نهادهای امنیتی رژیم به منبع احساس خطر بشمار می رود که کسانی همچون حسینیان از افرادی مانند خاتمی وموسوی خوئینی ها بعنوان جریان نفاق تعبیر می کنند وبشدت پیگیر حذف وتصفیه آنان هستند. آنچه پیرامون خاتمی وکنش اخیر وی مطرح شد، نه توجیهی برای عملکرد او بلکه تلاشی برای نگاه همه جانبه به عملکرد یک شخصیت سیاسی وتحمل پذیر تر کردن رفتارهایی است که ممکن است، اسباب جریحه دار شدن عواطف واحساسات فردی یا جمعی ما را فراهم آورده باشد.
* مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.