آغازین روزهای بهار هرسال یادآور انتخاب تلخی است که نتیجۀ آن پاسخ مثبت به یک پرسش مجهول ویا دست کم مبهم بود، آری به "جمهوری اسلامی"! هشتاد وشش روز بیشتر به ورودش به ایران نمانده بود که خبرنگار اروپایی از آیت الله خمینی دربارۀ ماهیت حکومت مورد نظرش یعنی " جمهوری اسلامی" پرسید. جواب او به این سؤال ساده، از ندانستن آنچه شعارش را می داد، ناشی میشد یا یک رندی سیاسی، کسی نمی دانست، اما بهرحال او کل قضیه را به آینده حواله داد وگفت: " این دروقتی که عمل شود، دنیا خواهد دید که چیست." (مصاحبه با خبرنگاران اروپایی در 16 آبان 1357 - صحيفه امام، ج4، ص: 354) نکته سنجی گفته بود، وقتی رهبر این انقلاب نمی تواند حکومت مورد نظر خود را دقیقاً توصیف کند، این توده های به خیابان آمده ازکجا بدانند که چه می خواهند؟! سی وچند سال زمان لازم بود که تا آرام آرام وهردم از باغ جمهوری اسلامی بری برسد، وراز سر به مهر جمهوری اسلامی از پرده برون بیفتد. جمهوری اسلامی از این منظر همانند پازلی ست که هر روز قطعه ای ازآن پیدا شده ودرنهایت همان چیزی شد که امروز می بینیم. همچنانکه آیت الله خمینی نیز گفته بود، دیدیم که جمهوری اسلامی، درعمل وبدور از شعارهایی که سر می داده ومی دهد، چه بوده وهست، بی آنکه بخواهیم مقایسه ای میان شعارها وعمل جمهوری اسلامی انجام دهیم، وباز سراغ از عمل به شعارهای مجانی شدن آب وبرق واتوبوس وآزادی کمونیستها ودگراندیشان وصدها وعدۀ دیگر بگیریم.