مجید مصطفوی
ویژه رسام اظهارات اخیر کاندیدای جریان اخوان المسلمین درانتخابات مصر واعلام پایبندی به معاهدات کشور با اسرائیل ونیز مشروط کردن پذیرش کاردار ایران به تغییر مواضع جمهوری اسلامی دربرابر تحولات سوریه را باید آب سردی دانست که بار دیگر بر پیکر تب دار دیپلماسی جمهوری اسلامی ریخته شد. این درحالی است که طی روزهای گذشته جمهوری اسلامی کارزار رسانه ای وتبلیغاتی گسترده ای را از نامزد جماعت اخوان المسلمین مصر آغاز تدارک دید وآشکارا تمایل خود را به قدرت گرفتن نامزد اخوانی ها ابراز نمود. حال پرسش اینجاست که مبنای تنظیم رفتار خارجی نظام جمهوری اسلامی وتدوین استراتژی های وتاکتیک های آن چیست اند؟ براساس کدام نشانه ها وبرآوردها تصمیمات نظام تنظیم می شوند. درپاسخ به این پرسش، برخی جمهوری اسلامی را دارای قوۀ عاقله ای می دانند که بهر روی می تواند جمهوری اسلامی را از گردنه های صعب العبور داخلی وخارجی عبور داده وبه سرمنزل مقصود برساند. دراین نگاه نوعی عقلانیت بررفتار خارجی نظام جمهوری اسلامی فرمانروایی می کند وبراساس هزینه های اقدامات مختلف، استراتژی ها ترسیم وتاکتیکها به مرحلۀ اجرا درمی آیند. استناد این گروه دراستدلال خود به چالشها وبحرانهای گوناگونی است که نظام از آغاز استقرار تا کنون با آنها دست وپنجه نرم کرده وپشت سر گذاشته است. بحران گروگان گیری، جنگ هشت ساله واخیراً هم پروندۀ اتمی، نمونه هایی است که معمولاً برای اثبات عقلانیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی به آنها استناد می شود. نظر دیگر درپاسخ به این پرسش، که این نوشتار به اثبات آن اختصاص دارد، آنستکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی برآمده از گفتمانی خرافه گستر وخرافه پرور است، که برای خواب درتنظیم سیاست خارجی حجیت قائل می شود وآنرا مبنای تصمیم گیری قرار می دهد. مرادی که عکسش درماه دیده می شود وآن دیگری که درهنگام تولد سخن می گوید، ومریدانی که تنها مجری وبلکه اثباتگر نظریات وتئوری های مراد خود هستند. سیاستی از جنس سیاست سلطان حسین صفوی که وقتی صدای ستوران افغان دروزاه های اصفهان را به لرزه درآورده بود، نذر کرد که درصورت بقای ملک ومملکت، آش نذری درمیان مردم توزیع نماید! درچنین مدلی اساساً صحت وسقم مطالب مطرح شده توسط رهبر ومراد ویا سلطان مهم نیست، مهم اثبات صحت نظریات اوست. برچنین مبنایی است که می توان تجزیه وتحلیل صحیحی از سیاست خارجی ورفتارهای متناقض جمهوری اسلامی داشت. چون رهبری نظام، بهار عربی را بیداری اسلامی دانسته است، پس باید تمامی شواهد ومدارک طوری ترتیب داده شوند تا این مسأله بهمراه دوراندیشی وبصیرت رهبری به اثبات برسد. همین رویه است که تمامی منافع ملی را به قربانگاه ارادت به رهبری برده ودرپای خطاهای استراتژیک او ذبح می کند. دفاع از نامزد اخوان المسلمین نیز درهمین چهارچوب انجام می شود. مهم نیست که مرسی وقدرت یافتن گروهی از مذهبیون متعصب که عقایدی برخلاف عقاید شیعه دارند، تا چه اندازه می تواند برای ایران خطرناک باشد، مهم آنستکه صحت نظریه رهبری مبنی بر اسلامی بودن جنبشهای منطقه ای به اثبات برسد. شگفت آنکه جمهوری اسلامی پیشتر ودرزمان قدرت یافتن طاللبان درافغانستان طعم تلخ قدرت یافتن مذهبیون متعصب را چشیده بود. وقتی رهبر کشور تصمیمات خود را حاصل تهجدهای شبانه می داند، واین تصمیمات فردی وشبانه مبنای عمل قرار می گیرند، رئیس جمهور نیز دچار توهم هالۀ نور شده ونامزد مورد حمایت ایران درمصر برعلیه ایران موضع گیری نموده، نه تنها تلویحاً اسرائیل را به رسمیت می شناسد، بلکه مصر را هم پایبند به معاهدات خود با اسرائیل می داند وبلکه خطر تشیع را از خطر یهود نیز بزرگتر می شمارد. بطورخلاصه می توان گفت سیاست خارجی درجمهوری اسلامی بیشتر از آنکه استوار برعقلانیت وخردگرایی باشد، برخرافه وتوهم ومرید ومراد گرایی استوار شده است.
*مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.