جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آیت الله بهشتی و تحکیم استبداد دینی- بخش هشتم

تاريخ انتشار : 7/29/2012



علی افشاری
ویژۀ رسام
پس از راهپیمایی تاسو و عاشورا و شتاب گرفتن قطار انقلاب ، نقش بهشتی نیز در هدایت اعتراضات افزایش یافت. او به تدریج مطمئن می شد که شاه رفتنی است. البته تکیه گاه وی آنگونه که محسن رفیقدوست روایت کرده   ،آیت الله خمینی بوده است:
« ۱۵ سال در اسلام‌شناسی شاگرد مرحوم شهید بهشتی بودم، زمانی که به پاریس رفتند و با امام ملاقات کردند. پس از بازگشت ما را به منزلشان دعوت کردند، اواخر آبان یا اوایل آذر ۵۷ بود؛ در این دیدار شهید بهشتی با لحن خاص خود گفت: برادران کمربند‌ها را محکم ببندید، کفش‌ها را به پا محکم کنید؛ امام تاریخ رفتن شاه را می‌داند؛ تاریخ آمدن خودش را نیز می‌داند و تاریخ پیروزی انقلاب را هم می‌داند. و این سخنان زمانی مطرح شد که هنوز سه ماه به پیروزی انقلاب باقی مانده بود.»(69)
البته بهشتی تا قبل از پیروزی انقلاب دیدگاه رادیکال نداشت و به طور نسبی در بین انقلابیون  از طرح های آشتی جویانه و  حد وسط استقبال می کرده است . در اصل متناسب با وضعیت هر مرحله مواضع خودش را تعیین می نمود. اما در عین حال در هر گام به فکر توسعه نفوذ خود و جریانی بود که بعد ها حامی تاسیس نظام ولایت فقیه گشتند.
در همان زمان جامعه روحانیت مبارز  تهران  با حدود 200 عضو تشکیل شد  . هاشمی رفسنجانی می گوید این جامعه کمیته تظاهرات داشت . وی و بهشتی از این کانال در مدیریت تظاهرات ها دخالت می کردند .(70) محمد موسوی خوئینی ها مدعی است اساسنامه جامعه روحانیت مبارز را بهشتی تهیه کرد ولی هیچگاه به آن عمل نشد.(71) وی همچنین در جلسات این تشکل نیز شرکت نکرد و در اعتراض به بهشتی گفته بود که اولا مدیریت این تعداد سخت است و بعد بخش زیادی از افرادی که عضو شده اند اصحاب بعد از فتح هستند و سابقه انقلابی ندارند. 
البته بین جامعه روحانیت مبارز با بهشتی و حزب جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب  تا تشکیل مجلس اول رابطه خوبی وجود نداشت .
تقریبا همه اعضاء شورای انقلاب متفق القول هستند علی رغم اینکه مطهری رئیس شورا در آن مقطع بود ولی بهشتی عملا شورا را رهبری می کرد.  هوشیاری  ،شم سیاسی ،توانایی اجرایی وتشکیلاتی وی و همچنین برخورداری حمایت اکثریت اعضاء اصلی ( موسوی اردبیلی ، باهنر ، رفسنجانی و خامنه ای) و حمایت حزب الله وقت و نیرو های مذهبی سنت گرا از وی دلایل این مسئله بود. همچنین  گرایش پوپولیستی و موج سواری او نیز در این خصوص کمکش می نمود.
او در طول چند دهه گذشته هم نیرو های زیادی را پرورش داده بود و هم با جمع زیادی از جوانان در تماس بود حال آن نیرو ها دور و بر او را گرفته بودند و نیروی اصلی حامی آیت الله خمینی  ورهبری انحصاری وی را تشکیل می دادند.
موقعیت برتر بهشتی در شورای انقلاب که بعضا به قول مهندس بازرگان حالت رئیس مآبی نیز به خود می گرفت باعث شد تا وی در ملاقات با مقامات رژیم گذشته و همچنین دیپلمات های آمریکایی در آخرین روز های حیات نظام پهلوی حضور پر رنگی داشته باشد. گزارش های ساواک وی را به عناون یکی از گردانندگان اصلی اعتراضات و اعتصاب ها معرفی می کند. این مساله مورد توجه سفارت آمریکا نیز قرار می گیرد. 
یکی از مواردی جنجالی که هنوز حالت معما گونه آن بر طرف نشده است  ادعای دیدار های مقامات آمریکایی با دکتر بهشتی  پیش از 22 بهمن 57 است. این دیدار ها آنگونه که دکتر ابراهیم یزدی روایت می کند بدون اطلاع شورای انقلاب و خارج از کانال رسمی آن بوده است. بنا به نظر یزدی ، مهندس بازرگان و موسوی اردبیلی  از طرف شورای انقلاب ماموریت مذاکره با مقامات آمریکایی را داشتند و یک بار در منزل فریدون سحابی با سولیوان دیدار کردند .(71)
البته افراد دیگری مانند ناصر میناچی نیز با سفارت آمریکا  در ارتباط بودند که برای قانع کردن آمریکا به عدم حمایت از شاه و اقناع ارتش در عدم توسل به کشتار مردم و همچنین تقاضاهای جمعیت ایرانی مدافع حقوق بشر برای آزادی زندانیان سیاسی با آنها تماس گرفته بود. 
ارائه نظر جامع و درست در  خصوص  ماهیت و چگونگی ارتباط بهشتی با مقامات آمریکایی دشوار است. از سویی طبیعی است با چهره شدن آیت الله بهشتی مقامات آمریکایی که در آن زمان بیش از هر زمان دیگری از سیر شتابان تحولات در ایران غافلگیر شده بودند و الویت آنها بازگشت هر چه سریعتر ثبات به ایران و عدم پیشروی نفوذ شوری سابق در ایران بود به دنبال گفتگو و رایزنی با افراد موثر در انقلاب باشند. بهشتی فرد قدرتمندی ارزیابی می شد و همچنین نماینده اصلی آیت الله خمینی در ایران. 
نام بهشتی در شورایی متشكل از شخصيتهاي سياسي و بعضاً مذهبي که در آن زمان جرج بال, از اعضاي «شوراي امنيت ملي» و از مشاوران كارتر, كه از طرف او, ماٌمور بررسي اوضاع ايران و ارائه يك گزارش واقع بينانه شده بود, براي اداره امور ايران پیشنهاد داده بود  دكتر بهشتي نیز قرار داشت . البته در این شورا ترکیبی از چهره های متنوع سیاسی که با هم اختلافات جدی داشته و از جمله برخی از کارگزاران حکومتی شاه نیز وجود داشتند. (72)
هنوز مدارک تمامی ارتباطات صورت گرفته  از سوی اعضاء شورای انقلاب و مرتطبین با آنها با مقامات آمریکایی منتشر نشده است.  اما در بین مدارک و مطالب موجود در خصوص دیدار های بهشتی با دیپلمات های آمریکایی موارد زیر قابل بررسی است:
برای نخستین بار ریچارد کاتم از مامورین قدیمی سیا و سفارت آمریکا در تهران که رابطه خوبی با مخالفین شاه و از جمله روحانیون پس از سا ل1332 داشت بهشتی را به برخی افراد سفارت ایالات متحده تحت عنوان ، نماینده  خمینی در ایران در ماه های پیش از انقلاب شناساند. نظر کاتم در آن ایام  پذیرش انقلاب و خروج شاه به مقامات دولت وقت آمریکایی بود . (75)
سفارت آمریکا تلاشهای زیادی را برای ملاقات با بهشتی انجام داد که شواهد آن در اسناد مختلف موجود است. بیشتر این درخواستها به توصیه وزارت امور خارجه آمریکا بوده است.(76)
سولیوان آخرین سفیر آمریکا در زمان شاه در خاطراتش می گوید که بین سفارت آمریکا و بهشتی ارتباط برقرار بوده است. گری سیک نیز در خاطراتش این ادعا ر اتایید می کند.
سولویوان در خاطراتش بهشتی را اینچنین توصیف می کند: « آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی، جالبترین چهره در میان آیت الله های ایران بودند. هر دو با هوش، تربیت یافته و دانشگاه دیده و از دنیا با خبر بودند. خصوص بهشتی که از دانشگاه توبینگن در آلمان مدرک گرفته بود ... او بمدت هشت سال در هامبورگ زیسته و مرکز اسلامی شیعه را اداره کرده بود. در این مدت نه تنها تربیت غربی پیدا کرده بود بلکه تنفری شدید از روسیه و کمونیستهای آلمان شرقی یافته بود که مهار حزب توده را در دست داشتند.» (77) البته اشتباه فاحش سولویان در خصوص تحصیلات دانشگاهی آیت الله طالقانی اعتبار بخش های دیگر سخنان وی را زیر سئوال می برد ولی در هر صورت این روایت صرفا گزارش یکطرفه سولیوان است و در بر گیرنده نظر خود بهشتی نیست.
سولیوان در گزارشی دیگر بهشتی را اینچنین توصیف می کند : « ویلیام سولیوان،سفیر آمریكا پس از این ملاقات در نامه‌ای به وزارت خارجه كشور متبوع خود بهشتی را اینگونه توصیف می‌كند: او به وضوح سیاستمداری خبره است. زبان انگلیسی را خوب می‌داند. او متفكری قوی و روشمند و مدیری توانا است. سخنانش متمركز است و از شاخه‌ای به شاخه دیگر نمی‌پرد. بهشتی می‌گوید تلاش می‌كنیم به مردم خود بیاموزیم كه شكیبا باشند و سعی كنند كسانی را كه تاریخ گذشته ایران، آنان را لایق نمی‌شناسد درك كنند. او این سخنان را در پاسخ به سئوالی درباره روابط ایران و آمریكا مطرح كرد. او گفت: سیاستهای آمریكا برای مخالفان اسلامی، دردسرهای زیادی ایجاد كرده و همه مردم جهان از این سیاست ها متنفرند.»(78)
در مجموعه اسناد لانه جاسوسی که سال 1387 منتشر شد،به دیدار بهشتی با ویلیام سولیوان،سفیر وقت آمریکا در تهران بشرح زیر  اشاره شده است:« روز 28 اسفند 1357 و در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب، “جی. بی. لامبراكیس”،مسوول بخش سیاسی سفارت آمریكا در تهران به همراه دو عضو دیگر سفارت در منزل شهید بهشتی با وی دیدار كردند. 
در این دیدار راجع به مسائل مختلف انقلاب و روابط خارجی ایران پس از سقوط شاه و از جمله روابط آتی با آمریكا كه دغدغه مقامات واشنگتن بود سخن به میان آمد. (پیشین)
سولیوان همچنین  بیان می دارد : « از طریق یکی از ماموران خود که فارسی میدانست و پیش از این زمان در ایران کار میکرد و من او را از نو باز گردانده بودم... با بهشتی رابطه بر قرار کردیم. ما هر دو، این گروه مردان را شخصیتهای جالبی یافتیم. اغلب برغم علائق نزدیک ما باشاه و رژیمش، نظر مساعدی به ایالات متحده داشتند. بنظر میرسید که قبول دارند خطر اول برای آینده ایران از ناحیه شوروی است و می پذیرند که آمریکا برغم همشرکتی با شاه، نیروئی پشتیبان ترقی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران بوده است.ما هیچ مطمئن نبودیم تمایلاتی که نسبت به ما نشان میدهند، بیانگر تمایلات پیروان آنها باشد... »(79)
گری سیک در خاطراتش مکی گوید آيت الله بهشتي هم در تماس با سفارت گفت: ما از دخالت مستقيم ارتش هراسي نداريم، زيرا تمامي سربازان و افسران جزء، حامي و پشتيبان ما هستند. (80)
دیدار دیگر مربوط به ملاقات هایزر است. بهشتی می گوید وی هیچگاه با هایزر دیدار نداشته و در دو مورد به این سئوال اینگونه پاسخ داده است : « «من هیچ برخوردی نداشتم که فردی به نام هایزر در آن وجود داشته باشد.مگر اینکه کسی بدون این نام در برخوردها حضور داشته و شرکت داشته باشد.به هر حال دیدار و قراری با شخصی به نام هایزر برایم گذاشته نشده بود تا دیداری داشته باشم.»در گفت و شنود دیگری این مساله بار دیگر مطرح شد که بهشتی در پاسخ گفت:«من با ایشان(هایزر)آشنایی نداشته ام و تا آنجا که به خاطر دارم ملاقاتی هم نداشته ام.در موقعی که شورای انقلاب تشکیل شده بود،این صحبت به میان آمد که سران ارتش از طریق آقای مهندس بازرگان تماس گرفته بودند،چون آن موقع آقای مهندس بازرگان هم عضو شورای انقلاب بودند، سران ارتش از طریق آقای مهندس بازرگان تماس گرفته بودند که می خواهند با بعضی از اعضای شورای انقلاب ملاقاتی داشته باشند،از جمله پیشنهاد شد که در این ملاقات من هم شرکت کنم.ولی من به دلایلی در این ملاقات شرکت نکردم.اگر هایزر در آن جمع سران ارتش در آن موقع بوده و ملاقاتی با بعضی از اعضای شورای انقلاب که در آن جمع حضور داشتند،داشته اطلاعی ندارم.ولی تا آنجا که بخاطر دارم با او هیچگونه ملاقاتی نداشته ام…در عیم حال لازم می دانم این مطلبی را که در مصاحبه های پارسال هم گفته ام تکرار کنم که اگر حل و فصل مسایل ایران ایجاب می کرد که هایزر را بپذیرم می پذیرفتم.اگر ایجاب می کرد و وظیفه بود می پذیرفتم.آنچه می گویم فقط به عنوان این است که چنین واقعیتی نبوده است و نمی خواهم بگویم که آن دوستانی که رفته اند و صحبت کرده اند کار بدی کرده اند.چون آنها بر طبق وظیفه ای که شورای انقلاب به عهده آنها گذاشته بود،عمل کرده اند.»( منبع : ابراهیم یزدی،آخرین تلاش ها در آخرین روزها،ویرایش دوم،چاپ دوم،1386،انتشارات قلم)
محمد هاشم پور یزدان پرست از دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا می گوید : « یک گزارشی بود درباره شهید بهشتی که ایشان رفته بود با بختیار و سران ارتش مذاکره کرده بود، برای این که بدون خون‌ریزی کنار برود، که البته این دیدار با اطلاع امام بود. در این جلسه ژنرال‌هایزر نیز در انتهای سالن حضور داشته و این در حالی بوده است که شهید بهشتی از آن مطلع نبوده است. این ژنرال که برای کودتا به ایران آمده بود از مطالب این جلسه گزارشاتی به سفیر امریکا داده بود که متأسفانه این گزارش توسط نفوذی‌های منافقین دزدیده شد و از لانه جاسوسی بیرون برده شد و آنگونه که آنها می‌خواستند و به صورت ناقص چاپ شد. این گزارش که به‌عنوان سند ارتباط شهید بهشتی با سفارت آمریکا منتشر شد یکی از ظلم‌های بزرگ به آن شخصیت مبارز و به قول خودشان آن راست قامت جاودانه تاریخ بود» (81)
اما هاشمی رفسنجانی دیدار بهشتی با هایزر را تکذیب می کند : « دیدار شهید بهشتی با هایزر که شایعه بود. هیچ‌وقت از شهید بهشتی نشنیدم که ایشان بگویند مذاکره کرده‌اند ولی در مجموع این کار‌ها در آن زمان تابو نبود؛ ملاقات و مذاکرات انجام می‌شد. مثلا ۳-۲ ماه قبل از پیروزی انقلاب که از زندان آزاد شدم و آن موقع امام در پاریس بودند، آقای مطهری از من برای جلسه‌ای در منزل خودشان دعوت کردند که وقتی رفتم، دیدم آقایان منتظری، شهید بهشتی و دوستانی که انقلاب و مبارزه را اداره می‌کردند، جمع هستند. آقای مقدم - رییس ساواک - هم آمد. قرار بود آقای منتظری به پاریس بروند و با امام ملاقات کنند. مقدم آمده بود که مسائل را توضیح بدهد.» (82)
در خصوص ملاقات و مذاکره با مقامات ارتش شاه دکتر یزدی اظهار می دارد که بهشتی این درخواست را مطرح می سازد اما ابتدا آیت الله خمینی مخالفت می کند  ولی بعدا می پذیرد و اجازه می دهد تا بهشتی و اعضاء شورای انقلاب با ارتش مذاکره کنند. « اما در مورد تماس میان سران ارتش با اعضای شورای انقلاب، نظر امام در ابتدا این بود که تماس و مذاکرات مفید نیست و من همان روز با آقای دکتر بهشتی تماس تلفنی گرفتم و نظر آقا را بیان کردم. آقای دکتر بهشتی ضمن گزارش کار های جاری تهران که باید به اطلاع امام برسد، از قبیل موفقیت کمیته نفت و کار شکنی توده ایها در کار کمیته مزبور، گفتند که اعلامیه و ابلاغیه آقا در مورد ارتش حُسن اثر داشته است. روز بعد آقای بهشتی تلفن زدند و گزارش سفر خودشان به قم، که قرار بود بروند و با مراجع سه گانه صحبت کنند... و در مورد تماس با نظامیان، آقای بهشتی در باره علل و ضرورت و مفید بودن تماس با نظامیان توضیحاتی دادند و از من خواستند که توضیحات ایشان را به عرض امام برسانم و جواب آن را فوری بدهم.
گزارش آقای بهشتی را همان روز به امام دادم. ایشان توضیحات آقای دکتر بهشتی را قانع کننده دانستند و از من خواستند که در مورد تماس و مذاکره با نظامیان پیغام بدهم که:
" تماس بگیرید- آنها را دلگرم کنید- اطمینان بدهید که حال ارتشیها خیلی بهتر خواهد شد اما قولی ندهید که عمل نشود."»(83)
پیشنهاد نزدیک شدن ارتش و روحانیت طرح سولیوان بود که فکر می کرد اینچنین می شود فضا را کنترل کرد.
ارتشبد عباس قره باغی در کتاب خاطراتش توضیح می دهد که هایزر از وی خواسته تا با بهشتی و مهندس بازرگان دیدار کند. وی ماجرا را این چنین شرح می دهد: 
«... در ملاقات بعدی از ژنرال هایزر سوال کردم نتیجه صحبت با آقای کار‌تر چه شد؟ جواب داد: می‌دانید که برنامه رادیو بی‌بی‌سی در دست ما نیست! گفتم از دولت انگلستان دوست متحدتان بخواهید. بدون اینکه در این مورد جوابی بدهد درباره جلوگیری از اعلامیه‌ها و آمدن آقای خمینی اظهار داشت: واشنگتن مشغول بررسی است و من منتظر جواب وزیر دفاع و وزیر امورخارجه هستم. سپس اضافه کرد: فکر می‌کنم که خوبست شما تیمسار با مهندس بازرگان و دکتر بهشتی نمایندگان جبهه مخالفین و خمینی ملاقات کنید! و بدون اینکه منتظر جواب از طرف من بشود بلافاصله از ژنرال گس (رییس هیات مستشاران آمریکا در ایران) خواست که شماره تلفن آن‌ها را برای ما بیاورد. ژنرال گس از دفتر خارج شده و در مراجعت چند شماره تلفن آورده روی میز گذاشت. ژنرال هایزر اظهار کرد: این‌ها شماره تلفن دکتر میناچی است، هر موقع بخواهید ایشان ترتیب ملاقات آن‌ها را با تیمسار (شما) خواهد داد .
 ضمن تعجب از پیشنهاد ژنرال هایزر در جواب گفتم: به نظر من این قبیل مذاکرات موردی نداشته و بی‌نتیجه می‌باشد. ارتش وظایف و ماموریتش روشن است. اظهار داشت: "این ملاقات به نظر من مفید خواهد بود از این نظر که ببینید آن‌ها چه می‌گویند..." من که از اظهارات ژنرال هایزر متحیر شده بودم جواب دادم به نظر من راه حل همانست که قبلا گفته‌ام. اظهار نمود: "من منتظر جواب واشنگتن هستم."
تیمساران و من که از پیشنهاد ژنرال هایزر متعجب شده بودیم متحیر به همدیگر نگاه می‌کردیم. بعد از رفتن آن‌ها از سپهبد مقدم سوال نمودم دکتر میناچی و دکتر بهشتی کی هستند؟ جواب داد: "دکتر میناچی از دوستان آقای مهندس بازرگان است. دکتر بهشتی هم نماینده آقای خمینی در ایران می‌باشد." سوال کردم با آن‌ها آشنائی هم دارید؟ اظهار نمود: "بلی به مناسبت شغلم با غالب مخالفین در تماس هستم، اعلیحضرت هم اطلاع دارند."» (84) 
شاپور بختیار نیز می گوید در نخستین ملاقاتش با سولیوان سفیر آمریکا وی خواستار اطلاع از روابط وی با بزرگان و بهشتی می شود و تلویحا از او می خواهد با آنها مذاکره کند  و راهی برای حل مشکلات پیدا کند. وی در تماس تلفنی دیگر باز خواستار تماس بختیار با آنها می گردد. (85)
اگرچه نمی توان لزوما همه مذاکرات و یا تمامی مفاد گفتگو ها و ارتباطات بهشتی با دیپلمات ها و مامورین آمریکایی را محدود به موارد ذکر شده نمود ولی همین ها نشان می دهد که در این تماس ها  رابطه نزدیک ،  مسادل شخصی  ،وابستگی   ،تبادل اطلاعات و یا خط دهی و هدایت بر قرار نبوده است و در کل بهشتی می کوشیده از این فرصت ها برای پیشبرد انقلاب استفاده کند و اعتماد آمریکائی ها را جلب نماید تا از رفتن شاه در ایران احساس خطر نکنند و موانعی که از ناحیه آنها پیشروی انقلاب قرار داشته را بر طرف سازد. وی در عین حال مواضع انتقادی خود را نیز بیان داشته است. لحن وی منطقی  ،معقول ، محکم و در عین حال دوستانه و غیر خصمانه است و کاملا با برخی سخنرانی های وی بعد از انقلاب بر علیه آمریکا تفاوت دارد. بنابراین بر اساس این اطلاعات نمی توان ایرادی به وی وارد کرد و یا او را به وابستگی به آمریکا منتسب ساخت. اما مشکل اصلی برخورد دوگانه وی و سکوت در برابر حملات جریان سیاسی همسوی وی به جریان رقیب بود که عمل مشابهی را انجام داده بودند. در آن مقاطع بهشتی نه تنها  از افراید چون مهندس بازرگان و میناچی حمایت نکرد بلکه تلویحا با حمله به آنها همراه شد. 
باز تاکید می شود ت ازمانی که همه مدارک و مستندات مربوطه در دسترس قرار نگیرد نمی توان اظهار نظر قطعی در خصوص چگونگی رابطه بهشتی با مقامات امریکائی داشت. 
------------------------
منابع :
69- مصاحبه با محسن رفیقدوست  خبرگزاری ایسنا
70- خاطرات رفسنجاني, جلد اول, ص 322
71- ر.ک 52
73- گفت و گوی ابراهیم یزدی با سایت ایران گلوبال درباره نشست گوادلوپ،26/09/1386
74-  کتاب آخرين تلاشها, در آخرين روزها, ابراهيم يزدي, به نقل از استمپل جان, صفحه 65
75- بازی شیطاني ، نوشته رابرت دریفوس ،ترجمه فروزنده فرزاد ، فصل 9 
76- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پرونده اسناد لانه جاسوسی، سند ۳۶، مورخ ۱۲ اکتبر ۱۹۷۹
77-  کتاب ماموریت به ایران ،سولیوان  ،ص۱۹۹
78- اسناد لانه جاسوسی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار 1387
79- کتاب ماموریت به ایران، سولیوان  ، ص 200  و201
80-خاطرات گری سیک در خصوص انقلاب ایران  ، ص 216
81- شبکه ایران،13/08/1389
82-  گفتگوی هاشمی رفسنجانی با روزنامه همشهری  
http://hamshahrionline.ir/news-43896.aspx
83- کتاب تاریخ بیست و پنج ساله ایران- سرهنگ غلامرضا نجاتی ص 289- یاد داشت های دکتر یزدی
84- سایت تابناک
ttp://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=9532
85- شاپور بختیار،37 روز پس از 37 سال، چاپ پنجم، بهمن 1362
 
 
* مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.
 

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.