جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
مهندس مجتبی واحدی در مصاحبه اختصاصی با رسام: خطر جمهوری اسلامی برای ایران، اسلام و مردم، بمراتب از خطر جنگ وهرچیز دیگری بدتر است.

تاريخ انتشار : 10/19/2012



 

*آقای خامنه ای جرأت وجربزه پذیرش مسئولیت تصمیمات اشتباه خود را ندارد.

*روز به روز از کسانی که مرید وپیرو آقای خامنه ای بودند ویا حداقل تظاهر به مریدی وپیروی می کردند، کاسته شده واین جمعیت ریزش کرده است.

*درانتخابات ریاست جمهوری، مردم نه نفع ملی از این انتخابات می بینند ونه انگیزه محلی زیادی برای مشارکت دارند.

*تلاش این دسته از صلاح طلبان این است که جمهوری اسلامی هم توسری خور وذلیل باقی بماند وهم بقایش تضمین شود وبرسرکار باشد.

*طی این مدتِ نزدیک به چهار سال، نه تنها هیچ تغییری درترکیب ناظران ومجریان انتخابات بوجود نیامده است، بلکه وقیح تر هم شده اند

*کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند، اولاً باید به این سؤال پاسخ دهند که چه نشانه ای دیده اند که آنها را متقاعد کرده است تا ادعا وحرف خود پیرامون تقلب در انتخابات را پس بگیرند ودیگر حکومت را دزد آراء مردم نمی دانند؟ ثانیاً بفرض اینکه انتخابات سالم ورقابتی برگزار شود؛ رئیس جمهور برآمده از چنین انتخاباتی می خواهد چکاره شود؟

*آقای خامنه ای با این اظهارات درحقیقت روحانیون را نگران می کند وبه آنها چنین القا می کند که اگر ما نباشیم سر همه شما برباد خواهد رفت وشما بالاخره چاره ای جز دفاع از من ندارید.

*آقای خامنه ای بنا دارد تا این اصلاح طلبان دست ساز خودش را به صحنه بیاورد.

*اولویت آقای خامنه ای برای حل مشکلاتش در درجۀ اول سازش با آمریکاست، بعد با اسرائیل سازش کند وبعد هم با رضا پهلوی بسازد،البته یه شرطی که آنها حاضر به پذیرش همکاری با خامنه ای باشند، ودرنهایت هم اگر مشکلاتش حل نشد با هاشمی بسازد.

*کاراکتر مطلوب آقای خامنه ای در این انتخابات شخصیتی همانند حداد عادل است.

*اگر بگویند که جنگی درخواهد گرفت ودر یک جنگ احتمالی با هر کشور خارجی ایران پانصد هزار کشته خواهد داد، والله قسم میخورم که آقای خامنه ای ککش هم نمی گزد ویا حتی اگر بگویید ایران دوهزار میلیارد خسارت می خورد، اینطور چیزها آقای خامنه ای را به هراس نمی اندازد.

*آقای خامنه ای وقتی می شنود گروههایی که سی سال است معارض جمهوری اسلامی ودر ردیف اپوزیسیون آن قرار دارند، می گویند که اگر تهدیدی متوجه جمهوری اسلامی شود، ما درکنار جمهوری اسلامی می جنگیم ودر برابر تهدید خارجی می ایستیم، طبیعتاً دچار اشتباه محاسباتی می شود ونرمش نخواهد کرد

*حتی یک نفر از این مدعیان آمریکا واروپا را رها نخواهند کرد وبرای جنگ با آمریکا واسرائیل به ایران نخواهند رفت و همانطور که عده ای از اطرافیان آقای خامنه ای درحال فریب او هستند، این گروه از اپوزیسیون هم با طرح چنین مدعیاتی او را فریب می دهند وهمین امر او را دچار اشتباه محاسباتی نموده است. 

* خطر جمهوری اسلامی برای ایران، اسلام و مردم، بمراتب از خطر اسرائیل وهرچیز دیگری بدتر است. اگر امروز ما نگران تجزیه ایران هستیم، من معتقدم که تداوم جمهوری اسلامی منجر به تجزیه ایران خواهد شد.

* اساساً جنگها را جمهوری اسلامی برافروخته است.

 

 رسام؛

او را به صراحت لهجه وقلم می شناسند. سیاستمداری با پیشینۀ اصلاح طلبی، مقاله‌نویس، روزنامه نگار، مهندس شیمی و مشاور ارشد مهدی کروبی درجریان انتخابات جنجالی ریاست جمهوری درسال 1388 است. او را می توان از جمله پیشتازان عبور از شعار اصلاحات پس از انتخابات 88 وپدید آمدن جنبش سبز دانست وبا شجاعتی مثال زدنی شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی توسط اصلاح طلبان را درآن بزنگاه، به چالش گرفت وخواهان پایان یاقتن سلطنت مطلقۀ علی خامنه ای تحت عنوان ولایت مطلقۀ فقیه با محوریت قانون اساسی کنونی شد. مجتبی واحدی، میهمان وبسایت رسام بود ودرمصاحبه ای صمیمانه، پرسشهای ما را پیرامون آخرین تحولات جاری در ایران، پاسخ گفت. متن این مصاحبه تقدیم خوانندگان عزیز رسام می شود.
• عرض سلام واحترام دارم، خدمت شما جناب آقای واحدی وتشکر از فرصتی که دراختیار ما قرار دادید. اجازه دهید از خبری که درجریان سفر آقای خامنه ای به استان خراسان شمالی منتشر شد، آغاز کنم. آقای خامنه ای دیروز دستور داد که مسئولان کشور تا انتخابات آینده آرامش را حفظ کنند. این اظهارات را چگونه تفسیر می کنید؟
آقای خامنه ای حتی جرأت و شجاعت پذیرش مسئولیت دستورهایی را که خود صادر می کند ، ندارد. به نظر من، حملات به احمدی نژاد که صراحتاً باید گفت با هدف لجن مال کردن وی صورت می گرفت، از زمانی شروع شد که آقای خامنه ای چراغ سبز نشان داد. با این حال ایشان مصر است که بگوید من دراین اختلافات بی طرف هستم، نظری ندارم واینها اختلافات طبیعی حکومت است که ناشی از عملکرد بد دولت بوده وناشی از بی لیاقتی برخی مسئولان است. ایشان طی این سالها اقدامات متعددی برای جلوگیری از علنی شدن این اختلافات انجام داده است وبه مناسبتهای مختلف و از تریبون های گوناگون درباره ضرورت علنی نشدن اختلافات، نکاتی را گوشزد کرده است. هیأت عالی حل اختلاف قوای سه گانه نمونه دیگری از این اقدامات ایشان است. اما آنچه درعمل دیده شده است این بوده که حتی یک ذره از حجم حملات هم کاسته نشده است. اما دراین مورد اخیر با توجه به دستور ایشان، در نهایت ممکن است که مثلا طرح سؤال از رئیس جمهور که درمجلس مطرح شده است، دیگر مطرح نشود ومسکوت بماند. بالاخره آقای حداد عادل وقتی با زشت ترین نوع حقارت و دروغگویی صریح، استیضاح وزیر تأمین اجتماعی را منتفی می کند، درجریان سؤال از احمدی نژاد هم باز جلو دار شده که این مسأله منتفی شود. دغدغه آقایان در جنجال سؤال از رئیس جمهور اصلاً سیاسی نیست وسرنوشت سیاسی احمدی نژاد اساساً دیگر موضوعیتی ندارد. نگرانی آقای خامنه ای واطرافیان ایشان دراین مقطع این است که آنها فکر می کنند اینگونه درگیری ها می تواند بر بازار اقتصاد ایران، تأثیرات سوئی داشته باشد وبازار را بیش از این ملتهب کند. این مسأله نگرانی های فوق العاده زیادی را از وخیم تر شدن اوضاع موجب شده است.
 برخلاف آقای خمینی که هرچه می گفت، خودش مسئولیت آنرا می پذیرفت، آقای خامنه ای چون جرأت وجربزه پذیرش مسئولیت تصمیمات اشتباه خود را ندارد، تلاش می کند تا اینگونه القا کند که من با آنچه انجام می شود مخالفم؛ اما دیگران حرف مرا گوش نمی کنند. وگرنه در عمل می بینیم که سطح این دعواها روز به روز بالاتر می گیرد. لاریجانی علیه احمدی نژاد موضع گرفت، دیگری علیه لاریجانی وبه همین تریتب. آقای خامنه ای چنین وانمود می کند که گویی با اینگونه اعمال موافق نیست. 
• به نظر شما آیا مسئولان به این دستورات عمل خواهند کرد یا خیر؟
مسئولین خودشان هم می دانند که این دستور آقای خامنه ای تنها یک کار تبلیغاتی است. بنابراین فکر می کنم که اوضاع آرام نخواهد شد وشاهد آرامش نخواهیم بود. اتفاقا آقای خامنه ای از این نوع دعواها استقبال می کند؛ چرا که تصور می کند یک رقابت واقعی در انتخابات محقق نخواهد شد. بنابراین با طرح اینگونه دعواها میان فراکسیونهای مختلف اصولگرایان که دارای ریزشهای بسیاری هم بوده است، عملاً یک نوع رقابت تصنعی ایجاد خواهد کرد وبه این ترتیب به گمان خودش وبا داغ کردن مصنوعی فضا، خواهد توانست درانتخابات آینده جمعیت زیادی را به پای صندوقهای بیاورد. 
• جو انتخابات آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر نگاهی به سه - چهار سال گذشته داشته باشیم، می توانیم بفهمیم که فضای انتخابات آینده چگونه خواهد بود. دراین دوره روز به روز از کسانی که مرید وپیرو آقای خامنه ای بودند ویا حداقل تظاهر به مریدی وپیروی می کردند، کاسته شده واین جمعیت ریزش کرده است. همانطور که درانتخابات مجلس هم برخلاف تبلیغاتی که حکومت انجام داد، ریزش شدید وجود داشت. این ریزش درانتخابات ریاست جمهوری به مراتب شدیدتر خواهد بود؛ چرا که در انتخابات مجلس دست کم نوعی رقابتهای محلی وجود داشت که سبب می شد مشارکت دراین انتخابات بالا باشد. اما درانتخابات ریاست جمهوری، مردم نه نفع ملی از این انتخابات می بینند ونه انگیزه محلی زیادی برای مشارکت دارند. بنابراین مطمئناً سردترین انتخابات برگزار خواهد شد؛ حتی اگر بعضاً برخی از دوستان اصلاح طلبِ پشیمان بخواهند با آنها همراهی کنند.
• با توجه به مجادلات جاری میان اصلاح طلبان، آیا درمجموع فکر می کنید، گروهی از اصلاح طلبان در انتحابات آینده شرکت خواهند کرد؟
من فکر می کنم که برخی از اصلاح طلبان، یک تحلیل محاسبه گرانۀ صرفاً سیاسی دارند که براساس آن تصمیم می گیرند و این از نقطه نظر یک تحلیل سیاسی صرف صحیح است. آنها گمان می کنند که اگر حکومت جمهوری اسلامی به این صورت ذلیل شده وجود داشته باشد، ممکن است سهمی از قدرت به آنها برسد. اما اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود و وجود نداشته باشد، آنها مجبور خواهند بود با گروهها وافرادی رقابت کنند که از آنها خوشنام ترند ویا حداقل بدنامی ونقطه ضعف وسابقه سوئی نزد مردم ندارند. درمحاسبه این دسته از اصلاح طلبان، اگر جمهوری اسلامی باقی بماند، آنها باید با مجموعه ای از اصولگرایان خشن، بی برنامه وفاسد رقابت کنند. آنها تصور می کنند که درچنین رقابتی برنده خواهند بود. به همین جهت تلاش این دسته از صلاح طلبان این است که جمهوری اسلامی هم توسری خور وذلیل باقی بماند وهم بقایش تضمین شود وبرسرکار باشد. این گروه از اصلاح طلبان علاقمندند که درانتخابات شرکت کنند؛ چرا که - همانطورکه گفتم-  تصور می کنند دریک انتخابات محدود و در رقابت با اصولگرایانی که در واقع از افتضاح حکومت داری شان صدای خودشان هم در آمده، شانس بیشتری برای پیروزی و برنده شدن دارند. این دسته از اصلاح طلبان در انتخابات شرکت خواهند کرد. اما کسی که کوچترین وجدانی داشته باشد ودربرابر مدعیات خود پاسخگو باشد، درچنین انتخاباتی شرکت نخواهد کرد. ادعای محوری جنبش سبزومعترضان این بوده است که این حکومت دزد آراء مردم است. طی این مدتِ نزدیک به چهار سال، نه تنها هیچ تغییری درترکیب ناظران ومجریان انتخابات بوجود نیامده است، بلکه وقیح تر هم شده اند وخیلی صریح اظهار می کنند که ما اجازه نخواهیم داد کسی غیر از خودمان درانتخابات بیاید. آن کسانی که می خواهند تحت عنوان اصلاح طلب، جنبش سبز یا هر اسم دیگری درانتخابات شرکت کنند، عملاً می گویند که ما دروغ گفتیم که در انتخابات تقلب شده است واین آقایان قابل اعتمادند ومی شود رأی مردم را به آنها سپرد وما با حضور همین ها می خواهیم در انتخابات شرکت کنیم. 
مطلب دیگر اینکه آقای خاتمی درسال 1382 که گفته بود: "با تفسیر جدید قانون اساسی رئیس جمهوری تدارکات چی است"،  ومهمتر اینکه گفته بود: "من حدس می زنم اگر رئیس جمهور بعدی با آقایان هماهنگ نبوده ومورد پسندشان نباشد، همین اختیارات نیم بند را هم از او می گیرند." درچنین وضعیتی شرکت این دسته از اصلاح طلبان در انتخابات آینده در مقارنه این حرف آقای خاتمی، "رئیس جمهور تداکارتچی" ویا بقول آقای حجاریان "رئیس جمهور حاجب الدوله است"، تنها بدین معنی خواهد بود که هدف اصلاح طلبان این است که صرفاً یک بنز ومحافظ وراننده ای داشته باشند ومثلا دراجلاس سازمان ملل شرکت کنند وبالاخره یک بروبیای ظاهری داشته باشند. اوایل برخی افراد می گفتند که  آقای خاتمی خودش نجیب بود. بعضی دیگر هم البته می گفتند که ایشان بی عرضه بود؛ الان ببینید که احمدی نژاد آمده وخود او همه کاره است. امروز مشخص شده است که احمدی نژاد هم هیچ کاره است. یعنی روزی که رهبر دلش بخواهد به کسی قدرت دهد، او همه کاره می شود وروزی که قدرت را از او بگیرد، برایش فرق نمی کند که رئیس جمهور باشد یا نگهبان دفتر ریاست جمهوری. رئیس جمهوری هیچ کاره است وهیچ اختیاری از خود ندارد وهمه اختیارات دردست رهبر است. 
سؤال من هم همین است که کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند، اولاً باید به این سؤال پاسخ دهند که چه نشانه ای دیده اند که آنها را متقاعد کرده است تا ادعا وحرف خود پیرامون تقلب در انتخابات را پس بگیرند ودیگر حکومت را دزد آراء مردم نمی دانند؟ ثانیاً بفرض اینکه انتخابات سالم ورقابتی برگزار شود؛ رئیس جمهور برآمده از چنین انتخاباتی می خواهد چکاره شود؟ به نظر من قبل از اینکه بگوییم که چه کسی در انتخابات شرکت می کند وچه کسی شرکت نمی کند، خوب است به این دو سؤال پاسخ دهیم. دو سؤالی که من مطرح کردم وبابت آنها مکرراٌ ومکرراً از دوستان اصلاح طلب فحش خوردم. 
• اظهارات آقای خامنه ای درباره ضرورت عدم جدایی روحانیت از نظام وهمچنین ضرورت حفظ نظام از دیدگاه مراجع تقلید را چگونه می توان توجیه وتفسیر کرد؟
آقای خامنه ای با این اظهارات درحقیقت روحانیون را نگران می کند وبه آنها چنین القا می کند که اگر ما نباشیم سر همه شما برباد خواهد رفت وشما بالاخره چاره ای جز دفاع از من ندارید. نظام هم در اظهارات ایشان یعنی شخص خودش؛ شخص آقای خامنه ای. اصلا نظامی وجود ندارد. ما وقتی می گوییم نظام بالاخره قوانین وراهکارهایی واصول وپرنسیب هایی دارد. درجمهوری اسلامی چنین چیزی وجود ندارد. اتفاقا من درحال نوشتن مقاله ای هستم که در آن به این مسأله اشاره داشته ام. ایشان دوسال پیش درجمع فرماندهان نیروی انتظامی گفته است: "با کسانی که ظواهر ونجابت عمومی جامعه را مختل می کنند باید بشدت برخورد نمود." اما این روزها اظهار کرده است که "دربرخورد با بدحجاب ها باید نرمش واخلاق داشت." این نشان می دهد که ایشان به هیچ اصلی پایبند نیست. قصد من این نیست که درمورد درستی یا نادرستی هرکدام از این اظهارات داوری کنم؛ اما از این اظهارات می توان نتیجه گرفت که نظام و سازوکاری برای تصمیم گیری درجمهوری اسلامی وجود ندارد. هرچه هست شخص ایشان است. ایشان درحقیقت با هراساندن روحانیون، از بالاترین سطوح که مراجع تقلید باشند - ومن واقعاً از بکار بردن واژه مرجع برای آنها متأسفم؛ چرا که بعضی از آنها واقعاً مایه ننگ عنوان مرجع تقلید هستند، چون به ناحق این همه از این حکومت فاسد دفاع می کنند.- تا یک روحانی عادی وروضه خوان ومداح، قصد دارد به آنها چنین القا کند که اگر من بروم همه شما بیچاره اید، سرتان به باد خواهد رفت ومردم تک تک شما را اعدام خواهند کرد وشما بعنوان روحانیت ناچارید که از این حکومت دفاع کنید. به نظر من نه اینکه آقای خامنه ای از جانب روحانیون نگران نباشد، اما این صحبت ایشان بیشتر برای این است که درروحانیون ایجاد نگرانی کند تا از سر ترس ونگرانی، ناگزیر به دفاع از حکومت شوند. 
• به نظر می رسد احمدی نژاد بنا ندارد که بدون تلفات وهزینه حداقلی پست خود را ترک کند، فکر می کنید دامنه رویارویی او با رهبری ورقیبان محافظه کار تا کجا گسترش خواهد یافت؟
اگر شما ریشه برخوردهای احمدی نژاد با خامنه ای را در دوره دوم ریاست جمهوری با دوره اول مقایسه کرده وانگیزه ومخالفتهای او را ریشه یابی کنید، تحلیل وپیش بینی آنچه در ماههای آینده اتفاق خواهد افتاد، هموارتر وآسان تر خواهد بود ومی توانید پیش بینی کنید که طی چند ماه آینده این برخوردها تشدید خواهد شد، یا مثلا احمدی نژاد سکوت خواهد کرد. به نظر من احمدی نژاد شخصاً نه انسان شجاعی است ونه حق طلب؛ چرا که اگر ذره ای شجاعت در وجودش بود، باید درهمان دوره اول ریاست جمهوری در بعضی موارد دربرابر خامنه ای می ایستاد. ایستادگی های احمدی نژاد دربرابر خامنه ای وقتی شروع شد که ضعف داخلی وخارجی رهبر پدید آمد. ضعف داخلی بخاطر جنبش سبز وضعف خارجی بخاطر فشارها وتحریمها. احمدی نژاد پس از مشاهده چنین وضعیتی مقاومت خود دربرابر رهبری وسرپیچی از فرامین او را دربارۀ مسائل گوناگون از جمله مشائی وپرونده هسته ای ومبارزه با بدحجابی آغاز نمود و با اینکه خود از سردمداران مبارزه با بدحجابی بود، یکباره به یکی از منتقدان آن بدل شد. همانطور که گفتم، بطور کلی آغاز مخالفتهای احمدی نژاد با خامنه ای از زمانی بود که احمدی نژاد متوجه شد خامنه ای موضع ضعیفی دارد وقدرت برخورد با او را ندارد. با این تحلیل، اگر چه مواضع احمدی نژاد و خامنه ای بخاطر فشارهای اقتصادی وسیاسی، روز به روز در داخل و خارج ضعیف تر می شود، ولی در واقع سرعت ضعیف تر شدن خامنه ای بیشتر از سرعت ضعیف شدن احمدی نژاد است؛ لذا مقابله احمدی نژاد با خامنه ای طی ماههای آینده جدی تر خواهد بود.
• به نظر شما آیا رهبری بنا دارد تا در انتخابات آینده حدااقل به بخشی از اصلاح طلبان اجازه ورود به بازی انتخابات را دهد؟
آقای خامنه ای درسال 1368 در اوایل رهبری، حرفی به آقای کروبی زده بود که الان هم در ذهن خود بنا دارد همان الگو را عملی نماید. وی به آقای کروبی گفته بود که "شما جناح چپی ها، تنها امتیازی که نسبت به راست گراها دارید، مبارزه با آمریکاست. من خودم سردمدار مبارزه با آمریکا خواهم شد واین امتیاز را هم از دست شما می گیرم." به نظر من آقای خامنه ای درحال یک نوع "اصلاح طلب سازی" است. ایشان می خواهد مثلا جناحی موسوم به اصلاح طلب اما وابسته به خودش درست کند که هیچ نسبتی با اصلاح طلبی به معنای واقعی وآن جناج چپ واصلاح طلبان واقعی ندارند. آقای خامنه ای بنا دارد تا این اصلاح طلبان دست ساز خودش را به صحنه بیاورد. مثلاً یک نفر از اعضای حزب اعتماد ملی را بعنوان دبیرکل تعیین کند ویک نفر دیگر را بعنوان دبیرکل جبهه مشارکت برسرکار بیاورد. کما اینکه ایشان دفتر تحکیم وحدت را تصاحب کرده است. همچنین ممکن است ایشان خانه کارگر را تحت سلطه خود درآورد ویا حتی بخشی از حزب کارگزارن را جذب نماید ودرواقع همانطور که در بعضی مواقع خودش اپوزیسیون سازی می کند، دراین مقطع هم وی اصلاح طلب سازی خواهد کرد ویک جناح مصنوعی خواهد ساخت. اما به گمان من شرایط کشور تا هشت- نه ماه آینده بسیار تغییر خواهد کرد و مسائلی مانند فشارهای خارجی وتحریمها درکنار بحران های داخلی، درنهایت آقای خامنه ای را با خود همراه خواهند نمود واو توانایی تطبیق برنامه های خود را نخواهد داشت.
• تحلیل شما از بازداشت فرزندان هاشمی در مقطع کنونی چیست؟ واساساً تصمیم نظام دراراتباط با هاشمی چیست؟
من همیشه معتقد بوده ام که در بعضی از معاملات ومراودات و بده بستانهای سیاسی، بیش از اینکه زبانها با هم حرف بزند، چشمها با هم حرف می زند و به این واسطه پیامهای غیر رسمی مبادله می شود؛ بیشتر از آنکه کلامی گفته شود یا مطلبی نوشته شود. رفسنجانی بخوبی شرایط داخلی وخارجی را می داند، وخامنه ای هم از اشتیاق رفسنجانی برای بازگشت کاملا آگاه است. این مسأله یک نوع توافق نانوشته بین این دو ایجاد می کند. هاشمی از ضعف خامنه ای بخوبی آگاه است ومی داند که خامنه ای نمی تواند به فرزندان او مثل حمزه کرمی ومسعود باستانی فشار بیاورد. مقصود من از نام بردن از این دو تن این است که آنها از همکاران مهدی هاشمی در سایت جمهوریت بودند که بعد از انتخابات بیشترین فشارها را تحمل کردند. رفسنجانی بخوبی می داند از اینگونه فشارهایی که به این افراد آمد، به فرزندان خودش وارد نخواهد شد. بنابراین به آنها دستور می دهد که به داخل کشور برگردند و یک نوع بهره برداری سیاسی از این قضیه می کند. مادر مهدی هاشمی جزو مادران داغ دار وآقای هاشمی پدر زندانی سیاسی می شود. از طرف دیگر آقای خامنه ای هم بخوبی می داند که هاشمی چقدر مشتاق است که در حکومت مشارکت داشته باشد. به همین خاطر این مسأله را درمحاسبات خودش منظور می کند واگر روزی مجبور شد، قطعا به سراغ کروبی، موسوی وخاتمی نخواهد رفت واگر قرار شد که تظاهری به گشایش فضا از طرف خامنه ای صورت بگیرد، او قطعاً هاشمی را انتخاب خواهد کرد؛ چرا که هاشمی درجامعه چندان خوشنام نیست که بتواند به قطبی درجامعه بدل شده وبه خطری برای خامنه ای تبدیل شود واز طرف دیگر هم می تواند از جهت مدیریتی به خامنه ای کمک کند. به نظر من با توجه به شناختی که این دونفر از هم دارند، یک نوع تعامل وهمکاری میان آنها انجام می شود، بدون اینکه توافقی میان آنها نوشته شده ویا با هم مذاکره ای داشته باشند. من اصلاً این ایده را قبول ندارم که هاشمی ورود فرزندش به ایران را از پیش با خامنه ای هماهنگ کرده باشد، بلکه هاشمی شرایط ضعیف خامنه ای را درک کرده ومی داند که فشار چندانی به فرزندانش نخواهد آمد؛ ضمن اینکه می تواند از بازگشت وزندانی شدن فرزندانش بهره برداری سیاسی کند؛ بخصوص اینکه مردم ایران هم مردم مظلوم پرستی هستند وخیلی از سوابق افراد را فراموش می کنند وهاشمی احتمالاً از این موقعیت بهره برداری خواهد کرد. از طرف دیگر خامنه ای هم هاشمی را بعنوان گزینه جایگزین، درحالت انتظار وآب نمک خوابانده تا اگر مجبور شد، روزی کوتاه بیاید و بتواند از کمک هاشمی استفاده کند. من خیلی صریح می گویم که اولویت آقای خامنه ای برای حل مشکلاتش در درجۀ اول سازش با آمریکاست، بعد با اسرائیل سازش کند وبعد هم با رضا پهلوی بسازد،البته یه شرطی که آنها حاضر به پذیرش همکاری با خامنه ای باشند، ودرنهایت هم اگر مشکلاتش حل نشد با هاشمی بسازد. درنتیجه او هیچگاه به سراغ موسوی وکروبی وخاتمی نخواهد رفت. خامنه ای هاشمی را دررده بعد از رضا پهلوی وغیره قرار می دهد تا درنهایت از سرناچاری، از آنها استفاده کرده وبا آنها همکاری کند.
• بحران کنونی دراقتصاد، همان چیزی است که آقایان موسوی وکروبی چهارسال پیش تر پیش بینی کرده بودند وراه حل هایی را درارتباط با آن ارائه داده بودند. به نظر شما آیا وضعیت کنونی نظام وسقوط آزاد اقتصاد نظام وآقای خامنه ای را مجاب کرده است تا از تجربیات مدیران سابق دست کم درعرصه های مدیریت میانی اجرایی استفاده کنند؟ یا این در همچنان بر پاشنه دولت احمدی نژاد خواهد چرخید؟
آقای خامنه ای ممکن است دردلش به این مطلب مجاب شده باشد، اما خصلت کینه جویی او که حتی اطرافیان ایشان هم بدان اذعان دارند، اجازه نمی دهد که ایشان بیاید وبصورت علنی بگوید که طی این هشت سال کشور به افتضاح کشیده شده است. دلیل این امر هم واضح است؛ چرا که درصورت پذیرش اشتباه خواهند گفت که پدید آمدن این افتضاح بدون حمایت مستقیم شخص رهبر ممکن نبوده است. آقای خامنه ای درحقیقت درپی القای این مطلب است که افتضاح کنونی محصول فساد دولتهای هاشمی وخاتمی وخودسری های دولت احمدی نژاد است واین مدیریتهای دولتهای پیاپی بوده است که کشور را به این نقطه رسانده است. سناریویی که آقای خامنه ای نوشته است ودرپی القای آن به افکار عمومی است، این است. با توجه به این نکته، حتی اگر آقای خامنه ای قلباً نیز به ضرورت بازگشت برخی چهره ها به قدرت، به اقناع وجدانی رسیده باشد، مهم این است که چگونه می خواهد این سناریو را اجرا کند. سناریوی او این است که همه مدیران پرونده فساد داشته باشند، پرونده ضعف داشته باشند وبهرحال پرونده اتهامی داشته باشند وهیچ کدام نتوانند دربرابر او سربلند کرده ومدعی شوند. البته این محاسبات ایشان است. اما ما هم اعتقاد به تقدیر الهی داریم و معتقدیم که خدا تدبیر بندگان خوب خود را هم حتی بی نتیجه می گذارد، چه رسد به تدبیر بندگان شیطان صفت خود را؛ وهم اینکه اینقدر شرایط از هم پاشیده است که نه تنها خامنه ای، بلکه ده نفر همانند او هم نخواهند توانست امور را آنطور که دلخواه آنهاست پیش ببرند. 
• پیش بینی شما از آرایش نیروهای رقیب در انتخابات آینده ریاست جمهوری چیست؟ آیا دراین نمایش انتخابات، جریان احمدی نژاد محلی از اعراب خواهد داشت؟
ببینید؛ من قائل به وجود جریانی به نام شخص احمدی نژاد نیستم. احمدی نژاد نماینده یک جریان در داخل کشور است که طی این چند سال پول کلانی به جیب زدند وبخشی از پول را هم برای انتخابات گذاشتند. این طیف ممکن است در قالبها واسامی مختلف بیایند که نوعی گرایش به تفکر احمدی نژادی دارند. من این مطلب را دوسال پیش در یک مصاحبه گفتم که دولت احمدی نژاد فاسدترین دولت تاریخ ایران بوده است. این ادعا قابل اثبات هم هست. پولهایی که در این دولت جابجا شده است. شما همین فاصله ای را که اکنون بین درآمد ارزی ووضعیت کشور وجود دارد، ببینید. این مسأله هیچ معنایی جز این ندارد که بخش عمده ای از درآمد کشور درمحلهای دیگری صرف شده یا برای بعضی امور دیگر ذخیره شده است. این جریان ناشی از پولهای جابجا شده، قابل حذف نیست؛ چراکه پول در جریان نمایش انتخابات در ایران اثر عمده وبسزایی دارد. البته ممکن است این طیف درنهایت تصمیم بگیرد که پشت سر یکی از این دو جریانی که تعریف خواهم کرد، قرار بگیرد وبا پولهای کلان خود که آنها را به پولدارترین جریان حاضر درمیان جریانهای موجود بدل کرده است، حمایت خود را از یکی از دو جریان حاضر در عرصه اعلام کنند. سرمایه این گروه حتی از آقای خامنه ای ودوستان او هم بیشتر است.  شما اگر بنیاد مستضعفان وآستان قدس را کنار بگذارید، همه اینها به پای یک اختلاس سه هزار میلیاردی تومانی نمی رسد. البته نهادهایی امثال آستان قدس وبنیاد مستضعفان هم چندان بی بضاعت وبدون سرمایه نیستند، منتهی آنچنان مدیریت بی کفایت داشته اند که چیزی از آنها باقی نمانده است واگر همین آستان قدس به درستی اداره می شد می توانست با دولت رقابت کند. اما بهرحال این جناح پول مداری که از این هشت سال حسابی فربه شده، پشت سر یکی از دوجناح قرار خواهد گرفت وبه نظر من حتی اگر نمایش نیم بندی از انتخابات باشد، این طیف می تواند درآن تاثیر بگذارد. 
• به نظر شما در انتخابات آینده با توجه به بحرانهای گریبانگیر داخلی وبحران فزاینده بین المللی، گزینه مطلوب آقای خامنه ای برای اداره این بحرانها وتصدی پست ریاست جمهوری چه کسی است؟
کاراکتر مطلوب آقای خامنه ای در این انتخابات شخصیتی همانند حداد عادل است. تجربه ای که آقای خامنه ای طی این سالها بدست آورده این است که افرادی که حتی حدس هم نمی زد، در برابر او ایستاده اند. بنابراین او بدنبال شخصی نیست که دربرابر او نایستد؛ بلکه او به دنبال کاندیدایی است که در فردای کشور، حتی اگر وضعیت از این هم که هست بدتر شد وآقای خامنه ای هم از آن چیزی که الان هست، ضعیف تر شد، اساساً عرضه ایستادن در برابر او را نداشته باشد. کاندیدایی با این ویژگیها الان در وجود آقای حداد عادل متعین است. به نظر من مطلوب ترین گزینه برای آقای خامنه ای درنمایش انتخابات سال آینده، کاراکتری همانند حداد عادل است که شاید نمونه دومی هم نداشته باشد. مرتبۀ نازل چنین کاندیدایی آقای ولایتی است که دیگر آنقدر بی حال شده - برخلاف سابق که مدعی بود- که حال ادعا کردن وایستادگی در برابر خامنه ای را ندارد. جناح دیگر، شخصیتهایی هستند که از دسته اول جذاب تر بوده، خوب می توانند حرف بزنند، چهره جذاب تری دارند واز زبان گویاتری برخوردارند، مثل قالیباف. به نظر من رقابت اصلی درنمایش انتخابات سال آینده میان کاراکتری مثل حداد عادل وکاراکتری مثل قالیباف صورت خواهد گرفت. 
همانطور که قبلا هم عرض کردم، تحولات هشت نه ماه آینده در کشور بحران زده ای مانند ایران بسیار اثرگذار خواهد بود. من فکر می کنم تغییرات، بسیار گسترده تر از آنچه ما فکر می کنیم، بوقوع خواهد پیوست. اگر فکر کنیم که امروز خرداد ماه سال 1392 است، آقای خامنه ای قطعاً برای حدادعادل، نامی مهندسی خواهد کرد؛ زیرا خامنه ای از کسانی که حتی یک درصد احتمال می رفته در برابر او بایستند، ضربه خورده وکینه پیدا کرده است. بنابراین وی بدنبال کسی خواهد رفت که اگر تمام دنیا هم پشت سر او بایستاد وبگویند ما از تو دربرابر خامنه ای حمایت می کنیم، عرضه ایستادن دربرابر خامنه ای را نداشته باشد. چنین شخصیتی تنها در شخص حداد عادل متعین است. 
• درمسأله هسته ای هم اظهارات آقای خامنه ای پیرامون وحشیانه بودن تحریمها نشان داد که جمهوری اسلامی بشدت از لحاظ تحریمها تحت فشار است. به نظر شما در کوتاه مدت ومیان مدت آیا شاهد نرمشی در این پرونده از سوی جمهوری اسلامی خواهیم بود؟ یا بعبارت بهتر آقای خامنه جام زهری هواهند نوشید؟
من گمان می کنم آقای خامنه ای تا زمانیکه  چاقو در بیخ گلویش قرار نگیرد، کوتاه نخواهد آمد؛ چرا که او آدمی نیست که از فشارتحریم ها به مردم نگران شود ویا دغدغه این را داشته باشد که مثلا نیمی از ایران از دست خواهد رفت ویا اگر ایران درگیر جنگ شود، هزار میلیارد دلار زیان خواهد دید ویا مثلا پانصد هزار نفر دراثر چنین جنگی کشته می شوند. ببینید؛ موقعی که اسرائیلی ها پرگویی کردند وگفتند که می خواهیم به ایران حمله کنیم، یک وزیر اسرائیلی اظهار کرد که ما محاسبه کرده ایم که درچنین جنگی پانصد اسرائیلی کشته خواهد شد. یعنی آنها برای همین پرگویی بی ربط شان که حتی جرأت اقدام به آنرا هم ندارند، محاسبه کردند واتفاقا به معنای واقعی، اسرائیل کوچکتر از آنستکه بخواهد به ایران حمله کند؛ اما با این همه آنها همین احتمال ضعیف را هم مورد ارزیابی ومحاسبه قرار داده اند. اما شما این طرف را ببینید؛ اگر بگویند که جنگی درخواهد گرفت ودر یک جنگ احتمالی با هر کشور خارجی ایران پانصد هزار کشته خواهد داد، والله قسم میخورم که آقای خامنه ای ککش هم نمی گزد ویا حتی اگر بگویید ایران دوهزار میلیارد خسارت می خورد، اینطور چیزها آقای خامنه ای را به هراس نمی اندازد. آنچه آقای خامنه ای را می ترساند ومجاب به مذاکره می کند، این است که حکومت خود را درخطر ببیند.از نظر آقای خامنه ای مهم نیست که فساد، فشار و بی کفایتی در داخل کشور وجود دارد؛ مادامی که دنیا فقط دغدغه اش این باشد که ایران بمبی نداشته باشد که بر سر اسرائیل  فرو بریزد، آقای خامنه ای کوتاه نخواهد آمد. اتفاقاً از همین حربه استفاده خواهد کرد تا بتواند مرتب از دنیا امتیاز بگیرد. همین امروز با تمامی بی کفایتی ها، مفاسد وماجرا جویی هایی که در عرصه بین الملل انجام می دهد، اتحادیه اروپا بیانیه صادر می کند واز ایران می خواهد تا تنها در مسائل هسته ای مسئولیت پذیر باشد. درنهایت هم تمام نگرانی دنیا این است که مبادا جمهوری اسلامی از این بمبها وتسلیحات علیه اسرائیل استفاده کند. گویی تمام دنیا در یک کشور کوچکی مثل اسرائیل جمع شده است که اگر امنیتش حفظ شود، تمام دنیا هم امن خواهد بود. آقای خامنه ای  این مطلب را بخوبی درک کرده است. یعنی گنده گویی ها وتبلیغات وعقده گشایی هایش را به راحتی انجام می دهد واگر روزی هم ناچار شد، ممکن است مسأله هسته ای را حل کند؛ اما هنوز به مقطعی نرسیده است که بخواهد کوتاه بیاید. ایشان نه از کشته شدن صدها هزار ایرانی و نه از بین رفتن صدها هزار میلیارد دلار ثروت ایران دریک جنگ احتمالی نگران بوده است؛ کما اینکه امروز هم نیست. درکجا دیده اید با از بین رفتن ارزش پول ملی واینکه درعرض یک روز ارزش آن یک سوم شده است، به آقای خامنه ای برخورده باشد؟ آیا یک چین به پیشانی آقای خامنه ای اضافه شده است؟ ویا مثلا کوچکترین اثر غم درچهره ایشان می بینید؟ شما همین الان سایتهای حکومتی را بخوانید. همه به این دلخوش کرده اند که وقتی آقا وارد شد، جوانها (ببخشید از این تعبیر، چون در سایتهای خودشان از آن استفاده شده، من هم استفاده می کنم) مثل گوسنفد از سروکول هم بالا می رفتند ووقتی رفتند جلو ودیدند که پرده تکان خورد، همه مشعوف شدند. آنها به دنبال همین چیزها هستند. این بدین معنی است که یک ذره نسبت به پرونده هسته ای احساس نگرانی نمی کنند، چون می دانند که می توانند با دنیا بازی کنند. چرا که برای جامعه جهانی، دنیا تنها در اسرائیل خلاصه شده است وتهدید ایران هم در بمبی خلاصه شده است که ممکن است بر سر اسرائیل بریزد. من این مطلب را هم قبلا گفته ام: "کسی که فکر می کند ایران بمب می سازد وآنرا  بر سر اسرائیل می ریزد، واقعا احمق است. جمهوری اسلامی اگر بمب بسازد، بر سر مردم ایران خواهد ریخت." 
• با توجه به فزونی یافتن فشارهای خارجی بر جمهوری اسلامی، آیا نظام دست به گشایش ولو نسبی در فضای داخل دست خواهد زد ومثلا شاهد خارج شدن آقایان موسوی وکروبی از حصر یا حداقل اجازه دیدار آنها با فرزندانشان خواهیم بود؟
تصور آقای خامنه ای این است که به این نقطه نخواهد رسید. آقای خامنه ای وقتی می شنود گروههایی که سی سال است معارض جمهوری اسلامی ودر ردیف اپوزیسیون آن قرار دارند، می گویند که اگر تهدیدی متوجه جمهوری اسلامی شود، ما درکنار جمهوری اسلامی می جنگیم ودر برابر تهدید خارجی می ایستیم، طبیعتاً دچار اشتباه محاسباتی می شود ونرمش نخواهد کرد. وقتی می شنود که دشمن ترین دشمنان داخلی اش می گویند که اگر ایران تهدید شود، ما درکنار آقای خامنه ای می جنگیم - واصلا هم محاسبه نمی کنند که آیا رژیم آنها را می پذیرد یا نه؟ و بفرض هم اگر رفتند وخطر را دفع کردند آیا فردا صبح همین حکومت آنها را اعدام نخواهد کرد؟ - طبیعی است که دچار توهم شود واساساً با وجود چنین مخالفینی چرا آقای خامنه ای باید بترسد؟ به نظر من اشتباه اساسی آقای خامنه ای این است که هیچ گاه به نقطه بحران نخواهد رسید که مجبور شود در بُعد داخلی وخارجی مجبور به کوتاه آمدن شود. شما کوچکترین نشانه ای از مبارزه با فساد اقتصادی وبحران داخلی وکوچکترین تلاشی برای باز شدن فضا نمی بینید؛ بلکه عملکرد حاکمیت درست برخلاف گشایش - ولو نسبی - فضاست.
 درهمین روزها که می گویند تهدیدها وفشارها زیاد شده است، آقای مهندس توسلی به یازده سال محکوم شده است وخانم نسیم سلطان بیگی که حکم اجرا نشده داشته است، برای اجرای حکم شش سال حبس به زندان منتقل می شود ونوشته های آقای تاج زاده در زندان از او گرفته می شود وفشارها بر آقای کاظمینی بروجردی بیشتر می شود. بنابراین ما هیچ نشانه ای از بازشدن فضا نمی بینیم. آقای دعایی بعنوان بی خطرترین روزنامه نگار ایران، یک جشن تولد برای خاتمی برگزار می کند. شما ببینید چگونه او در رسانه های محافظه کار لجن مال می شود. این بدین معنی است که من هیچ نشانه ای از بازشدن فضا نمی بینم وهیچ نشانه ای از نگران شدن آقای خامنه ای هم نمی بینم. علتش هم این است که ایشان مرتکب اشتباه محاسباتی شده است وفکر می کند این کسانی که الان می گویند "اگر جنگ بشود درکنارت می ایستیم"، واقعاً به این ادعای خود عمل خواهند کرد. در حالیکه حتی یک نفر از این مدعیان آمریکا واروپا را رها نخواهند کرد وبرای جنگ با آمریکا واسرائیل به ایران نخواهند رفت و همانطور که عده ای از اطرافیان آقای خامنه ای درحال فریب او هستند، این گروه از اپوزیسیون هم با طرح چنین مدعیاتی او را فریب می دهند وهمین امر او را دچار اشتباه محاسباتی نموده است. 
• نقش وموضع اپوزیسیون خارج از کشور پیرامون انتخابات آینده چه خواهد بود؟
من انگیزه کسانی راکه برای مخالفت با جنگ آنچه به ذهنشان می رسد را اجرا می کنند، تقدیر می کنم؛ اما بنده در یادداشتی که پیش ازاین نوشتم، به کسانی که خواستار ارائه  "تضمین امنیتی به آقای خامنه ای" شده بودند، اشاره نمودم واین را بازی پشت پرده با خود جمهوری اسلامی دانستم. با این همه من بدنبال انگیزه یابی نیستم، اما نتیجه کار را تدوام راه اشتباهی که آقای خامنه ای آغاز کرده است می دانم. من کمتر از یکماه پیش، هنگامی که تظاهرات درکانادا برگزار شد، آنجا بودم. روز پیش از برگزاری تظاهرات جلسه ای بود که از من خواستند درآن شرکت کنم. به من گفتند که درآن تظاهرات ممکن است پرچم جمهوری اسلامی را بالا ببرند وبعضی افراد خاص هم خواهند آمد. من هم گفتم که حضور درجایی که پرچم جمهوری اسلامی بالا برود را خیانت به مردم ایران می دانم وشرکت نخواهم کرد. به نظر من اگر برای دفع یک خطر، به یک خطر بمراتب بزرگتر تن بدهیم، با محاسبات عقلانی، دینی وملی جور در نمی آید. من به صراحت عرض می کنم که خطر جمهوری اسلامی برای ایران، اسلام و مردم، بمراتب از خطر اسرائیل وهرچیز دیگری بدتر است. اگر امروز ما نگران تجزیه ایران هستیم، من معتقدم که تداوم جمهوری اسلامی منجر به تجزیه ایران خواهد شد. وقتی اقلیتها درگوشه وکنار کشور سرکوب می شوند، نه تنها علقه و وابستگی آنها به حکومت مرکزی کم می شود، بلکه با دید کینه به حکومت مرکزی نگاه خواهند کرد وبه همان نسبت علقه آنها نسبت به یکپارچگی کم خواهد شد. این چیزی نیست که ما برایش فرمول درست کنیم وبگوییم که به هیچ وجه خطری متوجه تمامیت ارضی کشور نیست. وقتی اقلیتها احساس می کنند که حکومت نه تنها برای آنها پدر ومادر نیست، بلکه درنقش سرکوبگر ودشمن عمل می کند، از حکومت مرکزی که سمبل وحدت کشور است گریزان می شوند. بنابراین حکومت از چشم مردم می افتد وتمامیت ارضی کشور بیش از پیش درخطر خواهد افتاد. به همین جهت من "جمهوری اسلامی" را از خطر تجزیه هم بدتر می دانم ومعتقدم خسارتی که دارد، از دهها جنگ هم بیشتر است. 
اساساً جنگها را جمهوری اسلامی برافروخته است. خود مسئولان اعتراف می کنند که از سال 61 به بعد جنگ بیهوده بوده است. من دربنیاد شهید کار کرده ام و می دانم که تا سال 61 چند نفر شهید شدند واز سال 61 به بعد چند نفر شهید شدند. حداقل تعداد کسانی که از سال 61 تا 67 شهید شدند، ده برابر کسانی است که از آغاز جنگ درسال 59 تا سال 61 شهید شدند. میزان خساراتی که از سال 61 تا 68 به کشور وارد شد، دهها برابر میزان خسارتی است که از سال 59 تا 61 به مملکت وارد شده است. بهمین جهت این حکومت هم قبلاً به ایران خسارت زده وهم درآینده خواهد زد. ازاینکه عده ای در اپوزیسیون بخواهند دریک جنگ احتمالی درکنار جمهوری اسلامی بایستند، این کار به هیچ وجه قببیح نیست. اما باید این تصمیم مبتنی بر محاسبه منطقی، عقلانی وسیاسی باشد. بیایند ویگویند که ما محاسبه کردیم که تداوم جمهوری اسلامی چه مجموعه خسارتها را برای کشور دارد وجنگ چه خسارتهایی را در بردارد. تدوام جمهوری اسلامی چه مجموعه خسارتها را برای ممکلت دارد وتحریمها چه خساراتهایی را بهمراه خواهد داشت. بیایند وبگویند که ما محاسبه کردیم وبرآیند محاسبات ما این شده است که ما باید از جمهوری اسلامی حمایت کنیم. آنوقت من هم از این موضع شان تقدیر خواهم کرد، اگر چه حمایتشان نخواهم کرد. به نظر من اپوزیسیون بیاید وبا محاسبه بگوید که چرا می خواهد در انتخابات شرکت کند ودیگر اینکه به همان دو سؤالی که درآغاز مطرح شد، پاسخ دهد. آیا نشانه ای در گفتار وگفتمان جمهوری اسلامی دیده است که  اپوزیسیون را به این جمع بندی رسانده است که جمهوری اسلامی دیگر دزد آراء مردم نیست؟ ودیگر اینکه از شرکت در انتخابات وانتخاب رئیس جمهور چه دستاوردی عاید خود خواهد کرد؟ آیا دستاورد این است که فردا که رادیو را روشن می کنیم به جای محمود احمدی نژاد گفته شود رئیس جمهوری محمد خاتمی وبرای آنها مهم نباشد که رئیس جمهوری چه کاره است؟ ورئیس جمهور کماکان تدارکاتچی رهبر باشد؟ که الان بمراتب از هشت سال پیش بدتر است! به نظر من این موارد را به مردم توضیح دهند. وقتی این مسائل را روشن کردند، حتی اشکال ندارد اگر دوستان تصمیم بگیرند از جمهوری اسلامی حمایت کنند. صراحتاً بگویند که غلط کردیم گفتیم که در انتخابات سال 88 دزدی شد. ولی بعد از این محاسبات اظهار نظر کنند ودلایل خود را شفاف با مردم مطرح نمایند. مثل قصه دماوند ورأی دادن آقای خاتمی نباشد که عده ای گفتند مصلحتهایی بود که ایشان به دماوند رفتند ورأی دادند؛ بلکه دلایل خود را مطرح کنند. شاید ما هم رأی دادیم!
با تشکر از وقت وفرصتی که دراختیار ما وخوانندگان رسام قرار دادید.
 

برچسبها:


saeid hashemi samareh 11/4/2012
i am the reletive of mojtaba hashemi samareh .i would tell you since ahmadinejad became president of IRAN he did buy a big house his son is in seda va sima iran his damad(son in low) is one the thief in Government .all of his brother got high position i government he seems as a religious man but he is one the corrupt in the government
مهرداد 10/29/2012
ببخشید ایشان سخنگوی آقای خامنه ای هستند؟ بنده خدا خواب هایی که شب ها میبینه برای رسام تعریف میکنه شما هم به به چه چه میکنید. ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند. معلوم بود از استقبال بی نظیر مردم خراسان شمالی از رهبری چقدر عصبانیه.طفلکی
مهدی 10/21/2012
بسیار جالب ولی خیلی طولانی بود. البته آقای واحدی بسیار سریع صحبت میکنند. ممنون. دیدی کلی از کل ماجرایی به نام جمهوری اسلامی. خیلی میخواستم سئوالی در مورد وضعیت اقتصادی ایران از ایشان بکنم.
پژمان 10/20/2012
بسیار عالی بود. واقعاً آقای مجتبی واحدی انسان متفکر و باخردی هستند. هر وقت ایشان با صدای آمریکا مصاحبه دارند من از قبل تلویزیون رو رزرو می کنم. که مبادا خانواده بگن امشب فلان سریال رو داره و فلان کارتون رو داره.
علی 10/20/2012
اگه راست میگید نظر منو بذارید
علی 10/20/2012
جمع کنید بساط تون رو شما همش به فکر منافع خودتون هستید سی سال با دست خالی جلوی این همه.کشور ایستادیم اینهمه تحریم شدیم شاه اون هم پول مملکت رو بالا کشید و رفت باز هم سرپا هستیم مثل کشور های دیگه نیستیم که آمریکا یه نگاه چپ به شون میکنه خودشان را خیس میکنند
فاطمه 10/20/2012
سرافراز باشند جناب أقاي واحدی که با شجاعت فراوان همواره درست و دقیق مسایل را موشکافی کرده و اگاهی رسانی می کنند .پاینده ایران .
احد وکيلی 10/20/2012
درود بر شما اقای واحدی
rahmn kermanian 10/20/2012
در سال ۵۸ بازرس انتخابات بودم و به خاطر جلوگیری از تقلب از چماقداران خمینی کتک خوردم. خانم حریری(فاطمه) {در مورد نام کوچک مطمئن نیستم} همسر دکتر فاضل وزیر بهداری در یکی از این انتخابات که مقامی هم داشت به دلیل اعتراض به تقلب گسترده شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با بینی‌ شکسته و وضع بد با امبولانس به بیمارستان رفت.ایشان مردانه بر دفاع از حقوق ملّت پافشاری کرد تا بالاخره در سال ۶۰ با داشتن همسر وزیر و دو فرزند اعدام شد.از آن پس حالم از شنیدن نام انتخابات و از کسانی که به انتخابات جمهوری باور دارند به هم میخورد و آنها را مثل امام(له‌) دجال میشناسم.آخر بیچاره‌ها رژیمی‌ که دختران ۱۳-۱۴ ساله ملّت را قبل از اینکه نامشان بداند اعدام میکند انتخاباتش مثل توف کردن خون آن دختران در صورت ملّت است .خجالت کشیدی ویا مثل امامان ۱۳ و ۱۴ وقیح وحقایی.
rahmn kermanian 10/20/2012
در سال ۵۸ بازرس انتخابات بودم و به خاطر جلوگیری از تقلب از چماقداران خمینی کتک خوردم. خانم حریری(فاطمه) {در مورد نام کوچک مطمئن نیستم} همسر دکتر فاضل وزیر بهداری در یکی از این انتخابات که مقامی هم داشت به دلیل اعتراض به تقلب گسترده شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با بینی‌ شکسته و وضع بد با امبولانس به بیمارستان رفت.ایشان مردانه بر دفاع از حقوق ملّت پافشاری کرد تا بالاخره در سال ۶۰ با داشتن همسر وزیر و دو فرزند اعدام شد.از آن پس حالم از شنیدن نام انتخابات و از کسانی که به انتخابات جمهوری باور دارند به هم میخورد و آنها را مثل امام(له‌) دجال میشناسم.آخر بیچاره‌ها رژیمی‌ که دختران ۱۳-۱۴ ساله ملّت را قبل از اینکه نامشان بداند اعدام میکند انتخاباتش مثل توف کردن خون آن دختران در صورت ملّت است .خجالت کشیدی ویا مثل امامان ۱۳ و ۱۴ وقیح وحقایی.
رضا سليماني 10/20/2012
جنگ يعني پايان منطق، منطق صوري ساختن و سپس بر اساس ان استنباط كردن يعني نظرات اين اقا٠ جنگ توجيهي پذير نيست، با هيچ چسبي جنگ با منطق چسب نمي شوند٠ مسخره تر اينكه شما به عنوان رسانه همين را هم تيتد مي كنيد٠ دانشمند بزرگوار اين به عقل مباركشان نرسيد كه جنگ هرانچه هست را از بين خواهد برد و همين به حكومت جمهوري اسلامي فرصت خواهد داد تا حمام حون بسازد و مخالفين را تار و مار كند٠ ادم متعادل و منطقي يك روز از اينور نمي اوفتد و روز ديگر از انور. يك نكته هم براي شما رسامي ها، وسيله كثيف هدف دا هم كثيف مي كند
زهرا 10/20/2012
تحلیل شفاف و صریحی بود.آگاهی به مردم ایران نقطه عطف جنبشی بود که با رای های خوانده نشده مردم ایران آغاز شد.و انباشت خواسته ها و مطالبات مردمی که سالهای سال است به هیچ انگاشته شده اند جنبش سبزی را در تاریخ ایران ثبت کرد که با همه تلخی ها و سیاهی ها دستاوردش فردایی بهتر آباد تر و سبز تر خواهد بود.ما خون دادیم و این خون ها به ثمر می نشیند.آن روز هیچ کس حق ندارد جنبش مردم ایران را مصادره کند .این جنبش متعلق به همه آزادی خواهان ایران است.آقای واحدی شما جهل را نشانه بگیرید و با قلمتان مردم ایران را آگاه کنید برای روزگاری سبزدر فردای ایران.
علی 10/20/2012
دوست من شما که با روحانیت هم بوده ای چرا روحانیتی که همیشه در تاریخ سر وصدا داشته امروز کر و کور شده و همه سرنوشت اسلام را به دست ملایی داده که سواد اسلامی درستی هم ندارد یعنی مزه پول و مقام انقدر بوده که همه را نوکر این سیدعلی بکند ؟اینکه بفرمایید ارعاب هست من زیاد قبول نمیکنم چون روحانیون یک صف به هم فشرده و مرتبط هستند و زیاد هم نمیشود به همه فشار وارد کرد در پایان این دیدگاه سیاسی شما را چقدر دوست دارم که همه مشکلات کشور زیر سر ولایت سیدعلی هست و بس و این را باید انقدر جار زد تا همه بفهمند شخصی مرموز که هیچ مسئولیتی قبول نمیکند اما در این سن و سال در همه کارها دستی دارد و نوکران را فقط با پول نمیخرد او خیلی وقت ها به هرکس که برسد لز او تعریف اغراق امیز میکند همین طوریکه از رفسنجانی گرفه تا خاتمی تا تاج زده و هر کس دیگری که ورزی با او کار داشته تعریف کرده و وی را نمک گیر کرده این مورد را هم شما با ان فن شیوا خود بیان کنید شعیه 12 امامی مارمولک زیاد داشته اما این یکی حتی دست روح اه هم از پشت بسته روح اله با دکسی که بد بود خوب نمیشد کینه در وجودش موج میزد اما سیدعلی بخوبی بلد هست ختی دشمنان خود را فریب بدهد زنده باشید
ali 10/20/2012
سلام واقعا خطر ادامه دیکتاتوری خامنه ای از جنگ هم بدتر است . شما فقط یک مقایسه بکنید بین وضعیت امروز مردم و گذشته . ایران روز به روز رو به بدبختی و فلاکت رفته و روز به روز فساد - دزدی - جرم و جنایت - وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران رو به نابودی رفته . ما امروز به جایی رسیدیم که ایران برامون تبدیل به یک جهنم شده که همه میخواهیم ازش فرار کنیم . بدون شک هیچ جنگی نمیتونست ایران رو به این ویرانی بکشونه که امروز رسیده . هیچ اجنبی و بیگانه ای نمیتونست ایران رو به این وضع فضاحت بار برسونه که خامنه ای و مزدورانش رسوندند . به نظر من کسانی که از علیه جنگ شعار میدهند . فقط و فقط به دنبال منافع سیاسی خودشون هست که فقط دوست دارند از قدرت سهمی بگیرند بدون بر هم خوردن نظام جمهوری اسلامی . در واقع چیزی که اصلاح طلبها بمخواهند فقط گرفتن سهم از دست رفته هشان از قدرت هست . به همین دلیل مشخص به هیج وجه خواهان از بین رفتن این نظام نیستند چون فکر میکنند اگر خاک بازی به هم بخوره جایی برای انها در صحهنه سیاسی اینده ایران نیست . بنا بر این همیشه تاکیید میکنند که هیچ عداوتی با نظام ندارند و فقط خواهان اصلاحات ( بازپس گرفتن سهمشان از قدرت) هستند . قافل از اینکه همه مردم این مسعله را متوجه شده اند و پایگاه مردمی اطلاح طلبها به کلی از بین رفته
میلاد 10/20/2012
عالی بود ...واقعا تفسیر وتحلیل مقاله حرف نداشت ....
مليسا 10/19/2012
با شما موافقم . صحبت هاي شما حقيقت موجود در جامعه اسلامي ايران است . جمهوري اسلامي و سردمداران آن هميشه خطرناك ترين دشمن ايران و ايراني بوده اند و هستند . اما اينها ميگويند اگر ما نباشيم شما هم ديگر نخواهيد بود . !!!

درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.