سجاد نیک آیین بسیارند دوستان مذهبی والبته دلسوز که اینجا وآنجا از آیندۀ ایران بویژه در صورت بروز تغییرات بنیادین سیاسی وفروپاشی نظام کنونی در این مرز وبوم پر گهر، ابراز نگرانی میکنند. عمده نگرانی این دوستان که البته بعضاً هم از مخالفان ولایت مطلقۀ فقیه ودیکتاتوری وخفقان کنونی حاکم بر ایران هستند، حول محور "بیم بر آینده مذهب" در نبود نظام کنونی، می چرخد. این نگرانی ها ودلواپسی های مذهبی در عین آنکه بسیار پسندیده وستودنی است اما بهمان اندازه هم زاییدۀ توهمی است که رژیم به اصطلاح مذهبی ایران برای مذهبیون ساخته وپرداخته است. گزاره ای با این مضمون که "اگر نظام امروز ایران بعنوان متولی مذهب شیعه وبه اصطلاح حکومتیان تنها حکومت شیعه در جهان، وجود نداشته باشد، در نهایت به مذهب شیعه لطمه خواهد خورد"، این روزها بسیار در میان مردمان ترویج می شود! چنین ادعایی تنها معلول عدم آگاهی از تاریخ پرفراز نشیب ودر عین حال افتخار امیز شیعه وعلمای آن بعنوان دژهای مستحکم این مذهب الهی می باشد، همچنانکه تسلیم ناخود آگاه به صحت این گزاره پیامد عدم اعتماد به نفسی است که نظام حکومتی امروز ایران برای شیعیان در سراسر جهان وحتی خود ایران پدید آورده است. حربۀ اساسی پروپاگاندای حکومتیان در این زمینه طرح مسئلۀ اقلیتها وبویژه برانگیختن مسائلی همچون بهائیان ویا اقلیت سنی مذهب وهراساندن مذهبیون از آزاد شدن تبلیغات این گروهها ودیگر گروههاست . در این مقال در صدد برخورد حقوق بشری با این مسئله وبررسی آن از زاویۀ آزادی بیان و اندیشه نیستم که این خود مجال مفصل دیگری را می طلبد وبه حول وقوۀ الهی در آینده ای نه چندان دور بدان خواهم پرداخت. در این مقال در صدد بررسی درستی این دل نگرانی مذهبیون ومؤمنین از دیدگاه مراجعه به پیشینۀ تاریخی تشیع از زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم وائمۀ معصومین سلام الله علیهم تا پیش از پیروزی انقلاب ایران هستم. از میان چهارده نور الهی؛ ائمۀ معصومین سلام الله علیهم اجمعین تنها وتنها دو معصوم فرصت حکومت ظاهری یافتند، نگاهی به سیرۀ حکومتی این دو بزرگوار یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وامیر المؤمنین امام علی سلام الله علیه در برخورد با اقلیتها، هیچگاه بر اساس حذف فیزیکی نبوده است. سیرۀ این بزرگواران در برخورد با مبلغین واندیشمندان از یهودیان وکفار وحتی دهریون روشن تر از آنست که نیاز به بررسی تفصیلی بیشتر داشته باشد. آنهم در زمانی که نه شیعیان به تعداد فعلی بودند ونه این بزرگواران بعنوان حاکمان اسلامی تمامی امکانات ورسانه های تبلیغاتی را در اختیار داشتند. اما در زمان دیگر معصومین علیهم الصلاه والسلام نیز هیچگاه مبنا بر اساس حذف اندیشۀ دیگر نبوده است،بلکه برعکس ائمه اطهار علیهم السلام همواره شیوۀ "جادلهم بالتی هی احسن" را از یکسو وتشویق شیعیان ودوستدارن برای تبلیغ اندیشه های نورانی اهل بیت علیهم السلام را، در دستورکار خود قرار می دادند. کلمات نورانی امام صادق سلام الله علیه در دستور به احیاء وبرپاداری امر اهل بیت سلام الله علیهم وپیام آن بزرگواران نمونه ای از برنامه ریزی هدفمند ودر عین حال روادارانۀ این ذوات مقدسه در برخورد با مخالفان فرهنگی وتبلیغاتی است. پس از غیبت کبری نیز عالمان وفقهای راستین شیعه با تأسی به سیرۀ پیشوایان معصوم خود، دستور العمل آنان را بکار بستند. در حقیقت چنین برخورد بدور از تنش وخشونتی بود که زمینه های رشد وگسترش مذهب تشیع ورشد وبالندگی فکری وعقیدتی آنرا فراهم نمود. بازخوانی تاریخ منطقه وشیعه بازگو کنندۀ این نکته است که رشد شیعه وقدرت آن مرهون ووامدار حکومتها نبوده است، بلکه حتی در مواردی قدرت یابی یک جریان خاص از درون شیعه به زیان کلیت مذهب تمام شده است. تجربۀ تاریخ معاصر ایران بویژه در مور بهائیت وبرخوردهای گوناگونی که با این جریان انحرافی صورت گرفت می تواند گواهی بر اثر بخشی فعالیت فرهنگی وکارامدی آن در رویایی با جریانات انحرافی بیش از حذف فیزیکی باشد. آنچانکه میدانیم نخستین جرقۀ برخورد فرهنگی با بهائیت توسط مرحوم حاج شیخ محمود حلبی رحمه الله علیه وبوسیلۀ تأسیس انجمن حجتیه زده شد. بنا بر اسناد موجود پیش از آغاز فعالیتهای انجمن حجتیه در ایران بیش از دوهزار انجمن بهایی فعال بود که فعالیت های فرهنگی انجمن توانست در آستانه انقلاب تعداد این محافل را به کمتر از دویست عدد برساند. ضمن آنکه کادرهای مؤمن تربیت شده در انجمن، امروز در شمار محققان برجستۀ شیعه قرار دارند. حرکت خودجوشی که مرحوم حلبی آنرا آغاز نمود، نمود واضح اثربخشی فعالیت فرهنگی در برخورد با جریانهای انحرافی است.نمونه ای که بدون پستوانۀ دولتی توانست از انحراف جوانان به سوی این گرایش جلوگیری نماید.واگر نبود کارشکنی ها وتمامیت خواهی های فرهنگی رژیم انقلابی ایران،شاید امروز انجمن حجتیه با پشتوانۀ سترگ علمی خود می توانست، بعنوان یکی از بازوهای مناظرۀ فرهنگی با وهابیت قرار بگیرد. نمونه دیگر کارامدی فعالیتهای خود جوش فرهنگی را می توان در تأسیس وراه اندازی کانالهای گوناگون شیعی وبه زبانهای مختلف یافت، کانالهایی چون سلام وامام حسین سلام الله علیه والزهراء والانوار والمهدی و دهها کانال شیعی دیگر در عین استقلال از این به اصطلاح "تنها حکومت شیعی" توانستند نه تنها نقش مهمی در مقابلۀ فرهنگی با جریان انحرافی وهابیت وتبلیغات مسموم آنان علیه شیعیان ایفا نمایند، بلکه گسترۀ تشیع را به دورترین نقاط گیتی پراکنده نمایند، وجالب آنکه همۀ این دستاوردها در حالی بود که این کانالهای ماهواره ای نه تنها به دولت ایران وابسته نبودند بلکه در مواردی با کارشکنی ها وسنگ اندازی های حکومت ایران نیز روبرو بودند! شوربختانه در ارزیابی آنچه نسبت به تشیع پس از انقلاب رواداشته شده است، نه تنها نشانی از پیشرفت واقعی تشیع با اتکا به نظام امروز ایران دیده نمی شود، بلکه اعمال انواع فشارها ومحدودیتها بر علما ومراجع دگراندیش شیعه، تشیع را در استفاده از همۀ استعدادها وتوانایی هایش در عرصه فرهنگی ناکام گذاشته است. از اینروست که عمیقاً باور دارم که در نبود نظام کنونی ایران، نه تنها آیندۀ نگران کننده ای برای شیعه وجهان تشیع متصور نیست بلکه وجود ایران آزاد آینده ای بهتر وروشن تر را برای تشیع نوید می دهد.