هرچند به نظر می رسد جنجال جاری درباره اظهارات متقابل احمدی نژاد ولاریجانی چندان خوشایند رهبر ایران نبوده است ونزدیکان وی نیز طی دور روز گذشته بارها وبارها ناخشنودی او را از کشمکش فزاینده میان سران قوا اعلام نموده اند، اما مشکل بتوان پذیرفت که آقای خامنه ای بهره ای از جنگ قدرت جاری درسطح سران قوا درجمهوری اسلامی بدست نیاورد. حداقل منفعت رهبر جمهوری اسلامی از آشکار شدن این نزاع اثبات نظریه ناکارآمدی دموکراسی، البته با تعریف حاکمیت، وضرورت وجود افرادی کاملا هماهنگ با رهبر جمهوری اسلامی در رأس سه قوه است. میدان دادن رهبری نظام به آشکار شدن این اختلافات درکنار نابسامانی های فراگیر در بخش های گوناگون که گذران زندگی را بر مردم عادی سخت ودشوار می کند گواهی است بر اینکه دموکراسی، توسعه سیاسی ومفاهیمی از این قبیلی ره آوردی جز تنازع برسر قدرت برای کشور نداشته اند وکشور با توجه به بحرانها فزاینده داخلی وخارجی نیازمند مدیرانی مقتدر در رأس قوا که کاملا با خواسته های رهبری هماهنگ باشند.  

درمدت زمان باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری درخرداد 92 رهبر ایران تلاش خواهد نمود تا از نزاع موجود میان سران قوای مقننه، قضائیه ومجریه حداکثر بهره برداری را نموده ودرنهایت ودرمقطع فعلی باردیگر مهره مورد نظر خود را برکرسی ریاست قوه مجریه کشور بنشاند. آقای خامنه ای بخوبی می داند که توسل دوباره به دستکاری آراء آنهم درشامگاه اعلام نتایج انتخابات دردسر ساز خواهد بود وهزینه های گزافی را برکشور تحمیل خواهد کرد، از این رو با درک واقعیت نزاع دیرینه میان لاریجانی ها واحمدی نژاد تلاش می کند تا از این تهدید فرصتی برای تثبیت اقتدار از دست رفته خود دست وپا نماید واین بار بسیار زودتر دست به مهندسی انتخابات بزند.

از سوی دیگر، درالگوی آرمانی حکومت آقای خامنه ای فرد مقتدری جز رهبر کشور نمی تواند ونباید در صحنه سیاسی کشور وجود داشته باشد. از این رو آقای خامنه ای از دیرباز سیاست تضعیف رقیبان بوده است وبرای دستیابی به این مهم، هرچند درظاهر روی چندان خوشی به درگیری ها داخلی جناحها نشان نمی دهد، درعین حال از تمامی آنچه درحیطه قدرت واختیارات نامحدود اوست برای فرونشاندن وخاموش کردن آتش اختلافات استفاده نمی کند. رفتار آقای خامنه ای درمنازعه اخیر نیز به احتمال زیاد از همین الگو پیروی خواهد کرد. وی طی ده روز قهر احمدی نژاد در اردیبهشت ماه سال گذشته به رقیبان احمدی نژاد میدان داد تا او را تا سرحد امکان بی اعتبار نمایند، تا هم احمدی نژاد سرمست از قدرت را مهار کند وهم موقعیت خود به عنوان رهبری که قرار است ردپایش درامور اجرایی کشور بیش از بیش دیده شود را تثبیت نماید. 

کشمکش جاری عملا پرونده یکی از چهره های چالش برانگیز آینده در برابر علی خامنه ای یعنی علی لاریجانی را تقریبا مختومه ساخت. فاش شاختن بخشی از اسرار فساد اقتصادی سیاسیون راهکار متداول ومعمول آقای خامنه ای در به درکردن رقیبان از عرصه رقابت سیاسی بوده است، مأموریتی که احمدی نژاد آنرا به نحو احسن انجام داده است. نزدیک به هشت سال پیش وحتی پیش از آن با مطرح ساختن فساد اقتصادی خاندان هاشمی واستفاده غیر مستقیم از اصلاح طلبان برای عملی ساختن این طرح، پروژۀ تضعیف وحذف هاشمی کلید خورد ودر جریان انتخابات سال 88 وپس از ن به اوج خود رسید. درمقطع کنونی هم احمدی نژاد با افشاگری اخیر خود عملا فضای رقابت سال آینده را به مهره های تقریبا مورد رضایت آقای خامنه ای سپرد تا آراء اصولگرایان نزدیک به رهبری بیش از این پراکنده نشود. جنجال اخیر درحقیقت مهر پایانی بر اعتبار سیاسی احمدی نژاد هم بود. به این ترتیب گزینه های پیش روی اصولگرایان وکل انتخابات آینده به کسانی همانند حداد عادل وولایتی محدود خواهد شد. 

مجموعه شرایط داخلی وخارجی آقای خامنه ای را به این جمع بندی رسانده است که او بیش از این نمی تواند اجرای عملی سیاست های مطلوب خود را معطل اختلافات سیاسیون نماید ونزدیک کردن کشور به مدل مطلوب آقای خامنه ای با شتاب بیشتر باید دنبال شود. دراین راه ودرمقطع فعلی به نظر می رسد رهبر جمهوری اسلامی تا برگزاری انتخابات آینده به همین روش وتضعیف ومهار هر دوطرف اکتفا خواهد نمود. ضمن آنکه نفس ادامه این کشمکشها تایید کننده نظریه نزدیکان آقای خامنه ای است که نظام ریاست جمهوری کنونی را درتقابل با رهبری می بینند ودراندیشه استقرار نظام پارلمانی وتوسعه اختیارات اجرایی رهبر جمهوری اسلامی هستند. آنچه غایت مطلوب رهبر جمهوری اسلامی درحذف یکی دیگر از نهادهای انتخابی است.

سرد بودن فضای انتخابات سال آینده درسایه عدم حضور اصلاح طلبان ودیگر نیروهای منتقد معضل دیگری است که رهبری نظام درمان آنرا در میدان دادن به مخاصمات کنونی وعلنی شدن آنها دیده است. برحسته ساختن احمدی نژاد بعنوان مقصر اصلی درمنازعات کنونی ونیز نابسامانی ها فراگیر درکشور منحرف ساختن نگاهها از رهبری، بعنوان حامی اصلی احمدی نژاد، را در پی داشته است، ضمن اینکه به افکار عمومی جامعه این پیام را القا می نماید که برای تغییر باید درعرصه انتخابات حاضر شوند.از این رو این جدالهای سیاسی ومیدان دادن به آنها همچنان که رویه گذشته جمهوری اسلامی بوده است، می تواند تا اندازه ای گرمابخش نمایش انتخابات سال آینده بوده وعده ای را به پای صندوقهای رأی بکشاند.