آیتالله العظمی سید محمّدکاظم شریعتمداری (۱۵ دی ۱۲۸۴، تبریز - ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ تهران) از روحانیون و مراجع تقلید شیعه بود. سید محمد کاظم شریعتمداری از سلسله ساداتی است که نسبش به امام سجاد منتهی میشود. یکی از اجداد وی ابوالقاسم جعفر بن حسین از نوادگان حسن اَفطَس بن علی اصغر بن امام زین العابدین بوده، که اکنون در بروجرد به امامزاده جعفر معروف است.
تحصیلات سید کاظم شریعتمداری تحصیلاتش را در علوم دینی در تبریز آغاز کرد و قبل از سن بلوغ در درس مکاسب حاضر شد و در ۱۸ سالگی خود مکاسب تدریس می نمود. وی در خاطراتش آغاز تحصیل را اینگونه بیان میکند: «در اوایل تحصیل علوم دینی، در تبریز، مختصر تردیدی در خانوادهٔ ما برای ادامهٔ این رشته پیدا شد. شبی در خواب دیدم که پنجرهٔ اتاق نشیمن ما باز شد و حضرت رسول اکرم (ص) تشریف آوردند که در دست مبارکشان یک جلد کتاب شرایع محقق بود و کتاب را باز کرده و فرمودند: «فرزندم، بیا، من خودم به تو درس بگویم.» و صفحهٔ اول شرایع را از زبان پیامبر درس خواندم و از خواب بیدار شدم و دیگر تردیدمان از بین رفت و تحصیلاتم را تعقیب نمودم.» وی پس از اتمام دروس سطح، دو سال در درس خارج آیتالله آقا میرزا صادق تبریزی و آیتالله آقا میرزا ابوالحسن انگجی که از علمای معروف آذربایجان بودند، شرکت نمود و در سال ۱۳۰۳ شمسی، برای ادامهٔ تحصیل، به حوزهٔ علمیهٔ قم رفت و در درس آیتالله عبدالکریم حائری یزدی شرکت نمود و دورهٔ خارج فقه و اصول را در نزدآیتالله حائری تا زمان فوتش آموخت و همزمان همان درس را برای همدورههای خود مانند: حاج ملاعلی معصومی (آخوند همدانی)، سیّد ابوالفضل موسوی زنجانی، سیّد رضا موسوی زنجانی و روح الله خمینی درس میداد. بعد از مرگ آیتالله بروجردی در سال ۱۹۶۲، وی به عنوان یکی از مراجع پیشتاز با مقلدانی از ایران، پاکستان، هندوستان، لبنان، کویت و قسمتهای جنوبی خلیج فارس تبدیل شد که به همراه آیتالله گلپایگانی و مرعشی نجفی در قم مشهور به آیات ثلاثه شدند که بلندپایهترین روحانیون و مراجع ایران به شمار میآمد. گفته میشود آیتالله شریعتمداری یکی از روحانیون پیشرو بود به نحوی که طبق اسناد اولین روحانی بود که طرح استفاده از رایانه را در امور حوزوی در دستور کار داشت. تلاش برای نجات آیتالله خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، به سبب مخالفت بسیار شدید روح الله خمینی با اصول شش گانه انقلاب سفید، شاه وی را دستگیر و به تهران برد و زندانی کرد. طبق قانون اساسی مشروطه مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند و روح الله خمینی به عنوان مرجع تقلید معروف نبود، لذا قصد محاکمه و اعدام وی را داشتند. برای نجات روح الله خمینی از اعدام و نیز آزادسازی آقای قمّی و محلاّتی از زندان، آیتالله شریعتمداری به تهران رفت و روح الله خمینی را به عنوان مرجع معرّفی کرد تا از اعدام وی جلوگیری کند. آیتالله شریعتمداری در این زمینه میگوید: «ما همان موقع به تهران آمدیم و در شاه عبدالعظیم تمام علمای شهرستانها را جمع کردیم و از مرحوم آیتاللّه میلانی که در مشهد تشریف داشتند خواهش کردیم که به آنجا بیایند و چون در آن موقع راجع به آیت اللّه خمینی نظر محاکمه و شدّت عمل داشتند و حتّی روزنامههای آن موقع صحبت از اعدام میکردند، از آن نظر لازم دیدیم که پیشگیری بشود. حضور ما در تهران یکی دو ماه طول کشید و تا حدودی آن خیال باطل از بین رفت و یک اعلامیّه یازده مادّهای صادر کردیم و تمام ادّعاهای دولت را رد کردیم. » حسینعلی منتظری در این باره خاطرهای را نقل میکند و میگوید: «من متن تلگرافی را (که تهیّه کرده بودم) خواندم که از آقای خمینی به عنوان آیت اللّه و مرجع عالیقدر تقلید اسم نام برده بودم، یکی از آقایان گفت: ایشان که مرجع تقلید نیست!، چه کسی از ایشان تقلید میکند؟، گفتم من از ایشان تقلید میکنم (پس ایشان مرجع تقلید است!). » پس از انقلاب آیتالله شریعتمداری پس از انقلاب ایران، با اختیارات ولی فقیه، در اصل ۱۱۰ قانون اساسی مخالفت کرد. وی مخالف اختیارات نامحدود ولی فقیه بود و به این اصل در قانون اساسی رای نداد.[۵] پس از دستگیری صادق قطبزاده به جرم تلاش برای کودتا و بمبگذاری در خانه روحالله خمینی، نام شریعتمداری به عنوان یکی از حمایتکنندگان وی مطرح شد که باعث خانهنشینی وی تا آخر عمر گشت. قطبزاده اعدام شد و احمد عباسی ( داماد شریعتمداری )، دکتر جواد مناقبی و سید مهدی مهدوی به عنوان رابط به زندان محکوم شدند. وی موسس دارالتبلیغ اسلامی بود که توسط جمهوری اسلامی مصادره شد و به دفتر تبلیغات اسلامی تغییر نام داد. حسینیهٔ شخصی ایشان هم به سرنوشت مشابهی دچار شد. ایشان توسظ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت عزل شد. آیتالله منتظری در خاطرات خود آوردهاست که بنا به شنیدههای وی از برخی منابع حکومتی، ماجرای کودتای منتسب شده به قطب زاده ساختگی بودهاست. نامه به روحالله خمینی در سال ۱۳۶۰ خورشیدی، سید محمدکاظم شریعتمداری که در زمان بازداشت توسط جمهوری اسلامی، آيت الله خمينی، را «مرجع تقليد» خواند تا از زندان آزاد شود، در نامهی معروفی به روحالله خمینی نوشت: «کارد به استخوان رسيده و اگر مقصود بیآبرو کردن بوده، بهکلی حاصل گرديد و اگر مقصود سلب مرجعیّت است، به مقصود رسيدند». درگذشت وی در غروب پنجشنبه مطابق با ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ در بیمارستان مهراد تهران، طی مرگی مشکوک وبنا بر گفته های مقامات حکومتی بر اثر نارسایی کلیه درگذشت. جمهوری اسلامی خانواده و هواداران او را ز برگزاری مراسم تشییع منع کرد و وصیتنامه او را ناديده گرفت و جسد او را شبانه در قبرستان ابو حسین قم دفن کرد.».